به گزارش پایگاه خبری ساعدنیوز، رییس دولت اصلاحات در پیامی به کنگره حزب اتحاد ملت ایران تاکید کرد: من معتقدم با وجود همه نگرانیها و مشکلات نباید درهای امید را به روی مردم و خودمان ببندیم و در این زمینه هم میتوان گفتوگو کرد، با خودمان گفتوگو و با دنیا تعامل کنیم.
به گزارش ایلنا، متن پیام سید محمد خاتمی به دهمین کنگره حزب اتحاد ملت ایران به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
از دیدار با اعضاء محترم حزب اتحاد ملت ایران خوشوقتم. در این مرحله مهم تاریخی ایران برای حزب اتحاد، به عنوان یک حزب مسئول، که میخواهد وظایف خودش را بشناسد و به نقش خودش در جامعه عمل کند و در عرصه حضور داشته باشد آرزوی موفقیت میکنم. با همه فرازونشیبها و حساسیتهایی که جامعه ما داشته است حزب اتحاد ملت توانسته است معقول و خوب کارش را انجام دهد تا نمایندگیاش از سوی مردم خدشه دار نشود و در عین حال ثبات و امنیت کشور محفوظ بماند و با توجه به اینکه توجهش به سمت بهبود تدریجی کشور بوده و نیز نسبت به حاکمیت و هم مردم رفتار معقولی داشته است، باید از این جهت از اعضای این حزب تقدیر و تشکر کرد.
معنای دموکراسی این است که اولاً منشا قدرت را مردم بدانیم و ثانیاً مردم را در خودمان خلاصه نکنیم و بدانیم در جامعه با دیگری سروکار داریم؛ دیگری یعنی غیر از ما است و ما چگونه میتوانیم برای آنکه جامعه منسجم داشته باشیم با دیگری تعامل و تفاهم کنیم. حزب اتحاد ملت که در درون جبهه اصلاحات عمل میکند- و ضرورتها ایجاب کرده است که حرکت به صورت جبههای انجام بگیرد- و به جبهه متعهد است در درجه اول با احزاب دیگر که در آنجا حضور دارند، همسوئی را بیشتر و مشترکات را تقویت کند.
امروز بیش از هر زمان جامعه ما نیاز به گفتوگو دارد؛ گفتوگوی میان خودمان، گفتوگو با دیگرانی که در عرصه هستند، گفتوگو با جهان، گفتوگو با حاکمیت. من انتظار دارم این نقش را حزب اتحاد هم با احزاب و گروههای مخالف و با بخشهای مختلف جامعه به پیش ببرد و با توجه به اینکه جامعه در حال تحول است، خودش دائماً به نو شدن بیاندیشد و زمینه حضور نسلهای بعدی را در جامعه بیشتر کند همچنانکه بیش از آن انتظار از حکومت است که توجه به مسئله اختلاف نسلی بکند و برای جانشینی نیروهای در صحنه در عرصه مدیریت، سازوکار حضور نیروهای تازه نفس و جوانتر را فراهم کند و البته احزاب هم در این زمینه مسئولیت و نقش دارند. احزاب میتوانند و باید واسطهای میان ملت و حاکمیت باشند، و نیز واسطهای میان نسلها و بخشهای مختلف جامعه با یکدیگر و با حاکمیت و حتی بتوانند دنیا را بشناسند و رابطه درست و منطقی با جهان را جستجو و برقرار کنند.
راجع به اوضاع و احوال کشور اجمالاً بگویم که در وضعیت خیلی خطیری قرار داریم، البته این به این معنا نیست که در برابر مشکلات دستها را بالا ببریم، من فکر میکنم اگر تدبیر و هماهنگی و تفاهم در جامعه وجود داشته باشد، فرصتهایی هست که میتوان از آن استفاده کرد و اگر نیست ما باید فرصتها را بسازیم. اگر بنا باشد اشکالی از نظام بگیریم این است که آیا از این فرصتها استفاده کرده یا اینکه عملاً در مسیری قرار گرفته است که تهدیدها بیشتر شده است؟
البته تهدیدها همیشه بسیار بوده است، هم در داخل و هم در خارج و امروز بیشتر هم شده است. اما حکمرانی خوب این است که بتواند آنها را بشناسد و از فرصتهایی که در کنار تهدیدات وجود دارد استفاده کند و حتی تهدیدها را به فرصت مبدل سازد. البته این امری ایدهآل است و ما باید مشکلات را در نظر بگیریم. اما اگر من میگویم وضعیت خطیر است به این معنا نیست که مایوس شویم و کنار بکشیم، مهم این است که در این وضعیت خطیر بتوانیم و از گذشته و از اشتباهاتی که بوده است درس بگیریم و شجاعانه رویکردهای درست را پیدا کنیم و فرصتهایی را ببینیم یا حتی بسیاری از تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم.
حتی درس بگیریم که چرا این تهدیدها به وجود آمد، چه میزان ناشی از مسائل خارجی بود، چه میزان ناشی از رویکردها و رفتارها در داخل بوده است و چقدر ما خودمان سبب شدیم تهدیدها کارگر بیافتد و یا افزایش پیدا کند؛ تدبیر همین است و آیا راهی وجود دارد که تهدیدها را کمتر کنیم و از موقعیت سخت، فرصتهایی بسازیم که برای مردم و جامعه و کشور خوب باشد. این مسئله مهمی است که باید در نظر گرفت.
من به عنوان شهروند کوچک جامعه، در سالهای گذشته پیامهای غیر رسمی و شخصی به مسئولان بالای کشور دادهام و زمانی هم رسماً اعلام کردم. مدتی پیش هم بیانیه 15 مادهای نوشتم و منتشر شد و روح آن بیانیه این بود که جمهوریت را با حاکمیت، به جامعه ایران برگردانیم. چون بنا بوده است که جمهوری اسلامی داشته باشیم.
اگر از این مسئله دور شدیم چه راهکارهای مسالمتآمیز و منصفانهای وجود دارد که همه اعم از احزاب و جریانها و جامعه و حاکمیت با هزینه کمتر به جمهوریت برگردد و اگر ما اسلامی هم فکر میکنیم چگونه اسلام را در عرصه اجتماعی ببینیم که با جمهوریت سازگار باشد و البته اسلام را به گونهای ببینیم که جمهوریت را لطیفتر و قابل تحملتر کند، نه اینکه اسلام را در مقابل جمهوریت ببینیم و جمهوریت را در مقابل اسلام و در نتیجه هم اسلام و هم جمهوریت لطمه ببینند.
از الزامات این امر اینست که بدانیم ما در کدام دنیا زندگی میکنیم و چگونه رابطهای با دنیا میتوانیم داشته باشیم تا اصول و موازین منطقی و نیز امنیت و تمامیت ارضی حفظ شود، البته طوری اصول را تعریف کنیم که متناسب با زمان باشد و در عین حال قبول کنیم که ما در یک دنیایی هستیم که ما آن را نساختیم، ما در این دنیا هستیم، نظام ظالمانهای در دنیا وجود دارد، رژیمهایی که اکنون دشمن ما هستند از بنیاد بر اساس غصب و سرکوب بودند و وجود دارند، روابط در دنیا در دست قدرتهایی است که امکانات و توان زیادی دارند و نظام بینالمللی هم نظام عادلانهای نیست. ولی ما این واقعیت را به وجود نیاورده ایم، گرچه تغییر آن برایمان مطلوب است ولی توان، اراده و امکانات ما چیست، راهکارهای آن چگونه است؟ باید به اینها فکر کرد.
از جمله اینکه ما در روابط خارجی، در دنیا، در منطقه چگونه باید فکر و رفتار کنیم. من فکر میکنم هنوز هم آن 15 مادهای که مطرح شد کم هزینهترین و پرفایدهترین راه است برای اینکه کشور دچار آشوب و درگیری نشود و به تعبیر من هم براندازی ناکام بماند و در عین حال خودبراندازی هم نباشد و نظام جمهوری اسلامی در جایگاه خودش بماند و مهمترین مسئله اینکه مردم احساس کنند در این نظام محترم هستند و حقوقشان رعایت میشود و از زندگی مناسب برخوردار میشوند و در این دنیا امنیت برای خودشان و خانواده و کشورشان وجود دارد و تمامیت ارضی محفوظ میماند و تمام این مسائل را احساس کند، چرا که معتقدم قدرت اصلی اینجاست و هرچه دامنه رضایت مردم از حاکمیت بیشتر شود امنیت و قدرت کشور بیشتر خواهد شد و قدرت چانه زنی نظام ما با دنیای پر ظلم و ستم و آشوب کنونی بیشتر میشود. و من معتقدم راههای کم هزینه و پرفایده وجود دارد.
در موقعیت کنونی که وضع خطیر و مشکل است، دولتی روی کار آمده که معتقدم حاکمیت ما با عنایت امکان این تغییر را فراهم آورده است و خواسته است این دولت سرکار بیاید. این امر وظیفه دولت را خیلی سنگین میکند که چه طرح و برنامهای دارد که جامعه را پیش ببرد و چه ابزارهایی میخواهد در دست بگیرد که راه تغییری که پذیرفته شده است را جلو ببرد.
بنایمان این است که تغییری ایجاد شود و این یک موقعیت بسیار خوبی است و باید از موقعیت پیش آمده خشنود بود و دولت را حمایت کرد. البته ما به عنوان شهروندی که دوست داشتیم این دولت سرکار بیاید و شاید ایده آلهایمان هم بالاتر از این بود، در خدمت هستیم اما نقد هم میکنیم و نقدمان به این معنا نیست که در مسیر تقویت جریانات و جنایاتی که میخواهد اصل ایران از هم بپاشد و اساس جامعه و امنیت از بین برود هستیم بلکه در جهت تثبیت و تقویت جامعه مدنی و تقویت حاکمیتی که میخواهد در خدمت جامعه باشد هستیم و در عین حال کمک کنیم و موثر باشیم تا دولتی که هست به نفع توسعه جامعه و بهبود وضع جامعه امتیازاتی را از دنیا بگیرد.
در این مسیر، هرچه پیوستگی حاکمیت با مردم بیشتر باشد ما از آن موضع بهتر میتوانیم کار کنیم. باید در فضای منصفانه نصیحت کرد و گفت و از دولت خواست در ارتباط با دنیا بر اساس حفظ تمامیت ارضی کشور و زمینهسازی برای توسعه همه جانبه و توانمند کردن جامعه و برگرداندن رضایت مردم و افزایش رضایت درون جامعه با دنیا صحبت و تعامل کند. امیدوارم احزاب ما هم بتوانند در این زمینه کارشان را خوب انجام دهند و انشاءالله دولت هم بتواند لااقل در مسیر شعارهای خود با تفاهم با حاکمیت آن شعارها را عملیاتی کند.
گامهایی برداشته شده است گرچه در عرصه اقتصاد وضع مردم خیلی بد است و احساس میکنیم دستهائی در کار است تا وضع مردم بدتر شود و دولت باید این را جدی در نظر بگیرد و اگر گامی در جهت بهبود زندگی مردم برندارد و به تقویت امیدی که ایجاد شده است کمک نکند که تغییری در داخل و خارج ایجاد شود، به خصوص معیشت مردم و تنگناهایی که برای مردم است، همهمان زیان خواهیم کرد.
گفتم دست هائی در کار است که مشکلها را بیشتر کند یا لااقل نتیجه آن کارها مشکلتر شدن امور باشد. مثلاً در این موقعیت خطیر قانونی به نام قانون عفاف و حجاب مطرح میشود که خوشبختانه بسیاری از جمله تعدادی از علماء بزرگوار سخت از آن انتقاد کردند. البته من در همه زمینهها طرح ندارم، اما در برخی مسائل مثل حجاب برنامه دارم که ایجاد رضایت در جامعه ما داشته باشد.
خوشبختانه با تدبیر و تفاهمی که بود فعلاً این طرح متوقف شده است، بهرحال میتوان به دولت تذکر داد. ما زمانی که موضوع حجاب مطرح شد با متفکران و اندیشمندان و نهادهای مدنی جلساتی برگزار کردیم و متنی تهیه شد که هم دولت و هم احزاب میتوانند مبنای کار خود قرار دهند. در مورد دانشگاه، آموزش و پرورش که مسائل آن جامعه را در تنگنا قرار داده است این امر صورت گرفت.
در عرصه بین المللی و جهانی در موقعیت خطیری قرار گرفته ایم. اگر تاکنون برخی راههایی که رفتهایم نتیجه مطلوب نداشته است، اینک با تفاهم و توافقی که در بالا هست راه دیگری را بر اساس منطق و واقعیات انتخاب کنیم. نه اینکه تسلیم واقعیات شد، اما مهم است که بدانیم این واقعیات وجود دارد، حتی اگر بخواهیم واقعیات را تغییر دهیم.
باید اول آن را بشناسیم تا بتوانیم کارمان را انجام دهیم. من معتقدم با وجود همه نگرانیها و مشکلات نباید درهای امید را به روی مردم و خودمان ببندیم و در این زمینه هم میتوان گفتوگو کرد، با خودمان گفتوگو و با دنیا تعامل کنیم.
تحلیلهای مختلفی درباره اوضاع و احوال کشور و منطقه وجود دارد. اجمالاً قبول دارم که وضع، وضع خوبی نیست و جمهوری اسلامی تحت فشار شدید است.
در عین حال که نباید تحت فشارها خودش را ببازد اما باید با درس گرفتن از گذشته، شیوههای منطقی را اتخاذ کند که بتواند فشارها را کم و زمینه را به نفع مردم، امنیت و جامعه تغییر دهد و من عرض میکنم به نفع جامعه مدنی که متاسفانه هنوز خیلی ضعیف است که همه همت به کار گرفته شود تا هم پایههای جمهوریت محکم شود و هم اسلامی که در عرصه اجتماعی با جمهوریت و بسط جامعه مدنی سازگار است قدر ببیند و در صدر بنشیند.
این کشور متعلق به ملت ایران است با همه قومیتها و گرایش ها، و همه شهروندان جمهوری اسلامی و ایران هستند وباید زمینه رشد آنها فراهم شود و بیش و پیش از هر چیز باید در جهت جلب رضایت مردم حرکت کرد و فاصله هائی که میان حکومت و مردم ایجاد شده است کم کرد، آن را پایه قدرت در تعامل و گفتوگو با دنیا و تأمین منافع ملی قرار داد و قطعا در این زمینه مسئولیت دولت که باید فکر کند و برنامه داشته باشد و تفاهم کند و به راهکارهایی برسد که به نفع کشور میباشد بیشتر از همه است و ما باید کمک کنیم تا انشاءالله این دولت بتواند هم فکر کند و هم فکرش را عملی کند، تا بتوانیم از این وضعیت ناگوار عبور کنیم و وارد فضایی شویم که هم برای ملت و هم برای جامعه و هم احزاب ما بهتر و رضایت بخشتر باشد.
امیدوارم نشست سراسری شما دارای آثار و برکات فراوان برای جامعه باشد.
موفق و پیروز باشید.
برای پیگیری اخبار سیاسی اینجا کلیک کنید.