درباره کتاب تنهایی پر هیاهو
اگر بخواهیم لیستی از کتب، تهیه کنیم که خواننده بعد از مطالعه آن ها، دوست دارد به جای شخصیت داستان باشد، قطعاً کتاب تنهایی پرهیاهو می تواند در صدر آن لیست قرار گیرد. کتابی که نوشته یکی از نویسندگان برجسته جمهوری چک، بُهومیل هرابال است.تنهایی پرهیاهو در واقع رمانی است که آرزوهای انسانی و روزمرگی های یک انسان را به زیباترین و راحت ترین شکل ممکن، به تصویر می کشد.نکته جالب دیگر درباره این کتاب، انتشار آن به صورت مخفیانه و در زمان ممنوع القلم بودن به بهومیل هرابال است؛ اما پس از انتشار به صورت مخفیانه، طرفداران بی شماری را به دست می آورد و جزو آثار برتر، بلکه بهترین اثر این نویسنده توانا می شود.
خلاصه کتاب تنهایی پر هیاهو
داستان کتاب در زمان حکومت کمونیسم ها می گذرد. هانتا، شخصیت اصلی داستان، سی و پنج سال است که در زیر زمینی به همراه یک دستگاه پرس و صدها کتابی که هر روز توسط حکومت وقت ممنوع و جمع آوری و به زیرزمین آورده می شوند، زندگی می کند. کار هانتا این است که آن کتب را مانند کاغذهای باطله ای، زیر دستگاه پرس خود می گذارد و آن ها را تبدیل به خمیر می کند. هانتا از این کار رضایت ندارند و به کتاب ها اهمیت می دهد، اما مجبور است که برخلاف میلش کاری که به او سپرده شده را انجام دهد. با این حال گاهی اوقات کتبی را که به نظرش جذاب و پر اهمیت هستند، گوشه ای می گذارد و بعد از اتمام روز که کارش تمام می شود، آن ها را به خانه خود می برد و می خواند.تا به حال هزاران کتاب را به همین صورت به خانه خود برده است، به حدی که فقط تنها جای خوابی را در خانه اش می توان خالی از کتاب دید.روزها به همین منوال می گذرد؛ تا این که یک روز او متوجه می شود دستگاه های پرس غول پیکری ساخته و وارد بازار شده اند، که دستگاه پرس او در مقابل آن ها بسیار ضعیف و کوچک است، برای همین خطر از دست رفتن کار خود را در پیش روی خود می بیند و دست به دامان مسیح ع می شود، اما امیدش را از دست نمی دهد و فعالیتش را روز به روز بیشتر می کند.و جریاناتی که در طول کتاب مانند داستان عاشق شدن او، فوت دایی اش، سرانجام کار و زندگی اش و … به شیرینی و بعضاً تلخی داستان می افزایند.
درباره نویسنده تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال در ۲۸ مارس ۱۹۱۴ در برنو به دنیا آمد.او در مدرسه شاگردی تنبل بود و همیشه در پی شیطنت و ولگردی بود، بستگان و اطرافیان هرابال را از کودکی که پدرش ناشناخته بود وصله ناجور می دانستند.ناپدری هرابال دائم به او سرکوفت می زد اما او طبع سرکشی داشت.او در نوجوانی به مطالعه علاقمند شد و کتاب های بسیاری خواند و چیزهای زیادی یاد گرفت.در سال ۱۹۴۸ دکترای حقوق گرفت اما هرگز آن را بکار نبرد.هرابال همه ی آثار خود را زیر فشار سانسور نوشت و آثار او به ندرت و بیشتر در خارج منتشر می شدند و با دشواری به دست هم میهنانش می رسید. او یکی از بزرگ ترین نویسندگان قرن بیستم است.سرانجام هرابال در فوریه ۱۹۹۷ در سن ۸۲ سالگی در بیمارستان در گذشت.
ترجمه تنهایی پرهیاهو؛ شیوا و روان
«پرویز دَوایی» به دلیل سکونت طولانی مدت در جامعه چکسلواکی و آشنایی با فرهنگ و ادبیات آن متن اصلی کتاب را از زبان چک به فارسی برگردانده است که توسط «نشر آبی» منتشر شده است. بهاره قویدل نیز کتاب را برای انتشارات ماهابه ترجمه کرده است و «انتشارات آوای مکتوب» هم با ترجمه «امیر علیجان پور» کتاب را چاپ کرده است. با توجه به متن های شیوا و روان نسخه های مختلف کتاب، طرفداران ادبیات چک و به خصوص آثار بهومیل هرابال می توانند از خواندن هریک از ترجمه ها لذت ببرند و با ادبیات جذاب آن آشنا شوند.
قسمتی از کتاب تنهایی پر هیاهو
من وقتی چیزی را می خوانم، در واقع نمی خوانم. جمله ای زیبا را به دهان می اندازم و مثل آب نبات می مکم، یا مثل لیکوری می نوشم، تا آن که اندیشه، مثل الکل، در وجود من حل شود، تا در دلم نفوذ کند و در رگ هایم جاری شود و به ریشه هر گلبول خونی برسد.
هگل: انسان شریف هرگز به اندازه کافی شریف نیست و هیچ تبهکاری هم تمام و کمال تبهکار نیست.
کیف دستی ام پر از کتاب هایی است که انتظار دارم همان شب بر من درباره خودم رازهایی را بگشایند که نمی دانم.
من می توانم به خودم تجمل مطرود بودن را روا بدارم هرچند که هرگز مطرود نیستم، فقط جسما تنها هستم تا بتوانم در تنهایی ای بسر ببرم که ساکنانش اندیشه ها هستند، چونکه من یک آدم بی کله ازلی- ابدی هستم و انگار که ازل و ابد از آدمهایی مثل من چندان بدشان نمی آید.
هر وقت که دستگاه پرسم در آخرین مرحله، کتابهای زیبا را با فشار بیست اتمسفر خرد می کرد، صدای درهم شکستن اسکلت آدمی را می شنیدم و احساس می کردم که دارم جمجمه و استخوان کلاسیک ها را خرد می کنم.
کاغذ هم، مثل پنیرِ جا افتاده و شرابِ کهن، هرقدر کهنه تر خوشمزه تر.
عمل خلاف بی مجازات نمی ماند و تجاوزهای ما مدام روحمان را می آزارد.
نه، آسمان عاطفه نمی شناسد، همچنان که انسان دوپا بویی از عاطفه نبرده است.
کتاب تئوری آسمانه ای کانت: در سکوت شبانه، سکوت مطلق شبانه، وقتی که حواس انسان آرام گرفته است، روحی جاودان، به زبانی بی نام با انسان از چیزهایی، از اندیشه هایی سخن می گوید که می فهمی ولی نمی توانی وصف کنی.
از اینجا به بعد معنی پیشرفت، پسرفت است. درست است: پیشرفت به مبدا، یعنی پسرفت به سوی آینده.
لائوتسه: به دنیا آمدن یعنی به در رفتن و مردن یعنی به درون آمدن.
سرنوشت من عذر خواستن از همه بود. من حتی از خودم هم به خاطر آنچه بودم، به خاطر طبیعت گریزناپذیرم، تقاضای بخشش دارم.
منی که تمام عمر به انتظار دریافت نشانه ی عنایتی کتاب خوانده بودم هرگز کلامی از بالا نشنیده بودم ولی مانچا که همیشه از کتاب نفرت داشت ، به چیزی تبدیل شده بود که مقدر بود باشد و حال درباره اش کتاب می نویسند و با بال های سنگی اش در پرواز خویش اوج می گیرد.
شناسنامه کتاب تنهایی پر هیاهو
- نویسنده: بهومیل هرابال
- ترجمه: پرویز دوائی
- انتشارات: کتاب پارس
- تعداد صفحات: ۱۰۵
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی تنهایی پر هیاهو
- گوینده:میلاد تمدن
- ناشر صوتی: نوار
- مدت: 4 ساعت و 37 دقیقه