ایشان استبدادستیز، استعمارستیز، صهیونیست ستیز و مخالف افراط و تفریط بودند. این مواضعی بود که آیت الله هاشمی هیچگاه از آنها در طول حیات پر خیر و برکت شان تخطی نکردند.
ساعدنیوز: جایگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را چگونه می توان تبیین کرد؟
مهندس محسن هاشمی رفسنجانی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ جایگاه هر فردی بستگی به سوابق و عملکرد آن فرد دارد. بنابراین، برای تبیین جایگاه آیت الله هاشمی در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران باید به سوابق و کارنامه کاری ایشان مراجعه کرد. در طول 82 سال عمر پر خیر و برکت ایشان، با وجود فراز و نشیب های فرآوان، لحظه ای سستی و ناامیدی و بی عملی را مشاهده نمی کنید. از 14 سالگی که وارد حوزه علمیه قم شدند تا زمان رحلت ایشان، جهد و تلاش و کار برای ایران و اسلام موج می زند. طبیعتاً، مثل هر سیاستمدار یا کنشگر اجتماعی دیگری، ایشان هم دارای نقاط ضعف و نقاط قوت هستند ولی به دلیل، ایمان قلبی و وجودی به انقلاب و اسلام و مسیری که طی کردند، نقاط قوت ایشان پررنگ تر بود، و توانستند بحمدالله جایگاه بسیار ممتازی نه تنها در میان مردم ایران بلکه در عرصه بین المللی و جهانی به دست آورند.
در مورد تبیین جایگاه ایشان، بستگی به این دارد که شما چه بخش از حیات ایشان را در نظر داشته باشد. از دوران تحصیل در حوزه علمیه گرفته تا دوران فعالیت های انقلابی، دوران انقلاب، تثبیت انقلاب، جنگ، دوران سازندگی، و دوران حضور ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام، همواره ایشان در تلاش برای اعتلا و آبادانی ایران بودند و در هر دوره ای، عملکرد درخشانی از خودشان برجای گذاشته اند. بالطبع نمی شود اینجا به صورت جزئی به این دوره ها پرداخت. اگر به صورت کلی بخواهم عرض کنم، می توان گفت که ایشان یک شخصیت متفکر سراسر شکوفا بودند که خُب توان عملیاتی کردن بسیاری از افکارشان را داشتند. ایشان استبدادستیز، استعمارستیز، صهیونیست ستیز و مخالف افراط و تفریط بودند. این مواضعی بود که آیت الله هاشمی هیچگاه از آنها در طول حیات پر خیر و برکت شان تخطی نکردند.
ایشان نگاه ویژه ای به بحث توسعه و رفاه مردم داشتند و این شاخص هایی است که ما به صورت پررنگ در امیرکبیر هم می یابیم.
ساعدنیوز: ایشان در سپهر سیاست معاصر ایران به عنوان "امیرکبیر زمان" شناخته می شوند و مصادف شدن تاریخ رحلت ایشان با شهادت امیرکبیر به دست استبداد زمان نیز جای بسی تأمل دارد. دلیل علاقه ایشان به امیرکبیر چه بود و چرا ایشان را با امیرکبیر مقایسه می کنند؟
مهندس محسن هاشمی رفسنجانی: این برمی گردد به خصوصیات مشترکی که میان این دو شخصیت برجسته تاریخ معاصر ایران وجود دارد. آیت الله هاشمی، همان طور که گفتم، استبدادستیز، استعمارستیز و توسعه گرا بودند. ایشان نگاه ویژه ای به بحث توسعه و رفاه مردم داشتند و این شاخص هایی است که ما به صورت پررنگ در امیرکبیر هم می یابیم. به همین دلیل بود که کتابی تحقیقی در سال 1346 درباره امیرکبیر منتشر کردند: "امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار". در مقدمه این کتاب کاملاً دلیل علاقه آیت الله هاشمی رفسنجانی به امیرکبیر بیان می شود: "و به طور خلاصه، هر چیز که برای استقلال، عظمت و اعتبار یک کشور، و آسایش، و رفاه و سیادت یک ملت، لزوم داشت، امیرکبیر در برنامه های اصلاحی خویش گنجانده بود و نه فقط در مرحله ایده و فکر و برنامه ریزی، آنگونه که معمول زمامداران کشورهای عقب مانده است، که طرح می ریزند و به مرحله عمل نمی رسد، بلکه او قبل از هر چیز مرد کار و عمل بود".
زمانی که آیت الله خامنه ای ترور شدند و بسیاری از یاران امام یا شهید شدند یا ترور، آیت الله هاشمی در کنار حضرت امام و در خط مقدم تثبیت نهضت بودند.
ساعدنیوز: آیت الله هاشمی رفسنجانی در عرصه سیاست ورزی و حکمرانی در طول حیات شان میراث گرانقدری از خودشان به جای گذاشتند. میراث سیاسی-اجتماعی آیت الله هاشمی رفسنجانی در ایران معاصر به نظر حضرتعالی چیست؟
مهندس محسن هاشمی رفسنجانی: همان طور که قبلاً هم عرض کردم، بستگی به این دارد که شما چه دوره ای از حیات ایشان را مد نظر داشته باشید. در دوران مبارزه، جدیتی مثال زدنی داشتند و بسیار پیگیر پیروزی نهضت بودند. مکرراً توسط ساواک مورد پیگرد قرار می گرفتند و سوابق متعدد شکنجه و زندان شاه را داشتند. کتاب دو جلدی مبارزات آیت الله هاشمی بر اساس 1000 صفحه سند ساواک تألیف شده است. اگر این اسناد نبودند طبیعتاً تألیف این کتاب بسیار دشوار می بود و از این جهت، اسناد ساواک کمک بسیاری برای ثبت این مرحله از زندگی آیت الله هاشمی کرد. در دوران تثبیت نهضت نیز فعالانه در کنار امام خمینی بودند. نقش ویژه ای در تثبیت انقلاب اسلامی داشتند. ایشان مرد بحران ها بودند. در مقاطع بسیار حساس و بحرانی مانند شهادت شهید رجایی، 72 تن و بسیاری از ترورهایی که رخ داد، اگر نبود حضور آیت الله هاشمی در کنار امام، نهضت به خطر می افتاد. زمانی که آیت الله خامنه ای ترور شدند و بسیاری از یاران امام یا شهید شدند یا ترور شدند، ایشان در کنار حضرت امام و در خط مقدم تثبیت نهضت بودند. در فرماندهی جنگ در کنار سپاهیان، ارتشیان و بسیجیان عزیز در جبهه های نبرد حضور داشتند در زمان صلح نیز خوش درخشیدند.
در دوران سازندگی، اقدامات ایشان در طول 8 سال حضورشان در دولت، کارهای بسیار درخشانی صورت گرفت. اقدامات ایشان، کشور را از سقوط نجات داد. فقط مقایسه کنید عراق تحت رهبری صدام را بعد از جنگ با ایران دوران سازندگی! اگر امروز اقتصاد مقاومتی قابل اجرا است دلیلش وجود زیرساخت هایی است که عمدتاً در دوران آیت الله هاشمی در این کشور شکل گرفته اند. ایشان واهمه ای از انتخابات نداشتند و همیشه در انتخابات شرکت می کردند. در 14 انتخابات مختلف ایشان کاندید شدند و در برخی نیز حتی از جلب آراء بازماندند و به هیچ وجه ترسی از قرار دادن خودشان در معرض رأی مردم نداشتند. خوشبختانه بخش اعظمی از مسئولیت هایی که ایشان در دوره حیات شان داشتند، انتخابی بود نه انتصابی! ایشان به فکر توسعه ایران بودند؛ فردی عمل گرا و واقع گرا و میانه رو بودند. طبیعتاً حضور ایشان در بسیاری مقاطع باعث می شد که مشکلات کشور حل شود و همه اینها مستدل و مستند در تاریخ ثبت شده است.
آیت الله هاشمی معتقد بود که مبارزه با افراط و افراط گرایی بسیار دشوارتر از مبارزه با استبداد و استعمار است.
ساعدنیوز: چه کسانی نمی خواهند نام و منش هاشمی رفسنجانی در تاریخ بماند؟
مهندس محسن هاشمی رفسنجانی: ایشان می گفتند که در دوران جوانی شان فکر می کردند که با شکست استبداد و استعمار زمنیه های پیشرفت کشور به صورت کامل فراهم می آید ولی بعد از انقلاب طی تجربه هایی که داشتند به این نتیجه رسیدند که مبارزه با افراط و افراطی گری از اهمیت حیاتی تری برخوردار است و چه بسا در مقایسه با مبارزه با استبداد و استعمار حتی دشوارتر هم هست. ایشان میانه رو بودند و معتقد بودند که استبداد و استعمار بروز خارجی دارند و می توان مردم را در خصوص آنها اقناع کرد و جبهه متحد در برابر آنها تشکیل داد ولی این موضوع در خصوص افراط و افراطی گری صادق نیست و مبارزه با آن، کار دشواری است. همین افراطی گری است که اجازه نمی دهد، مشکلات حل بشود. دشمنان و مخالفان آیت الله هاشمی از جمع همین افراطیون بودند. گروه فرقان که در ترور اول ایشان در سال 1358 نقش داشتند افراطی بودند یا گروهی که در ترور دوم ایشان نقش ایفا کردند باز افراطی بودند و در دوران فعالیت سیاسی شان همیشه مخالفینی افراطی از طیف اصولگرا و اصلاح طلب داشتند. معتقد بودند که قدرت نباید از طریق افراطی گری کسب شود و این را مانعی جدی بر سر راه حل مشکلات کشور می دانستند.