متن آهنگ لحظه های جدایی از محسن عبدالمالکی
بی رنگم این اهنگم شرمم میاد که نگاه کنمت پر دردم پی تو میکردم همه میگن که به چی امید داری نامردم که هست تا برگردم امید دارم که تو پسرم میباری خیلی سخته خدایی لحظه های جدایی دل بهونه تو میگره جانشین خدایی پیر شدوم تو کجایی نوکرت داره می میره تو کجا با من صاف تو کجابا گرفتار حق داری که سفر باش یوسف سر بازار خسته از من دین دار غایب از هر نظر باشی بی تابم شبا نمی خوابم زانو غم به یادت بغل کردم دل خسته بال پرم بسته صدات زدم کاممو عسل کردم من بدم تو که خوبی عالم به غیوبی مهربون مهجبین برگرد ماه وقت غروبی پرده روی ذنوبی آسمون به زمین برگرد نوکرت پریشونه راهشو نمیدونه دیر شده آقا جون برگرد اشک من دونه دونه از غم تو روونه خون شده دلامون برگرد