به زندگی روزمره خود نگاهی کنید. شما در طول روز برای خرید کالا و خدمات دلخواه خود با افراد زیادی سر وکار دارید، اما چرا؟ جواب روشن است چون به تنهایی نمیتوانید همه کالاها و خدمات را خودتان فراهم کنید. پرداختن به تولید یک کالا لازمه آن است که شما زمان و منابع خود را معطوف آن کنید، تحت این شرایط شما قادر نخواهید بود همزمان به تولید دیگر کالاها بپردازید. این همان اصل شکلگیری مبادلات در بین انسانهاست. افراد با گذشت زمان دریافتند منابع خود را در تولید کالا و خدماتی که در آن نسبت به سایرین ماهرترند، به کار گیرند. به این ترتیب آنها در آن زمینه به خصوص نسبت به دیگران برتری داشته و تولید بیشتری خواهند کرد. بعد از آن میتوانند اضافه تولید خود را با دیگران مبادله کرده و سایر کالاها و خدمات دلخواه خود را دریافت کنند. شاید این جمله را شنیده باشید «مملکت که فقط دکتر و مهندس نمیخواهد، بنا و کارگر و میوه فروش... هم میخواهد.» بله، بسیاری از مردم به واسطه اینکه در شغلی نسبت به بقیه برتری دارند پیشرفت به مراتب چشمگیرتری (از لحاظ مالی) نسبت به سایرین میکنند.
تعریف مزیت مطلق
مزیت مطلق یعنی کشور یا سازمانی می تواند محصولی را با کیفیت بیشتر و هزینه کمتر از دیگران تولید کند. برای درک این مفهوم به مثال های زیر توجه کنید. این مثال ها نشان می دهد هر کشوری که بتواند محصولی مشخص را با قیمت کمتر، نرخ بیشتر یا کیفیت بهتر تولید کند، در آن محصول به سایرین مزیت مطلق دارد.
- تولید نفت در عربستان سعودی خیلی راحت تر از کشورهای دیگر است. به عبارت دیگر، تولید نفت در آن کشور از سایر کشورها کم هزینه تر و به صرفه تر است. این یعنی عربستان سعودی در تولید نفت مزیت مطلق دارد.
- کشور کلمبیا به دلیل موقعیت جغرافیایی، مناسب ترین کشور برای تولید قهوه است. کلمبیا می تواند در مقایسه با سایر کشورها قهوه بیشتر با قیمت کمتر تولید کند.
- کشور آلمان به دلیل زیرساخت های صنعتی پیشرفته و تجربه بیشتر، موتور خودروی بهتری از کشور فرانسه تولید می کند. پس آلمان در تولید موتور خودرو مزیت مطلق دارد
تعریف مزیت نسبی
زمانی که کشور یا سازمانی تصمیم می گیرد بین تولید محصولات مختلف یکی را انتخاب کند، با مفهوم مزیت نسبی مواجه می شویم. مزیت نسبی یعنی مقایسه هزینه فایده تولید یک محصول با محصول دیگر. در این حالت، از مفهوم «هزینه فرصت از دست رفته» برای تعیین مزیت نسبی استفاده می شود. برای درک بهتر این موضوع به مثال های زیر توجه کنید:
- فرض کنید کشور چین منابع لازم برای تولید ۱۰ واحد رایانه و ۱۰ واحد تلفن همراه داشته باشد. اگر چین به ازای هر رایانه ۱۰۰ دلار سود کند و به ازای هر تلفن همراه ۵۰ دلار، چون تولید رایانه سود بیشتری دارد، منطقی است که چین تولید رایانه را انتخاب کند. پس رایانه به تلفن همراه مزیت نسبی دارد.
- فرص کنید آمریکا می تواند ۳۰ واحد گندم و ۱۰ واحد برنج تولید کند. ژاپن نیز می تواند ۱۵ واحد گندم و ۳۰ واحد برنج تولید کند. برای آمریکا با تقسیم عدد ۳۰ بر ۱۰ درمی یابیم که این کشور به ازای تولید ۳ واحد گندم فقط ۱ واحد برنج می تواند تولید کند. در حالی که کشور ژاپن به ازای ۰٫۵ واحد گندم می تواند ۱ واحد برنج تولید کند. این یعنی ژاپن در تولید برنج به آمریکا مزیت نسبی دارد.
تاریخچه مزیت مطلق و مزیت نسبی
اولین بار، آدام اسمیت، پدر اقتصاد مدرن، در کتاب «ثروت ملل» دو مفهوم مزیت مطلق و مزیت نسبی را مطرح کرد. او معتقد بود کشورها باید روی محصولاتی سرمایه گذاری کنند که در تولیدشان تخصص دارند. همچنین کشورها باید از طریق تجارت محصولاتی را کسب کنند که توان مناسب تولیدش را ندارند. او مفهوم تخصص گرایی و تجارت بین الملل و رابطه آنها با مزیت مطلق را برای اولین بار مطرح کرد. پس از اسمیت، دیوید دیکاردو اقتصاددان انگلیسی کارهای وی را ادامه داد و مفهوم مزیت نسبی را در اوایل قرن نوزدهم مطرح کرد. ریکاردو نقش مزیت نسبی در تجارت بین الملل را حتی برای کشوری که در تولید هرچیزی مزیت مطلق داشته باشد تشریح کرد.
تفاوت های مزیت مطلق با مزیت نسبی
قوانین«مزیت مطلق» و «مزیت نسبی» در علم اقتصاد از قرن ها پیش پایه گذاری شده اند. بین دو مفهوم مزیت مطلق و مزیت نسبی تفاوت هایی وجود دارد. دانستن این تفاوت ها به ما کمک می کند که بتوانیم از هرکدام در جای مناسب استفاده کنیم. در ادامه به چهار تفاوت مزیت مطلق با مزیت نسبی اشاره شده است:
۱. اثربخشی اقتصادی
محاسبه مزیت نسبی بیشتر از محاسبه مزیت مطلق برای بهره وری اقتصادی به ما کمک می کند. مزیت مطلق صرفا روی تولید حداکثری یک محصول بدون درنظرگرفتن هزینه های تولید تمرکز می کند. اما مزیت نسبی دنبال پیدا کردن به صرفه ترین محصولی است که ما توان تولیدش را داریم. در نتیجه با مزیت نسبی می توان اثربخشی اقتصادی را افزایش داد و روابط تجاری دو یا چندجانبه بین کشورهای تولیدکننده محصولات مختلف برقرار کرد.
۲. تولید تخصصی
مزیت نسبی کشورها و سازمان ها را تشویق می کند که سرمایه های خود را برای تولید محصولی با کمترین هزینه فرصت از دست رفته خرج کنند. با این کار می توانند محصولی را با قیمت تمام شده کمتر از دیگران تولید کنند. مزیت مطلق روی توان تولیدی یک کشور یا سازمان در تولید یک محصول با کیفیت تمرکز می کند، محصولی که آن کشور یا سازمان در تولیدش برتری مطلق داشته باشد.
۳. هزینه های تولید
هزینه های تولید شامل حقوق کارکنان، هزینه مواد اولیه، هزینه های نگهداری از تجهیزات تولیدی و هزینه بسته بندی و حمل ونقل می شود. متخصصان تجارت بین الملل با محاسبه مزیت مطلق و نسبی تعیین می کنند که کدام کشور یا شرکت می تواند کمترین هزینه تولید و بیشترین سود را از تولید یک محصول داشته باشند. مزیت مطلق دنبال کاهش هزینه های تولید است در حالی که مزیت نسبی دنبال کاهش هزینه فرصت ازدست رفته است تا به کشور یا شرکت این امکان را بدهد که محصولش را با قیمت کمتری به مشتریان عرضه کند. با استفاده از مزیت نسبی، کشور یا سازمان مزیت رقابتی بیشتری در بازار خواهد داشت، اما شاید نتواند محصول را با کیفیت بالا یا حجم مناسب تولید کند.
۴. مزایای تجاری
در تجارت بین الملل، مزیت مطلق چندان به کار نمی آید چراکه معیارهای رقابتی را در نظر نمی گیرد. در مقابل، مزیت نسبی برای هر دو طرف مفید است. وقتی کشور یا سازمانی در یک زمینه مزیت مطلق داشته باشد، شاید نتواند مزیت نسبی را نیز در آن ایجاد کند. در حالی که اگر شما مزیت نسبی را در تولید یک محصول به دست آورید، توانایی بهتری برای رقابت در بازارهای بین المللی خواهید داشت.
مزیت مطلق و مزیت نسبی، از نظریه تا عمل
گرچه فهم این دو مزیت و تفاوت هایشان در نظر آسان است، در عمل موضوع چندان ساده ای نیست. هیچ کشوری در تولید یک محصول مزیت مطلق کامل ندارد. همچنین هیچ کشوری توان تولید تمام محصولات موردنیازش را ندارد. عوامل بسیاری روی تولید یک محصول در یک کشور یا سازمان اثر می گذارند. چه بسا برخی از این عوامل غیراقتصادی باشند. شاید کشوری محصولی را با بهره وری مناسب تولید کند، اما نتواند آن را در کشورهای دیگر بازاریابی کند. بنابراین برای مقایسه بهتر وضعیت دو کشور یا سازمان، باید سایر عوامل را نیز در نظر گرفت.