به گزارش سرویس حوادث ساعدنیوز به نقل از رکنا؛ دخترخردسال در حالی معجزه آسا به زندگی برگشت که پزشکان امیدی به زنده ماندن وی نداشتند، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته آغاز شد .زنی هراسان با اورژانس تماس گرفت و کمک خواست. وی گفت خواهرزاده 4 ساله ام در خانهشان در اسلام شهر چاقو خورده و حالش بد است.
با این تماس و اعزام آمبولانس دختر خردسال به بیمارستان منتقل شد .اما پزشکان اعلام کردند ضربات چاقو موجب خونریزی شدید دختر خردسال شده و امید زیادی به زنده ماندن وی نیست. لاله تحت چندین عمل جراحی قرار گرفت و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد.
در این میان مادر لاله از خواهرزاده 16 سالهاش به نام کیان شکایت کرد. وی در تشکیل شکایتش گفت: من و شوهرم همراه خواهر و شوهر خواهرم یک کارگاه خانوادگی در اسلامشهر راه انداختهایم و آنجا با هم کار میکنیم تا مخارج زندگی مان را تامین کنیم. من همیشه دختر 4 ساله ام را همراهم به کارگاه میبردم، اما آن روز از شیطنتهای او خسته شده بودم به همین خاطر از خواهرزاده 16 ساله ام خواستم تا او را به خانه ببرد. یک ساعتی از این ماجرا گذشت و من که نگران شده بودم از خواهرم خواستم تا به خانه برود و به آنها سر بزند. خواهرم در بین راه کیان را با سر و وضعی آشفته دیده بود. پسرش به سرعت سوار یک ماشین شده و آنجا را ترک کرده بود. خواهرم وقتی به خانه رسیده بود با پیکر خونی دخترم روبه رو شده بود... من شک ندارم کیان دخترم را با چاقو زده است.
با شکایت این زن ماموران به ردیابی پسر نوجوان پرداختند. شواهد نشان میداد وی به مکان نامعلومی گریخته است. ماموران در گام دیگری از تحقیقات به بازجویی از مادر کیان پرداختند و این زن گفت: وقتی پسرم ، لاله را به خانهشان برد من نگران او شدم به همین خاطر دنبالش رفتم اما سر خیابان کیان را دیدم که دستپاچه بود و نفس نفس میزد. عرق روی پیشانی اش نمایان بود و حال طبیعی نداشت. او گفت لاله در خانه است و به سرعت سوار یک تاکسی شد و گریخت. من که از رفتار او شوکه شده بودم بلافاصله به خانه خواهرم رفتم و با پیکر خونین خواهرزاده 4 ساله ام روبه رو شدم و همان موقع با اورژانس تماس گرفتم.
با اظهارات این زن و اطلاعاتی که وی به ماموران داده بود پسر نوجوان ردیابی و بازداشت شد و به حمله خونین به دختر خاله 4 سالهاش اعتراف کرد. وی گفت به خاطر کینهای که از خاله اش داشته دست به این کار زده است .
در این میان دختر 4 ساله که در یک قدمی پرتگاه مرگ قرار داشت معجزه آسا به زندگی بازگشت و کیان که به کانون اصلاح و تربیت منتقل شده بود در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران که ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی و اقدام به قتل از خود دفاع کرد.
در این جلسه مادر لاله برای خواهرزادهاش اشد مجازات خواست، وقتی کیان روبه روی قضات ایستاد اظهارات تکان دهندهای را مطرح کرد. وی گفت: خالهام همیشه در زندگی ما دخالت میکرد رفتارهای او باعث میشد پدر و مادرم با هم اختلاف داشته باشند. به تازگی متوجه شده بودم خالهام پشت سر من حرفهای نامربوط زده، به خاطر همین کینه او را به دل داشتم و میخواستم از او انتقام بگیرم. آن روز که دخترش را به خانه بردم میخواستم او را آزار دهم اما فکر کردم همه متوجه ماجرا میشوند و آبرویم میرود... به همین خاطر با چاقو به جان لاله افتادم! او مرا داداش صدا می زد. وقتی ضربه ها را به او می زدم با گریه میگفت داداش چرا مرا میزنی؟ حرفت را گوش میکنم و دیگر کار بدی انجام نمیدهم... اما کینهای که از خالهام به دل داشتم باعث شد به حرفهای دختر بچه اعتنایی نکنم... وقتی او بیهوش روی زمین افتاد از ترسم فرار کردم! من میدانم اشتباه بزرگی مرتکب شدهام و حالا پشیمان هستم...
با پایان اظهارات این پسر که حالا 17 سال دارد قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.