متن آهنگ سفر از حمیدرضا ترکاشوند
عزیزا دلبرا جانا نگارا فراغت میکند دیوانه مارا نشانی رد پایی گوشه چشمی به خانه راه گمگشته ها گمگشته ها را به درد غربتم عمری گرفتار خودم اینجا دلوم در خونه ی یار خداوندا بگو آخر چگونه بسازم با غم یار و غم یار و غم یار یک بار دیگر دلبرم قصد سفر کن در جاده های عاشقی با من خطر کن عزیزم با من خطر کن از دوری و دیری به تنگ اومد دل ای جان فکر فراغو تا ابد از سر به در کن گلکم از سر به در کن خودم اینجا دلم در پیش دلبر خدایا این سفر کی میرود سر خدایا کن سفر آسون برایم کی بینم بار دیگر روی دلبر یک بار دیگر دلبرم قصد سفر کن در جاده های عاشقی با من خطر کن عزیزم با من خطر کن از دوری و دیری به تنگ اومد دل ای جان فکر فراغو تا ابد از سر به در کن گلکم از سر به در کن