درباره کتاب من شدن
همان طور که اشاره شد، این کتاب زندگی نامه اروین یالوم است. یالوم فرزند پدر و مادری از یهودیان روس تبار است که به آمریکا مهاجرت کردند. او در محله متوسط رو به پایین در واشنگتن بزرگ شد و تصمیم داشت از محیطش فراتر رود. یالوم وارد دانشکده پزشکی استنفورد شد و بعد از رو آوردنش به داستان نویسی در تمام دنیا شهرت یافت.
کتاب من شدن در چهل فصل نوشته شده است که هر فصل شامل قسمتی از زندگی و یا خاطراتش است. این چهل فصل عبارتند از:
کتاب با یک احساس گناه شدید از سوی یالوم آغاز می شود. در اولین صفحات کتاب نویسنده به درمان خودش می پردازد و کاری را انجام می دهد که ۵۰ سال به بیمارانش توصیه می کرد انجام دهند. او از خودش می خواهد چشمانش را ببندد و رویایی که در ذهن دارد بازسازی کند و آن را بنویسد. در همین صفحات اول کتاب است که خواننده جذب کتاب و متوجه صداقت نویسنده می شود. خواننده همچنین متوجه می شود که صرفا با زندگی نامه یالوم روبه رو نیست و همچنان می تواند درس های روان درمانی یاد بگیرد.
اطراه ابتدایی کتاب و احساس گناه یالوم، ناشی از آزار و اذیتی است که یالوم ۱۲ ساله در حق یک دختر مرتکب شده است. در صفحه ۱۲ کتاب من شده نویسنده می گوید:
در ادامه یالوم شروع به تعریف اتفاقات و خاطرات مهم زندگی خود می کند و هرجا که لازم باشد خودش را واکاوی می کند. او از یهودی بودنش صحبت می کند، از رابطه نه چندان خوب با مادرش، از اینکه چطور کودکی مناسبی نداشته است و در درمان بیمارانش خودش را مرور می کرد، از سختی های زندگی اش، از ادامه تحصیل، ازدواج، سفرهایی که رفته است و بسیاری از موارد دیگر صحبت می کند.
خلاصه کتاب من شدن
یالوم در کتاب من شدن از کارهای انقلابی اش در روان درمانی گروهی می گوید، از این که چطور توانست بهترین مجری روان درمانی اگزیستانسیال شود که شیوه ای است گرفته شده از حکمت متفکران بزرگ تاریخ. من شدن با در هم بافتن داستان های خاطره انگیزترین بیماران با قصه های شخصی عشق و افسوس، خوانندگان را به تکنیک درمانی یالوم، روند نوشتن اش و زندگی خانوادگی اش نزدیک می کند.
درباره نویسنده کتاب من شدن
اروین د. یالوم (Irvin David Yalom) آمریکایی از چهره های مطرح روانپزشکی در سال های اخیر می باشد. او فارغ التحصیل رشته ی پزشکی بوده و پس از اتمام دوره ی آموزش و طرحش فعالیت آکادمیک خود را در دانشگاه استنفورد آغاز کرد. از آن به بعد مشارکت های تأثیرگذار او در شاخه ی روانپزشکی شروع شد. تدریس در زمینه روان درمانی گروهی، بنیان گذاری مدل روانپزشکی اگزیستانسیال از جمله دستاوردهای او می باشند.اولین کتاب های او غیر داستانی و تخصصی بودند که بسیار مورد توجه دانشجویان روانپزشکی قرار گرفتند، به زبان های مختلف ترجمه شدند و یکی از آن ها (تئوری و عمل در روان درمانی گروهی) هنوز به عنوان کتاب درسی به طور گسترده ای در دانشگاه ها تدریس می شود. علاوه بر کتاب های علمی و تخصصی؛ یالوم کتاب های داستانی و رمان را نیز در کارنامه خود دارد، این دسته از کتاب ها افزون بر محتوای درمانی و علمی دارای نثر شیوا و تکنیک های نوشتاری قابل قبولی بودند که شهرت بسیار زیادی در میان عموم مردم برای یالوم رقم زدند و زندگی معنوی و روحی بسیاری از خوانندگان را تحت تأثیر قرار دادند.این نویسنده اذعان دارد که مخاطب مخفی او درمان گرهای جوان هستند. او داستان ها و رمان های آموزنده برای افراد این حرفه می نویسد و به این منوال همواره در مسیر تخصصی خود باقی می ماند. او در مصاحبه ای بیان می کند که در کتب درسی ریشه ی تاریخی رشته ی درمان گری به روانشناسی قرن نوزدهم؛ به خصوص فعالیت های فروید و یونگ نسبت داده می شود. اما نظر شخصی او این است که فلاسفه و نظریه پردازان از ابتدای تاریخ درگیر مسائل وابسته به روانشناسی بوده اند. بنابراین او در سال های ابتدایی خواندن متون فلسفه را به طور جدی و عمیق در پیش گرفت و این مطالعات را در نوشته های خود بسیار مورد استناد قرار داده است.اروین د. یالوم به عنوان یکی از موفق ترین روانپزشک های قرن حاضر مفتخر به دریافت جوایز و نشان های فراوانی در این رشته شده است و همچنین کتاب هنگامی که نیچه گریست نشان طلا برای بهترین رمان داستانی را از باشگاه مشترک المنافع کالیفرنیا را کسب کرده است. از جمله کتاب های این نویسنده که به فارسی ترجمه شده اند وقتی نیچه گریست، درمان شوپنهاور، مسئله ی اسپینوزا، مامان و معنی زندگی، خیره به خورشید، روان درمانی اگزیستانسیال، دروغگویی روی مبل، هنر درمان و… را می توان نام برد.

درباره مترجم کتاب من شدن
حسین کاظمی یزدی متولد 1361 تهران، کارشناسی ارشد فلسفه دارد و مدت ها با دایرئ المعارف بزرگ اسلامی به عنوان مترجم و پژوهشگر همکاری داشت.
قسمتی از کتاب شهر من شدن
کتابخانه خانه ی دوم من شده بود و هر یک شنبه ساعت های زیادی آن جا می گذراندم. بعدازظهرهای طولانی من دو فایده داشت: کتابخانه مرا به جهان بزرگ تری، که عاشقش بودم، جهان تاریخ و فرهنگ و افکار وصل می کرد و در عین حال اضطراب پدر و مادرم را نیز کم می کرد و باعث می شد آن ها از این که بجه ی باسوادی به جامعه تحویل می دهند، احساس رضایت کنند. (کتاب من شدن – صحفه ۳۸)
سال های پیش از مری لین اغلب سیاه وسفید به ذهنم می آید: بعد از او بود که رنگ وارد زندگی ام شد. اولین دیدارمان را با وضوحی غیرعادی به یاد می آورم. (کتاب من شدن – صحفه ۸۰)
همیشه از من می پرسیدند که فقدان باور دینی در زندگی یا کار روان پزشکی ام مشکلی ایجاد می کند یا نه. پاسخ من همیشه «نه» بود. اولا که باید بگویم من «بی دین» هستم، نه «ضددین». وضع من به هیچ وجه نابهنجار نبود: دین در زندگی بیش تر اهالی استنفورد و همکاران پزشک و روان پزشکم نقش اندکی ایفا می کند یا اصلا نقشی ندارد. (کتاب من شدن – صحفه ۱۷۵)
دیدنِ خانه ی فروید و راه رفتن در خیابان های وین او، سی سال بعد موقع نوشتن وقتی نیچه گریست خیلی به دردم خورد. براساس این خاطرات و عکس هایی که آن سال گرفته بودم، برای ملاقات های خیالی نیچه و پزشک معروف وینی، یوزف بروئر که خود مرشد فروید بوده است، زمینه ی تصویری معتبری ایجاد کردم. (کتاب من شدن – صحفه ۱۹۸)
برای مدتی طولانی، به نوع متفاوتی از کتاب فکر می کردم. همه ی عمر عاشق روایت بودم و اغلب در کارهای تخصصی ام قاچاقی داستان های درمانی وارد کرده ام که بعضی از آن ها چند خط بوده اند و برخی تا چند صفحه ادامه داشتند. طی سالیان، خوانندگان کتاب گروه درمانی ام به من گفته اند که صفحات نظری خشک کتاب را تحمل می کنند چون می دانند که کمی بعد داستان آموزنده از راه می رسد. بنابراین، در پنجاه و شش سالگی تصمیم گرفتم تغییری اساسی در زندگی ام انجام دهم. همچنان، با نوشته هایم به روان درمانگران جوان آموزش می دادم، ولی به داستان موقعیتی ممتاز دادم: اول داستان را مطرح می کردم و بعد به آن اجازه می دادم تا اولین وسیله ی آموزشی ام شود. احساس می کردم زمان رهاسازی داستان گویی در وجودم فرا رسیده است. (کتاب من شدن – صحفه ۲۷۸)
وقتی من و مری لین هردو در کتاب فروشی دانشگاه یوآنینا مشغول امضا کردن کتاب بودیم، مری لین از صاحب آن جا پرسید که من چقدر میان خوانندگان یونانی محبوبیت دارم. او پاسخ داد: «یالوم این جا پرفروش ترین نویسنده ی امریکاییه.» مری لین پرسید: «فیلیپ راث چطور؟» و او پاسخ داد: «اونو هم دوست داریم، ولی ما یالوم رو یونانی می دونیم.» (کتاب من شدن – صحفه ۳۳۵)
شوپنهاور زمخت، بی باک، و بی اندازه منزوی بود. او دن ژوانی قرن نوزدهمی بود که به همه ی نیروها، از جمله دین، حمله کرد. شوپنهاور همچنین مردی زجرکشیده بود و آثارش بیش تر انرژی خود را از اندوه، بدبینی، و نفرتِ بیش از حد او از انسان می گیرند. (کتاب من شدن – صحفه ۳۴۶)
زندگی خانوادگی ما پُر است از بازی. من با هر سه پسرم در زمین تنیس محله تنیس بازی می کردم – آن ها از بهترین خاطراتم اند. به رید و ویکتور از همان ابتدای کودکی شان شطرنج یاد دادم و آن ها شطرنج بازان قهاری شدند. با لذت آن ها را به مسابقات می بردم و همیشه هم با جایزه برمی گشتند. (کتاب من شدن – صحفه ۳۹۴)
بله، اعتراف می کنم که از رسیدن به این آخرین پاراگراف وحشتناک می ترسم. همیشه توده ای کتاب در ذهنم داشتم که منتظر بودند نوشته شوند، ولی دیگر تمام شد. وقتی این کتاب را تمام کنم، مطمئنم دیگر کتابی منتظرم نخواهد بود. دوستان و همکارانم وقتی این حرف را می شنوند شکایت می کنند. آن ها بارها چنین چیزی از من شنیده اند؛ ولی می ترسم که این بار با دفعات قبل فرق داشته باشد. (کتاب من شدن – صحفه ۴۲۲)
شناسنامه کتاب من شدن
- عنوان اصلی: من شدن
- عنوان فرعی: خاطرات یک روان پزشک
- نویسنده: اروین د. یالوم
- ترجمه: حسین کاظمی یزدی
- انتشارات: پندار تابان
- تعداد صفحات: ۴۲۴
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی من شدن
- گوینده:فرهاد اتقیایی، شهره روحی
- ناشر صوتی:انتشارات جیحون
- مدت:۱۴ ساعت و ۲۲ دقیقه
معرفی کتاب شهر فرنگ اروپا اثر پاتریک اوئورژدنیک










































