به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از ایسنا، ماجرای به آتش کشیدن ساز هنرمندان افغان در هرات که روز گذشته (یکشنبه 8 مردادماه) توسط طالبان اتفاق افتاد، هرچند که ناراحتکننده بود اما اتفاق جدیدی نیست. موسیقیدانان و نوازندگان افغان حالا مدتهاست که روز خوش ندیدهاند و 80 گروه موسیقی فعال در افغانستان مدتهاست که در سکوت به سر میبرند و نمیتوانند زیر پرچم افغانستان بنوازند.
موسیقی افغانستان نقطه عطف زیبایی در تنوع قومی
موسیقی افغانستان نقطه عطف زیباییهای تنوع قومی و زبانی در افغانستان است و فارسی، پشتو و ازبکی زبانهای اصلی متن ترانههای افغان را تشکیل میدهند. در این کشور سبکها و شیوههای گوناگون موسیقی، از غزل فارسی گرفته تا راگ هندی رواج دارد. گامهای موسیقی عمدتاً دیاتونیک بوده و تا همین اواخر چندصدایی و هارمونی به شکل غربی آن در موسیقی افغانستان تأثیر چندانی نداشت.
موسیقی افغانستان تا حد زیادی به صورت ترانه است اما با این حال رپرتوار قابل توجهی از موسیقی بدون کلام نیز در این کشور وجود دارد و البته شعر، جایگاه ویژهای در فرهنگ موسیقی افغانستان دارد. میراث شعر فارسی که مشترکات فراوانی هم با ایران دارد، اهمیت بسیاری در بین مردم داشته و همچنین شعر پشتو نیز دارای ریشههای تاریخی است. متن ترانهها متشکل از موضوعات معدودی است. آهنگهای عاشقانه با تِمهایی از عشق نافرجام و اشاره مکرر به داستان لیلی و مجنون، بیشتر موضوعات ترانهها را تشکیل میدهند و به وقایع جاری و تجربه شخصی کمتر پرداخته میشود.
در سده نوزدهم میلادی بر اثر کشمکشهای داخلی و جنگهای خارجی با بریتانیا، شرایط برای رشد و پرورش هنر موسیقی در کشور افغانستان فراهم نبوده و این هنر در محافل رسمی افغانستان چندان خریداری نداشته است و هنرمندان با آن که یکی از اقشار پاییندست جامعه بهشمار میآمدهاند، در همان حال و هوای موسیقی خراسانی سیر میکردند.
اما از سال 1258 خورشیدی رفتهرفته جایگاه موسیقی در این کشور تغییر کرد و به مرور زمان مقبولیتی عام در افغانستان پیدا کرد. پس از دهه 1350 موسیقی در اجتماع افغانستان جایگاه خوبی را پیدا کرده بود و پس از تحولات در افغانستان موسیقی در شهر کابل به شکل عالی نمود پیدا کرد. تشکیل و اجرای گروههای موسیقی مختلف، کورسهای موسیقی رایگان، مکتب موسیقی فاکولته، هنرهای زیبا و... تأسیس شد و ایام به کام موزیسینهای افغانستان پیش رفت تا اینکه طالبان روی کار آمد.
طالبان و پایان موسیقی افغانستان
روی کار آمدن طالبان در افغانستان مساوی با خداحافظی اشکبار هنرمندان موسیقی با هنر و سازهایشان بود. طالبان موسیقی را در افغانستان ممنوع اعلام و تاکید کرد که زیر پرچم طالبان، فعالیت اهل موسیقی جایی ندارد و به همین دلیل هم تمام دفاتر آوازخوانان، مراکز آموزشی و همچنین کارگاههای ساخت آلات موسیقی در هرات تعطیل شد.
در پی این ماجرا بسیاری از اهالی موسیقی افغانستان ایران را برای مهاجرت انتخاب کردند تا بتوانند به فعالیت موسیقی خود ادامه دهند؛ مثلا قاسم جامی یکی از مشهورترین هنرمندان جوان هرات در سبک محلی است و با سقوط کابل به دست طالبان خودش را به هرات رساند و راهی ایران شد.
من با چشم پر اشک افغانستان را ترک کردم و میفهمیدم که در دوره طالبان جایی برای فعالیت هنرمندان نیست.او در گفتوگو با روزنامه «اطلاعات روز»، لحظهی وداع از افغانستان را دشوار و در عین حال زجرآور توصیف میکند: «من با چشم پر اشک افغانستان را ترک کردم و میفهمیدم که در دوره طالبان جایی برای فعالیت هنرمندان نیست. ای کاش ما میتوانستیم در کشور خود به فعالیتهای هنری ادامه بدهیم.»
رباب و ممنوعیت ساز ملی افغانها
تعطیلی کارگاههای ساخت ساز یکی دیگر از اتفاقات تلخ اهالی موسیقی افغانستان بود که به دست طالبان اتفاق افتاد. «رباب» ساز ملی افغانستان است و از سازهای زهی، با دسته کوتاه که با دست یا کمانه نواخته میشود. تنبور و دوتار 14سیمِ هراتی نیز تنها سازهایی هستند که منحصر به افغانستان هستند و جایگاه ویژهای میان هنرمندان این کشور دارند.
حالا با تعطیلی کارگاهها هم آینده سازهای ملی افغانستان نامعلوم است و هم بسیاری از افراد شاغل در این کارگاهها بیکار و بیپول شدهاند.
یکی از سازگران افغان که در دوران حکومت طالبان هیچ امیدی برای فعالیت دوباره کارگاه ربابسازی خود ندارد، میگوید: «خیلی برای من سخت است که یک عمر برای ساخت و آموزش رباب زحمت کشیدم، اما حالا باید خانه بنشینم و هیچ کاری نکنم. ربابهای دست ساز من در کشورهای مختلف ارسال میشد و این برای موسیقی محلی ما خیلی خوب بود.»
طالبان نه به سرود ملی اعتقاد دارد و نه موسیقی جشن!
برخورد طالبان با موسیقی صرفا مربوط به محافل کوچک افغانها نیست. درست است که وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان اعلام کرده است که مأموران این وزارت از مسئولان سالنهای عروسی در شهر کابل خواستهاند که در عروسیها از پخش موسیقی خودداری کنند اما حاکمان در بعد وسیعتر به ساخت سرود ملی نیز اعتقاد ندارند و خواستار از بین بردند هر جور آلت موسیقی هستند.