بیوگرافی شهره لرستانی
شهره لرستانی متولد 31 خرداد 1345 در تهران، بازیگر است. فارغ التحصیل لیسانس کارگردانی تئاتر و فوق لیسانس فیلمنامه نویسی سینما می باشد، فعالیت خود را با تئاتر شروع کرد سپس وارد تلویزیون و سینما شد.
خانواده
پدرش قاضی بازنشسته دادگستری و مادرش فرهنگی بازنشسته است. یک خواهر و یک برادر دارد، نام کاملش شهره صالحی لرستانی است که می گوید وقتی مدرسه رفتم به تقلید از چارلی چاپلین نامم را کوتاه کردم.
خانواده و زندگی لری
اگرچه چندین سال است که مستقل زندگی می کنم اما با خانواده ام در یک ساختمان هستیم، چون نمی توانیم از حال هم غافل باشیم. علتش این است که ما لریم و به ایلی بودن عادت داریم.
علاقه از کودکی
هميشه گروه تئاتر مدرسه با من بود. از نوشتن و به وجود آوردن لذت می بردم آن اوايل كه بلد نبودم بنویسم حفظ می كردم، نمایشنامه نویسی که بلد نبودم، اما قصه هایی شبیه نمایشنامه می نوشتم و با گروه تئاترمان اجرا می کردم.
تغییر جنسیت شهره لرستانی
شهره لرستانی بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار پستی در فضای مجازی خود از تغییر جنسیت و نام جدیدش خبر داد. او در این باره نوشت:
من، آهنگهایی هستم که در تنهایی خود گوش میدهم ...من تمام اشکهایی هستم که سراسر زندگی ،در خفا ریخته ام ...
درد هایی که کشیده ام ....من ،تمام تجربه های تلخ و شیرین ، تمام اتفاقهای زندگی.... آنان که فقط بر من رفته است ، هستم ...
من ...،تمام انتخاب هایم،...در تمام لحظات زیسته ام در این کره خاکم.....این منم ،منی که ،عاقبت ،تکه های زخم خورده وجودش،یکپارچه شد ...
حالا..تکه های وجود من،تمام زندگی ام شوید ...کنارم بمانید تا با هم پیر شویم ....همراه باشیدبا پاهای خسته و دل شکسته ام..و صدایی ،از اعماق کودکی ،مرا بنام ،خواند :
ما،زیاریم و به یار برمی گردیم ...مازیار..... اسامی را ،خدا می فرستد
پی نوشت :بعد از سردرگمی های بسیار ....
..وتلاطمی از پس تلاطم ....و .....
انسان ، در لحظه مرگ هم ،امکان دوباره زاده شدن دارد... زهی توفیق
که زنده ام و رسالت ام مرا زنده نگهداشته
زیر میز دادگستری
يكي از تفريحات من و برادرم تابستان ها اين بود كه با پدرم به دادگستری می رفتيم وقتی مراجعين می آمدند، زير ميز پدر پنهان می شديم و يواشکی آنها را از لای ترک ميز زير نظر گرفته و به حرف هایشان گوش می داديم. عشق ما دعواهای زن و شوهری بود.
دانشگاه و شروع فعالیت
در سال 1364 وقتی 19 ساله بود از شهر همدان که مدتی بخاطر شغل پدر ساکن آنجا بودند به تهران بازگشتند، سپس دیپلم گرفت و بلافاصله وارد دانشگاه هنر شد در همان ترم اول که اکثرا دروس عمومی بود غرق تئاتر شد و 17 نماش را به کارگردای خود بروی صحنه برد، سپس خود نیز کم کم وارد بازی شد.
جلوی دوربین
در سال 1365 وقتی 20 ساله بود با سریال اغر بخیر اولین بار وارد قاب تلویزیون شد اما دومین تجربه اش با سینما در سال 1370 با فیلم نیاز بود. بازی در سریال آپارتمان در سال 1371 چهره اش را شناخته کرد.
شکست عشقی
شهره لرستانی در بیست و هفت سالگی آنقدر سرخوش و خوشحال بود که حواسش به دور و برش نبود و یک روز با سر به زمین خورد همه چیز خیلی ساده شروع شد، طوریکه وقتی امروز بهش نگاه می کنم، باورم نمی شود اتفاقی به این سادگی که ساده تر از آن هم قابل حل بود و می توانستم از آن بگذرم، زندگی ام را دگرگون کرد.
افسردگی
آن موقع این داستان شکست عشقی ساده و یک خطی برايم اتفاقی بسیار عظيم و سهمگین بود و باعث شد احساس شكستی بزرگ بکنم موج غم من را در خود غرق کرد و به دامن افسردگی پناه بردم. در این مدت وی 8 سال از بازیگری جدا شد و تنهایی و بیماری اش او را 40 کیلو اضافه وزن تر کرد، بعد از مدتها به کمک روانشناس دوباره به بازیگری برگشت.
عامل چاقی
من بیمار ای دارم که عامل اصلی چاقی ام است شاید باورتان نشود من لب به شکلات و شیرینی و این چیزها نمی زنم من مشكل هيپوتيروئيد دارم كه يك قسمت داخل هيپوفيزم بد عمل میكند.
تاسیس خانه پیشکسوتان
دوری از سینما و کار باعث شد تا به فکر تاسیس خانه پیشکسوتان بیفتم اصلا این کار را شروع کردم تا مشکلات خودم را فراموش کنم. آن روزها مدام به فکر حل مشکلات دیگران بودم مراقب بودم ببینم چه کسی بیمار است یا چه کسی به رحمت خدا رفته و باید برای بزرگداشتش اقدام کرد. همه این کارها را می کردم که عشق از دست رفته ام را فراموش کنم و تمام مشکلات مربوط به آن شرایط را فراموش کنم.
عشق دوباره
خانوم بازیگر تنهای ما بعد از 20 سال دوباره عاشق شد بخاطر همین عشقش تصمیم گرفت کاهش وزن بدهد، و موفق هم شد، در این مدت او وزن های اضافی اش رو کم کرد و دوباره با قدرت به زندگی اش برگشت.
ازدواج
هنوز ازدواج وی رسانه ای نشده است.
کارگردانی
ایشان فعالیت کارگردانی در عرصه تصویری را از سال 1379 با سریال در پوست شیر شروع کرد که تاکنون 6 کار تلویزیونی و یک فیلم سینمایی ساخته است.
بهترین هدیه ای که در زندگی تان گرفته اید چه بوده است؟
یک دوچرخه بود. بچه بودم و آبله مرغان گرفته بودم. یک روز در همان حال مریضی پدر و مادر و خواهر و برادرم همه با هم آمدند من را بردند روی بالکن. چیزی را که می دیدم باورم نمی شد. یک دوچرخه نارنجی خیلی خوشگل بود. فوق العاده خوشحال شدم.
علایق
● آشپز خوبیم، تبحرم در پخت استانبولی و خورشت كرفس و خورشت بادمجان است
● تفریحاتم تماشای فیلم با دوستانم و سفر است
● بر اساس علاقه شخصی ام بین کارگردانی و بازیگری؛ کارگردانی را انتخاب می کنم