به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، دروغگوی مرضی [دروغگوی پاتولوژیک] بدون انگیزه روشن از سر اضطرار دروغ می گوید. این نوع دروغگویی متفاوت از دروغگویی غیر مرضی است که در آن دروغ به نوعی مفید فایده ای است.
دروغ گفتن یک خصلت رایج فعل و انفعال اجتماعی در نوع انسان است. این رفتار حتی در میان برخی حیوانات مثل میمون ها نیز دیده می شود.
دروغ اغلب به سودی منتج می شود. برای مثال، شخص ممکن است برای پیشگیری از خجلت اجتماعی دروغ بگوید. در حالی که برخی از مردم بیش از دیگران دروغ می گویند، این رفتار به طور معمول نشانه یک اختلال در سلامت روانی نیست.
دروغگویی مرضی [دروغگویی بیمارگونه یا دروغگویی پاتولوژیک] متفاوت است. دروغگویی مرضی می تواند نشانه یک اختلال در سلامت روانی مثل اختلال شخصیت باشد.
دروغگویی مرضی چیست؟
دروغ گفتن به ایراد اظهارات خطا به قصد فریب ارادی دیگران اشاره دارد که اغلب بر مبنای تلاش برای رسیدن به نوعی نفع شخصی انجام می شود.
دروغگویی غیر مرضی [غیر پاتولوژیک] رایج است و نشانه یک اختلال محسوب نمی شود. فردی که به شکل مرضی دروغ می گوید این کار را از سر نوعی تکانش و بدون هر گونه سود مشخص برای خود انجام می دهد.
کوشش هایی برای ایجاد تمایز بین دروغ مرضی و دروغ غیر مرضی صورت گرفته است اما برای ایجاد مرزبندی متناسب تحقیق بیشتر در این زمینه ضروری است.
یک خصلت کلیدی دروغ مرضی این است که هیچ انگیزش آشکاری در آن نیست. به طور معمول این امکان وجود دارد که بتوان تعیین کرد چرا کسی موضوعی را به دروغ گفته است - مثل سودی که متوجه شخص می شود یا اجتناب از افتادن در موقعیتی شرم آور یا استرس زا - اما دروغگویی مرضی بدون هیچ دلیل روشنی بروز می کند و به نظر نمی رسد که سودی برای شخص دروغگو در بر داشته باشد.
این موضوع روشن نیست که شخصی که به شکل مرضی دروغ می گوید از فریبکاری خود آگاه بوده یا قادر باشد که به شکل عقلایی در مورد دروغ های خود فکر کند.
دروغگویی مرضی ممکن است باعث دشوار شدن معاشرت با دیگران شود و به بروز مشکلات جدی با نزدیکان و همکاران شخص دروغگو بینجامد.
اگر شما هم دچار دروغگویی بیمارگونه هستید، خبر خوب این است که می توانید این عادت بد را از بین ببرید. اولین گام آن است که بدانید و اعتراف کنید که مشکل دارید.
علائم زیر نشان می دهید که شما دچار دروغگویی بیمارگونه هستید:
- فرد دائما دروغ می گوید و برای دروغ گفتن انگیزه دارد. برای مثال، آن دختر دانش آموز برای جلب توجه چنین دروغ بزرگی گفته بود.
- دروغ ها تا حدی قابل باور هستند و حتی بخشی از آن واقعیت دارد. برای مثال، فرد ممکن است بگوید که تا سر حد مرگ مریض است، در حالی که فقط سرما خورده است.
- این دسته افراد دارای الگوی مکرر، عادت گونه و افراطی از دروغگویی هستند، به حدی که حتی برای مسائل جزئی و بی اهمیت نیز دروغ میگویند.
- دروغگویی نه تنها به نفع فرد نیست، بلکه در بیشتر موارد موجب ضرر او شده است. اما باز هم به رفتارهای خود ادامه می دهد.
- فرد برای ایجاد تصویر بهتر از خود دروغ می گوید.
یک متخصص روانشناسی می تواند به فرد در یافتن علت دروغگویی و شکستن این عادت کمک کند.
دلایل دروغگویی بیمارگونه
روانشناسان در این مورد اختلاف دارند که دروغگویی بیمارگونه به تنهایی می تواند یک اختلال روانی باشد. در حال حاضر، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی آن را به عنوان یک بیماری روانی مستقل نمی شناسد. با این حال، این نوع دروغگویی می تواند نشانه ابتلا به چند اختلال بزرگ تر باشد.
دروغگویی بیمارگونه می تواند نشانه بیماری های زیر باشد:
- اختلال دوقطبی
- بیش فعالی و نقص توجه
- مسائل کنترل تکانشی
- وابستگی به مواد مخدر
- اختلال شخصیت مرزی
- شخصیت خودشیفته
برخی از روانشناسان معتقدند که محیط فرد نقش مهمی در دروغگویی بیمارگونه دارد. فرد ممکن است در محیطی زندگی کند که دروغگویی موجب منفعت شود. اگر جامعه و خانواده عواقب جدی و قاطعی برای دروغگویی وضع نکند، فرد به این باور می رسد که منافع دروغگویی بر مضرات آن پیشی می گیرد. دروغ گویی می تواند مکانیسمی دفاعی برای عزت نفس پایین یا حوادث تلخ در گذشته باشد.
معایب دروغگویی بیمارگونه:
با وجود منافع کوتاه مدت، دروغگویی در طولانی مدت می تواند بر روان فرد تاثیر منفی داشته باشد. دروغگویی عادت وار به فرد استرس زیادی می دهد زیرا باید تمام دروغ هایش را به خاطر بسپارد. او دائما باید برای حرف هایش سند بیاورد و حقایقی که برخلاف گفته هایش به دست آمده را توجیه کند. اگر دروغ هایشان برملا شود، رابطه عاطفی آنها تحت تاثیر قرار می گیرد. در برخی موارد، فرد حتی با عواقب حقوقی رو به رو می شود.
کنار آمدن با یک دروغگوی مرضی در زندگی:
زندگی با یک دروغگوی مرضی ناامیدکننده است، زیرا دروغ های آنها هیچ مزیتی در زندگی ندارد. اعتماد در رابطه می شکند، و حتی یک مکالمه ساده هم با او غیرممکن است. برای کنار آمدن با چنین فردی نکات زیر را مد نظر داشته باشید:
عصبانی نشوید:
هر چند خیلی ناراحت کننده است که در چشم های شما نگاه می کند و دروغ می گوید، اما عصبانی نشوید. مهربان و حامی باشید.
آماده انکار باشید:
اگر مچ آنها را بگیرید، حقیقت را انکار می کنند. حتی ممکن است عصبانی شوند و شما را متهم به تهمت زنی کنند.
مشکل شما نیستید:
دروغگویی او ارتباطی با نحوه رفتار شما ندارد. این نوع رفتار به مشکلی در خود فرد در ارتباط با عزت نفس، استرس یا اختلال شخصیتی او مربوط می شود.
حامی باشید:
زمانی که فرد دروغ می گوید، به او یادآوری کنید که نیازی نیست شما را تحت تاثیر قرار دهد. به او بگویید که شما در هر حال به او اهمیت می دهید و برای شما ارزش دارد.
بحث را قطع کنید:
زمانی که فرد شروع به دروغگویی می کند، اجازه ندهید صحبت ادامه پیدا کند. از او سوالاتی کنید که بداند باید دروغ گفتن را تمام کند. می توانید به او بگویید علاقه ای به ادامه بحث ندارید.
پیشنهاد دریافت کمک های تخصصی بدهید:
بدون هیچ شرمندگی و خجالتی به او بگویید که بهتر است به دنبال دریافت کمک های تخصصی باشد. آماده ارائه اطلاعات درباره مراکز مشاوره و مشاور در این زمینه باشید. به او بگویید که نگران تبعات این رفتار در او هستید و می خواهید به او کمک کنید.
درمان دروغگویی بیمارگونه:
پس از آن حادثه حبس شدن در سالن، آن دختر دانش آموز مجبور شد که هفته ای یک بار در جلسات مشاوره شرکت کند. و از قضا این روش درمانی موثر واقع شد، چرا که او توانست بالاخره بر عادت دروغگویی فائق آید. تا زمانی که فرد تشخیص ندهد و قبول نکند که مشکل دارد، درمان موثر نخواهد بود.
به علاوه، اگر فرد عادت دروغگویی بیمارگونه را با خود به دفتر روانشناس بیاورد و به مشاور یا درمانگر نیز دروغ بگوید، درمان موثر نخواهد بود. در مواردی حتی اگر درمانگر مچ او را بگیرد، فرد حاضر به پذیرش عدم صداقت خود نیست.
درمان دروغگویی بیمارگونه سخت است. اما با صرف زمان کافی و تلاش قابل درمان است. بنابراین، اگر دچار عادت دروغگویی بیمارگونه هستید، برای شکست دادن آن باید کاملا پذیرای مبارزه باشید.