به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از دیارمیرزا، در این کتاب تصویر صفحه اول قرآن اهدایی آیت الله خامنه ای به مهدی هاشمی نیز ارائه شده، اما نکته جالب این که در همان روز رهبر انقلاب وقتی احساس کرده اند عبای هاشمی خوب نیست، یک عبای حاشیه دار به او هدیه داده اند.
هاشمی در خاطره مربوط به 20 تیر 69 می نویسد:
بنا به گزارش آینده؛ امروز عید سعید غدیر است. صبح به دفترم رفتم. جمعى از اعضاى خانواده و بستگان براى شرکت در مراسم عقد ازدواج مهدى و فرشته، در دفترم جمع شدند. قرار بود تعداد کمترى بیایند، ولى عده زیادى، از خانواده خودمان و عروس و خانواده مرعشى آمدند.
دسته جمعى به منزل آیت الله خامنه اى رفتیم؛ جلسه گرمى بود. یاسر فیلم بردارى مى کرد. حسین آقا مرعشى،[دایی داماد]، شعرى خواند. آیت الله خامنه اى، مقدارى مهدى و فرشته را نصیحت کردند. با هم خطبه عقد را خواندیم. قرآنى به زوجین هدیه دادند و عبارت خوبى نوشتند. عیدى هم به حضّار دادند.
همراهان رفتند و من و آقاى خامنه اى ماندیم و درباره امور جارى کشور و صحبت کردیم. با هم به حسینیه براى مراسم[عید غدیر]رفتیم؛ چون عباى خوبى نپوشیده بودم، رهبرى یک عباى خوبِ خاشیه به من دادند. من هم امروز صبح، یک عباى خاشیه به آشیخ محمد[هاشمیان] داده بودم که عباى خوبى نداشت. در مراسم، از سوى حضار تبریک گفتم و آقاى خامنه اى صحبت طولانى داشتند.
به دفترم برگشتم. آقاى دکتر ولایتى[وزیر امور خارجه] آمد و گزارش سفر کویت را داد؛ راضى است. کویتی ها استقبال گرمى کرده بودند و بعضى از مشکلات روابط را مورد بحث قرار داده بودند؛ خوشبین است. آنها گفته اند که عراقی ها به خاطر نگرانى از بند 6 قطعنامه 598 ، مى خواهند صلح از طریق مذاکره مستقیم تحقق یابد و نه از طریق سازمان ملل.
آقاى [مسلم]ملکوتى، امام جمعه تبریز براى احوالپرسى و تبریک عید آمد. به خانه آمدم. ظهر آشیخ محمد [هاشمیان]مهمانمان بود. عصر آقاى [عبدالمجید]معادیخواه آمد و گزارش سفر داد.
شب بچه ها براى مهمانى عروسى به منزل عروس رفتند و من در خانه تنها بودم. همراه پاسداران در جشن ازدواج مهدى و فرشته در خانه عروس شرکت کردم؛ این محله بافت قدیمی خود را حفظ کرده است. مراسم بى زرق و برق و با روح بود. مداحى خواند و شام خوردیم. عروس و داماد را در جمع زنان دیدیم؛ تبریک گفتم و به خانه برگشتم.
وی همچنین در خاطرات 21 تیر به شگفتی خود از خوردن پیتزا توسط فرزند و عروسش اشاره می کند و می نویسد:
شب مهدى و فرشته به منزل آمدند؛ وضع امروز جوانان با گذشته خیلى فرق کرده است. برای شام، پیتزا در خیابان خورده بودند.