به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، همیشه صحبت از ترس های ناشناخته و مبهم و یا شرطی و الگویی و نیز ترس های مرضی است که به ویژه در سال های اولیه، والدین و اطرافیان کودک را نگران می کند؛ اما اینکه والدین کودکان را بترسانند، مسلماً دلایل دیگری دارد.
معمولاً والدینی که شایستگی های ضعیفتری در شیوه های فرزندپروری دارند، به این مکانیسم متوسل می شوند؛ زیرا خود از توانایی لازم برای کنترل و مهار رفتارهای کودک بی بهره اند و از راه های کلامی، غیرکلامی و ابزاری برای به اطاعت کشانیدن کودکان و وادار کردن آن ها به قبول کار دلخواه خود استفاده می کنند.
معمولاً خانواده های مستبد که از شیوه های یکسویه و سلیقه ای خود برای ارتباط با کودکان بهره می برند، از عمل ترسانیدن فرزندان خود استفاده می کنند و رابطه آن ها از نوع رئیس با مرئوس و یا بالا به پایین است. آن ها تاب تحمل نپذیرفتن و اطاعت نکردن کودکان خود را ندارند. ناآگاهی و بی تجربگی در امر تربیت صحیح، راه را برای ترسانیدن کودکانشان فراهم می آورد. به ویژه چون توانایی مقابله صحیح را ندارند، از راه رعب و وحشت کودکان را به اطاعت از خود وا می دارند.
آثار مخرب ترساندن کودک
همیشه صحبت از ترس های ناشناخته و مبهم و یا شرطی و الگویی و نیز ترس های مرضی است که به ویژه در سال های اولیه، والدین و اطرافیان کودک را نگران می کند؛ اما اینکه والدین کودکان را بترسانند، مسلماً دلایل دیگری دارد.
معمولاً والدینی که شایستگی های ضعیفتری در شیوه های فرزندپروری دارند، به این مکانیسم متوسل می شوند؛ زیرا خود از توانایی لازم برای کنترل و مهار رفتارهای کودک بی بهره اند و از راه های کلامی، غیرکلامی و ابزاری برای به اطاعت کشانیدن کودکان و وادار کردن آن ها به قبول کار دلخواه خود استفاده می کنند.
تأثیر این اعمال مسلماً بسیار ناخوشایند است. اگرچه ممکن است در کوتاه مدت در توقف رفتار ناشایست فرزندانشان تأثیرگذار باشد، در بلندمدت زیان بار خواهد بود؛ زیرا علاوه براینکه اثری تاحدودی ماندگار بر روان کودکان خواهد داشت، الگوی نامناسبی را برای ارتباط میان والدین و فرزندان باقی خواهد گذارد. ترسانیدن فرزندان به هر دلیل از طریق والدین و به هر شیوه ای که صورت گیرد، خواه به صورت کلامی که او را از عامل قدرت، عامل ناشناخته، تاریکی، و تهدید و یا ابزاری مانند زدن و مواردی از این دست باشد، هرچه زودتر باید متوقف شود و آرامش جای تهدید و وحشت حاصل از این رفتار والدین را بگیرد.
ترساندن کودکان چه اثری در زندگی بزرگسالی آن ها دارد؟
کاهش اعتمادبه نفس و خودپنداره منفی و شکاف ارتباطی، از دیگر تأثیرات این نوع ارتباط خواهد بود؛ زیرا این کودکان همیشه به ارتباطات مثبت، توأم با مهربانی و آرامش نیاز دارند و به ویژه محیط ترسناک، انسان های ترسناک، رفتارهای تهدیدآمیز و خشن و ایجاد رعب و وحشت همچون سم مهلکی در طریق ارتباط با آن هاست. زنگاره های عاطفی حاصل از این نوع ارتباط ناامن میان کودک و والدین، سلامت جسمی و روانی آن ها را به خطر خواهد انداخت و موانعی را در راه شادی و موفقیتشان پدید خواهد آورد.
انسان هایی که دچار ترس می شوند، اغلب خجالتی و کم رو هستند، قدرت تصمیم گیری ضعیفی دارند، دوستی های پایداری ندارند و همیشه در برخورد با مسائل مختلف احساس ناامنی می کنند و نمی توانند چندان مستقل باشند. عامل ترس همیشه مانند سایه آن ها را دنبال می کند، به طوری که در موقعیت های روزمره زندگی از ترس های مبهم و دلهره و اضطراب رنج می برند.
ترس از چه زمانی به اختلال تبدیل می شود؟
ترس زمانی به اختلال تبدیل می شود که رفتار ترس آور شکل حاد و بحرانی پیدا می کند و خواب و خوراک و آرامش کودک را برهم می زند، به طوریکه از ترس دیگر نمی تواند شاد باشد، به راحتی زندگی کند و احساس امنیت نمی کند. ترس بر همه جوانب وجودی او سایه افکنده است. آنگاه است که ترس حالت مرضی پیدا می کند.