درباره کتاب من ملاله هستم
این کتاب در مورد زندگی و خاطرات ملاله یوسف زی می باشد که در دره ای در پاکستان به نام سوات زندگی می کند. ملاله از لحظه تولد، زندگی خود را شرح می دهد. از لحظه ای که به دنیا آمدنش با شادی و خوشحالی خانواده و فامیل همراه نبوده است.کتاب شامل ۵ بخش می باشد که بیشتر آن در مورد فضای تاسف بار پاکستان می باشد. در این کتاب به شکل کوتاهی تاریخ پاکستان نیز آورده شده است.ملاله ماجرای زندگی خود را در دره زیبای سوات گرفته تا بیمارستان بیرمنگام را شرح می دهد و از خاطره ها و آرزوهایش در این کتاب می گوید. از علاقه اش به مدرسه و تحصیل حرف می زند و از ترسی که در زندگی تجربه کرده است می گوید. از فضای سیاسی در پاکستان و طالبان می گوید و از اینکه چقدر زندگی در انگلستان متفاوت است می گوید.در این کتاب ماجرای شلیک به ملاله را نیز می خوانیم. و اینکه چگونه او مراحل مختلف درمانی را طی کرده است و سرانجام سر از بیمارستان ملکه الیزابت در آورده است.کتاب من ملاله هستم کتاب شجاعت یک دختر پاکستانی است.
خلاصه کتاب من ملاله هستم
ملاله یوسف زی زمانی که به دلیل رفتن به مدرسه و تحصیل هدف گلوله ی طالبان قرار گرفت، شروع به نوشتن خاطرات خود کرد. او در کتاب من ملاله هستم خاطرات خود را از زمان برخورد گلوله ی طالبان با سرش تا زمانی که به انگلستان منتقل شد را گردآوری کرده است. ملاله هم چنین درباره ی فعالیت های فرهنگی که در زادگاهش «دره سوات» انجام داده نیز سخن گفته است.
درباره نویسنده کتاب من ملاله هستم
کریستینا لم، زاده ی 15 می 1965، نویسنده و روزنامه نگار انگلیسی است. او سردبیر مکاتبات خارجی روزنامه ی ساندی تایمز است.لم دانش آموخته ی فلسفه، سیاست و اقتصاد از دانشگاه آکسفورد است. او در سال 1988 به خاطر تهیه ی گزارشی درباره ی اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی، برنده ی جایزه ی «روزنامه نگار جوان سال» شد و توانست نام خود را مطرح کند. لم سال هاست که از اوضاع سیاسی و اجتماعی افغانستان و پاکستان، گزارش تهیه می کند.
ملاله یوسف زی، زاده ی 12 جولای 1997، دختری پاکستانی است که به خاطر دفاع از حق آموزش دختران، توسط نیروهای طالبان مورد هدف گلوله قرار گرفت. او فعال حقوق بشر و حقوق کودکان، و همچنین عضو پویش تحصیل دختران پاکستانی است. ملاله در اکتبر سال 2012 توسط گروه طالبان و در راه بازگشت از مدرسه، ترور نافرجام شد. این ترور، واکنش های شدید جهانی را به همراه داشته است.ملاله یوسف زی به دلیل تلاش هایش در زمینه ی حق تحصیل کودکان، جایزه ی صلح نوبل سال 2014 را همراه با کایلاش ساتیارتی دریافت کرد. او جوان ترین برنده ی این جایزه و پس از عبدالسلام که برنده ی جایزه ی نوبل فیزیک بوده، دومین فرد از پاکستان است که این جایزه را از آن خود می کند.
انتشار کتاب من ملاله هستم
در سال 2013 کتاب من ملاله هستم با ویراستاری «کریستینا لمب» منتشر شد. به دلیل موضوع جذاب و سرنوشت سختی که ملاله داشت، کتاب به سرعت مورد توجه قرار گرفت. من ملاله هستم به عنوان بهترین کتاب غیر داستانی سال برگزیده شد و جایزه ی بهترین کتاب ملی سال را نیز دریافت کرد.
ترجمه و نشر کتاب من ملاله هستم در ایران
من ملاله هستم را نشرهای مختلف به فارسی برگردانده اند. انتشارات کتاب کوله پشتی این اثر را با ترجمه ی هانیه چوپانی وارد بازار نشر کتاب کرده است.
قسمتی از کتاب من ملاله هستم
” نیروی ایمان مادربزرگ به پدرم سبب شد که او با شجاعت مسیر سربلندی خود را در زندگی بیابد و این همان مسیری بود که بعدها به من نشان داد.”
” پدرم همیشه می گفت: ملاله، من از آزادی تو محافظت خواهم کرد. از رویاهایت دست نکش.”
” این که به چه زبانی سخن بگوییم مهم نیست، مهم تر از همه کلماتی است که بر زبان می آوریم.”
” و من متوجه شدم، مداد و کلماتی که به وسیله آن این مطالب نوشته می شود می تواند بسیار قدرتمندتر از مسلسل، تانک یا هلیکوپتر باشد.”
” دوبیتی را که مادربزرگم همیشه می خواند به یاد می آوردم: هیچ پشتونی سرزمین محبوبش را به میل خود ترک نمی کند، مگر به خاطر فقر یا عشق. اکنون ما برای دلیل سوم، طالبان، که شاعر دو بیتی هرگز تصور آن را نمی کرد از سرزمین مان خارج می شویم.”
” هنگام صبح پدر و مادرم مانند همیشه به اتاقم آمده و مرا بیدار کردند. حتی یک روز مدرسه را به خاطر نمی آورم که خودم صبح بیدار شده باشم.”
” دلم نمی خواست مردم مرا به عنوان دختری که طالبان به سوی او تیراندازی کرد بشناسند، بلکه دختری که برای حق تحصیل مبارزه کرده بود. و زندگی ام را وقف این هدف خواهم کرد.”
” بیاید قلم ها و کتاب هایمان را در دست بگیریم چرا که تنها اسلحه ی قدرتمند ما هستند. یک کودک، یک معلم، یک کتاب و یک قلم می تواند دنیا را دگرگون سازد.”
” امروز در آیینه به خودم خیره شدم و لحظه ای در اندیشه فرو رفتم. یک بار از خداوند خواسته بودم که یک یا دو اینچ قد مرا بلندتر کند. اما او مرا به بلندای آسمان رساند به قدری که دیگر نمی توانم خودم را اندازه بگیرم. بنابراین به عهدی که با خداوند بسته بودم عمل کردم و صد رکعت نماز نافله خواندم.”
” پدرم می گوید:– اگر می دانستم که چنین اتفاقی پیش خواهد آمد، برای آخرین بار به پشت سرم نگاه می کردم… مانند پیامبر که موقع هجرت از مکه به مدینه بارها به پشت سرش نگاه کرد. پدرم بیشتر وقت خود را در سخنرانی ها سپری می کند. برای او عجیب است که اکنون مردم به خاطر من می خواهند سخنرانی هایش را بشنوند. مرا همیشه به عنوان دختر او می شناختند، و اکنون او را به عنوان پدر من می شناسند. هنگامی که برای دریافت جایزه من به فرانسه رفت به حضار گفت: در سرزمین من بیشتر مردم به وسیله ی پسرانشان شناخته می شوند. من تنها پدر خوشبختی هستم که به نام دخترم مرا می شناسند.”
” پدرم گریه می کند. هنگامی که موهایم را به یک طرف شانه می زنم و او اثر زخم را روی سر من می بیند اشک می ریزد، و وقتی از خواب نیمروزی بیدار می شود و صدای فرزندانش را در حال بازی در باغ می شنود آرامش خاطر می یابد زیرا یکی از صداها متعلق به من است. او می داند مردم می گویند تقصیر پدر بود که به من تیراندازی شد. این اتفاقات برای او بسیار دشوار بود. تلاش بیست ساله اش را در سوات ترک کرده بود؛ مدرسه ای که از هیچ ساخت، اما اکنون شامل سه ساختمان و هزار و صد دانش آموز و هفتاد معلم بود.”
شناسنامه کتاب من ملاله هستم
- نویسنده: کریستینا لمب ، ملاله یوسف زی
- ترجمه: هانیه چوپانی
- انتشارات: کوله پشتی
- تعداد صفحات: 344
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی من ملاله هستم
- گوینده:مریم نادری
- ناشر صوتی: استودیو نوار
- مدت:۱۲ ساعت