درباره کتاب برگ اضافی
کتاب برگ اضافی یک کتاب فوق العاده خوش خوان است. خاطرات بیان شده کوتاه و کامل هستند. اما بی نقص نیست. عکس های استفاده شده بهتر و دیدنی تر هستند اما همچنان هیچکدام توضیحی ندارند. شاید بعضی از عکس ها واضح باشند اما همه آن ها این ویژگی را ندارد. یک ایراد کوچک دیگر که کتاب دارد آن است که در بعضی موارد فقط اسم شهر بیان شده است و خواننده احتمالا نمی داند که آن شهر در کدام کشور است. البته بعضی وقت ها در متن به کشور هم اشاره شده است ولی در همه موارد این طوری نیست. به عنوان مثال در مورد شهر کراکف در متن توضیح می دهد که در لهستان است ولی مثلا هیچ اشاره ای نمی کند که شهر براتیسلاوا در کدام کشور است.
خلاصه کتاب برگ اضافی
برگ اضافی" اثر جذابی و خواندنی دیگری است از این نویسنده ی خوش سفر، که در قالب سفرنامه در اختیار علاقمندان به این بخش از ادبیات قرار گرفته است.خاطرات، کوتاه و دلنشین اند و "منصور ضابطیان" گاه نقطه نظرات انتقادی و مواضع خود را در برابر برخی وقایع ابراز می دارد. او همچنین مطالبی در باب چگونگی سفرهای بین المللی اش مطرح نموده و نکات خاص و خواندنی از مکانی که به آن سفر کرده به همراه وضعیت فرهنگی و اقتصادی و معیشتی مردم نیز ارائه می دهد.
درباره نویسنده کتاب برگ اضافی
منصور ضابطیان (متولد ۷ آذر ۱۳۴۹ در تهران) روزنامه نگار، کارگردان، مجری رادیو و تلویزیون، پادکست ساز، سفرنامه نويس و تهیه کننده ایرانی است ضابطیان در سال ۱۳۶۹ کاردانی رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به پایان رساند و پس از چند سال رشته تحصیلی خود را تغییر داد و رشته سینما را در دانشگاه ادامه داد. منصور ضابطیان مدتی مدرس دوره های آزاد آموزش گویندگی و اجرا در دانشکده خبر نیز بود. او کار حرفه ای را با روزنامه نگاری شروع کرد و مصاحبه ها و گزارش های مختلفی برای مجلات و روزنامه های حیات نو، چلچراغ، گزارش فیلم و کلک می نوشت. در سال ۱۳۷۸ کار در تلویزیون را آغاز کرد. «سبد»، «مردم ایران سلام»، «جغرافیای فریاد»، «فرش واژه»، «نقره»، «رادیو هفت» و «صدبرگ» از معروف ترین کارهای او در تلویزیون است.
قسمتی از کتاب برگ اضافی
بانکوک – در تایلند می شود هزار و یک چیز برای خوردن پیدا کرد که تصورش را هم نمی کنید. از نارگیل های تازه که آن قدر خوشمزه اند که آدم در حسرت این می گذارند که چرا همان میمون باقی نمانده تا موزهای کبابی که بوی عجیب و غریبی دارند.
بوداپست – عین چی باران می آید. از قطار که پیاده می شویم انگار همان اول شیلنگ آب را می گیرند رویمان و خلاص.
آمستردام – اینکه آقای رابی ویلیامز چه نمایشی را بر صحنه آورد جایش اینجا نیست، بلکه جایش در یک کتاب درباره هنر اکتینگ خواننده بر صحنه است. شاید همین کافی باشد که تقریبا تا دو روز بعد از کنسرت من ترجیح می دهم که گوشه خلوتی پیدا کنم، چشم هایم را ببندم و آنچه را بر صحنه دیده ام را توی ذهنم مرور کنم.
بارسلون – هر لحظه منتظرم یک نفر بیاید و بگوید اینجا جای من است که نشسته ای. اما هیچکس نمی آید و من تا اخر کنسرت نزدیک ترین آدم به خواننده می شوم. تنها ترسم این است که مبادا انریکه دستم را بگیرد و بالا بکشد و بخواهد یکی از ترانه هایش را باهم بخواینم. چه آبروریزی می شود آن موقع!
شناسنامه کتاب برگ اضافی
- نویسنده: منصور ضابطیان
- انتشارات: مثلث
- تعداد صفحات: ۱۶۰
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد