ایران از زمان آغاز طوفان الاقصی، دیپلماسی فعالی را برای حمایت از مقاومت و کنترل و توقف حملات اسرائیل علیه غزه داشت. سفر وزیر خارجه ایران به غرب آسیا و کشورهای واقع در جغرافیای سیاسی مقاومت ابتکار خوبی بود. سلسله گفتگوها و رایزنی ها تلفنی با مقامات کشورها و سازمان های اسلامی و غیر اسلامی، گفتگوهای رسانه ای متعدد، توانست بخشی از پیام مقاومت فلسطین را به جهان ارسال کند. با این حال یک نکته حائز توجه و اهمیت وجود دارد، گاهی بیش فعالی بیش از انفعال پیامدهای هزینه ساز دارد. دیپلماسی گاهی درگیری مستقیم با تحولات نیست. دیپلماسی گاهی واگذار کردن بازی به سایر بازیگران است.
در جریان ازسرگیری روابط ایران و عربستان، مقامات دو کشور در اظهارات مختلف بر نقش و تاثیر این رابطه در صلح، ثبات و امنیت منطقه ای تاکید داشتند. در همان زمان گمانه زنی می شد اگر ایران و عربستان در بسیاری از پرونده های منطقه ای تعارض منافع داشته باشند، در موضوع فلسطین می توانند همکاری و همگرایی داشته باشند، هر چند روش ایران و عربستان در موضوع فلسطین متفاوت باشد. اما چرا تهران و ریاض نتوانستند در جنگ غزه از این ظرفیت استفاده کنند؟
از ابتدای جنگ غزه مواضع سیاسی عربستان به شکل صریح علیه حملات اسرائیل در غزه بود. وزارت خارجه عربستان در چند بیانیه خواستار توقف فوری حملات در غزه، کمک رسانی فوری و مخالفت با کوچ اجباری ساکنان غزه شد. شواهد و اخبار نشان می دهد ریاض برای مواضع خود یک گام عملی نیز برداشت و فرآیند عادی سازی روابط با اسرائیل را هم قطع کرد. سفر وزیر خارجه ایالات متحده به عربستان برای جلب نظر ریاض درباره حملات اسرائیل نیز تاثیری در موضع ریاض نداشت. هر چند از عربستان انتظار بیشتری می رفت.
اما چرا این مواضع مشترک ایران و عربستان درباره لزوم پایان حملات علیه غزه، تاثیری در همکاری تهران و ریاض در ایجاد وحدت بین کشورهای اسلامی و هم افزایی یک صدای بلند جهانی علیه اسرائیل و پایان حملات به غزه نداشت؟
بی تعارف باید گفت ادراک تهدید بین ایران و عربستان همچنان به قوت خود باقی است. در جریان جنگ اخیر غزه، حداقل دستاورد سناریو غربی ها درباره دخالت ایران در طوفان الاقصی این بود که بدبینی بین کشورهای منطقه و ایران را اگر تشدید نکرد، بطور محسوسی باز نمایان کرد. مواضع صریح ایران درباره تاثیر طوفان الاقصی بر پایان عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب نیز مزید بر علت شد که نسبت به اهداف منطقه ای ایران در جناح عربی منطقه بدبینی ایجاد شود. هر چند ایران بارها اتهام دخالت در طوفان الاقصی را رد کرد.
ایران به دلایل متعددی دچار ضعف در تفکیک سیاست اعلامی و سیاست اعمالی است. توقف و تعویق عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل هدف اعمالی درستی است اما ایران باید اجازه می داد این دستاورد طوفان الاقصی به شکل ملموس نمایان شود. اظهارات شتاب زده ایران درباره دستاوردهای طوفان الاقصی، مانع از استفاده از ظرفیت این عملیات در همگرایی بیشتر اسلامی شد.
ایران در شکل دادن و هدایت محور مقاومت سیاست و عملکرد بسیار موفقی داشت. همچنان نیز باید به راهبردهای موثر در بسط ژئوپلتیک مقاومت ادامه دهد. اما شاید لازم باشد دلایل موفقیت ایران در تقویت محور مقاومت را موشکافی کرد و آثار آن بر سایر عرصه های رسمی روابط خارجی ایران را تحلیل و تجزیه کرد.
یکی از مهمترین دلایل موفقت ایران این است که ایران به شکل بی رقیبی نقش رهبری در محور مقاومت را بر عهده دارد. اما ایران به دلیل میل زیاد به رهبری جریان ها، در همکاری با بازیگران هم تراز با خود، نقاط ضعف اساسی دارد. این ضعف به شکل دیگری در رابطه ایران و قدرت های جهانی نیز نمایان می شود.
یک سبکی از بازی در روابط بین الملل وجود دارد که بازیگران تلاش می کنند شرایط و روندها را به گونه ای شکل دهند که هزینه ها را سایر بازیگران بپردازند و اهداف و دستاوردها را آنها درو کنند. اگر بررسی دقیقی در رویدادها و روندهای مرتبط به ایران با قدرت های بزرگ شود، معمولا ایران در جایگاه بازیگری بوده که برای اهداف دیگران، هزینه را پرداخته است. به ندرت ایران بازیگری بوده که اجازه داده است قدرت های دیگر هزینه را بپردازند و ایران محصول را برداشت کرده باشد.
در تعامل با قدرت های همتراز نیز میل ایران به در اختیار داشتن ابتکار عمل و رهبری رابطه مانع از شکل گیری همکاری و پیشرفت روابط می شود. در حالی که روابط در این سطح زمانی پیشرفت می کند که به بازیگران همتراز نیز فضای بازی و ابتکار عمل داده شود.
در واقع در شرایط بحرانی کنونی، ایران به جای آرمانگرایی در اهداف و فعالیت بیش از حد، باید عملگرایانه تقسیم هزینه کند و به سایر بازیگران همسو نیز فضای بازی و ابتکار عمل دهد. به عبارت دیگر زمان آن رسیده ایران بخشی از وظیفه حمایت از فلسطین را به سایر کشورهای اسلامی به ویژه عربستان، ترکیه و قطر واگذار کند.
در روند جدید منطقه ای جلوگیری از تشدید حملات به فلسطین و غزه، می تواند یک گام دیگر برای تقویت محور مقاومت و همگرایی بیشتر اسلامی در موضوع فلسطین باشد که این مسئله نیز می تواند به همسویی و تقویت بیشتر روابط ایران و عربستان در منطقه و سازمان کنفرانس اسلامی کمک کند. یکی از مهمترین پیشران های این تحول، افزایش خشم منطقه ای و جهانی از جنایات اسرائیل علیه غزه است.