عقد یا قرارداد، از جمله مهم ترین نهادهای حقوقی مورد پیش بینی قانون گذار، در قانون مدنی بوده که با توجه به اهمیت آن، بخش زیادی از مواد این قانون را به خود اختصاص داده است. عقد، بر اساس قانون مدنی یعنی، یک نفر یا چندین نفر، با یک نفر یا چندین نفر دیگر، بر انجام دادن یک موضوع توافق کرده و به موجب این توافق، نسبت به یکدیگر، متعهد شوند. قانون گذار، عقود را به انواع مختلفی نظیر عقد جایز، عقد لازم، عقد مشروط، عقد معلق، عقد تشریفاتی و غیر تشریفاتی تقسیم بندی کرده است. یکی از مهم ترین تقسیم بندی عقود، تقسیم آن، به عقد معین و عقد نا معین می باشد که با یکدیگر متفاوت بوده و هرکدام، قواعد و تشریفات مخصوص به خود را جهت صحت انعقاد دارند و بدون رعایت قواعد مخصوص آن ها، عقد منعقد شده، صحیح نخواهد بود. از این رو، در این محتوا، قصد داریم بگوییم که تعریف عقد معین و عقد نامعین چیست و چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؛ سپس، نحوه تشخیص این عقود از یکدیگر را توضیح دهیم. جهت کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص، با ما همراه باشید.
عقد معین چیست ؟
قبل از تعریف عقد معین و عقد نامعین، ذکر تفاوت آن ها و نحوه تشخیص شان از یکدیگر، بهتر است با مراجعه به قانون مدنی، بگوییم که مفهوم عقد و قرارداد، در این قانون، چه می باشد. سپس، توضیح دهیم که تعریف عقد معین و عقد نامعین چیست، نحوه تشخیص شان از هم، چگونه بوده و چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند.
ماده 183 قانون مدنی، در تعریف عقد، مقرر می دارد: "عقد، عبارت است از اینکه یک یا چند نفر، در مقابل یک یا چند نفر دیگر، تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آن ها باشد." بر اساس این ماده، عقد یا قرارداد، تعهدی بوده که یک یا چند نفر، به یک یا چند نفر دیگر، برای انجام امری می دهند و این تعهد، مورد قبول و رضایت تمام آن ها است.
همانطور که در مقدمه گفتیم، قانون مدنی، عقود را از جهات مختلف، تقسیم بندی کرده است و یکی از مهم ترین این تقسیم بندی ها، تقسیم عقد، به عقد معین و عقد نامعین می باشد. لذا، در این بخش از مقاله، قصد داریم، بگوییم که تعریف عقد معین چیست و انواع آن، بر اساس قانون مدنی، کدامند.
عقد معین، عقدی است که به علت پر کاربرد بودن و رواج زیاد انواع آن میان افراد جامعه، در قانون، دارای عنوان و نامی مشخص است و قواعد و تشریفات اختصاصی خود را دارد. از عقود معین، می توان به عقد بیع، عقد اجاره، عقد رهن، عقد وکالت، عقد کفالت و عقد هبه اشاره کرد که قواعد انعقاد مخصوص به هریک، در قانون مدنی، به طور جداگانه پیش بینی شده و طرفین، باید، علاوه بر رعایت قواعد عمومی صحت معاملات، این قواعد را نیز حین انعقاد، رعایت کنند.
انواع عقد معین
- قرارداد بیع: بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم آنچه فروشنده قصد فروش آن را دارد،در بیع یک عین وعین، مالی است که معمولا وجود مادی و محسوس دارد و به طور مستقل مورد معامله قرار می گیرد است نه منفعت که ثمره تدریجی از عین دیگر است ویا حق
- عوض: آنچه خریدار در ازای خرید مبیع می پردازد ضرورتی ندارد که عوض مقرر شده در بیع، پول باشد و این عوض می تواند کالا یا خدمات نیز باشد پس از توافق بایع و مشتری در مبیع و قیمت آن، عقد بیع به ایجاب و قبول واقع می شود. ممکن است بیع به داد و ستد نیز واقع گردد.
- شرایط ایجاد حق شفعه در بیع: هر گاه مال غیرمنقول قابل تقسیمی بین دو نفر مشترک باشد و یکی از دو شریک حصه خود را به قصد بیع به شخص ثالثی منتقل کند، شریک دیگر حق دارد قیمتی را که مشتری داده است، به او بدهد و حصه مبیعه را تملک کند. مبنای حق شفعه، دفع شریک ناخواسته و قهری است.
- قرارداد اجاره: اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره می شود. اجاره دهنده را موجر اجاره کننده را مستاجر و مورد اجاره را عین مستاجره گویند مدت اجاره از روزی شروع می شود که بین طرفین مقرر شده است و اگر در عقد اجاره ابتدای مدت ذکر نشده باشد، از وقت عقد محسوب می شود.
- قرارداد مزارعه: مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معین به طرف دیگر می دهد که آن را زراعت کرده و حاصل را تقسیم کنند طرفی که زمین را برای مدت معینی برای امر زراعت در اختیار دیگری قرار می دهد را مزارع و عامل را زارع می گویند. لازم به ذکر است مدت مزارعه باید متناسب با زراعتی باشد که مقصود طرفین است، در غیر اینصورت، مبطل عقد خواهد بود. طبق رای دیوان عالی کشور؛ اگر کسی به سرپرستی و مباشرت اراضی و باغات دیگری تعیین و منصوب شود، در اینصورت مباشر زارع محسوب نمی شود.
- قرارداد مساقات : مساقات معامله ای است که بین صاحب درخت و امثال آن (بوته هایی که ریشه ثابت دارد و در حکم درخت است) با عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع می شود و ثمره اعم است از میوه و برگ وگل و غیر آن سقی به معنی آبیاری است ولی مساقات محدود به آبیاری نیست و تمام کارهای لازم برای نگاهداری درختان را شامل می شود. درخت موضوع مساقات باید مثمر باشد. منتها منظور از ثمره، آن حاصلی است که از درخت جدا می شود مثل برگ و گل وچای. البته همین که احتمال ایجاد ثمره تا پایان عقد وجود داشته باشد کافی است، اگر چه در واقع چنین نشود در مساقات نیز باید مدت، معین باشد.
- شرکت: شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیء واحد به نحو شاعه شرکت عقدی است که به موجب آن دو یا چند شخص به منظور تصرف مشترک و تقسیم سود و زیان و گاه مقاصد دیگر (همچون کارهایی که جنبه اخلاقی و اجتماعی دارند که در اصطلاح حقوقی به چنین اتحادی انجمن می گویند) حقوق خود را در میان می نهند تا به جای آن مالک سهمی مشاع از این مجموعه شوند شرکت مدنی بر خلاف شرکت تجاری، شخصیت حقوقی مستقل ندارد.
- قرض: قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک می کند که طرف مزبور مثل آن را از حیث مقدار و جنس و وصف، رد نماید (بنابراین در وهله اول مقترض باید مثل مالی را که قرض کرده است رد کند اگرچه قیمتا ترقی یا تنزل کرده باشد) و در صورت تعذر در رد مثل، قیمت یوم الرد را بدهد. در موقع مطالبه حاکم می تواند با توجه به وضع مالی مدیون و با توجه به اوضاع و احوال و شرایط ضمنی و بنایی طرفین، برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار بدهد. قرض دهنده را مقرض و قرض گیرنده را مقترض می گویند.
- ضمان: ضمان عقدی است که به موجب آن شخصی، در برابر طلبکار و با موافقت او، دین دیگری را به عهده می گیرد و انتقال آن را به ذمه خویش می پذیرد. در ضمان رضای مدیون اصلی شرط نیست.
- حواله: حواله عقدی است که به موجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد. مدیون را محیل. طلبکار را محتال. شخص ثالث را محال علیه می گویند.حواله با رضای محتال (طلبکار) و قبول محال علیه (شخص ثالث) محقق می گردد.
- عقد صلح: در مفهوم صلح نوعی تسالم یا گذشت وجود دارد. یعنی در هر مورد که وجود حقی بین دو نفر مشتبه است یا مورد نزاع است، طرفین برای پرهیز از تنازع، عقدی بر اساس گذشت متقابل منعقد می کنند که صلح نامیده می شود. صلح ممکن است در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود. طرفین عقد می توانند به صرف منعقد کردن قراردادهای خود ذیل نام صلح، از احکام خاص برخی از عقود، فرار کنند مثلا؛ طرفین عقد می توانند با قرار دادن عنوان صلح بر عقد بیع، مانع ایجاد حق شفعه برای ثالث ( شریک ) که در بیع ایجاد می شود، گردند.
- عقدمضاربه: مضاربه عقدی است که به موجب آن احد متعملین سرمایه می دهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند صاحب سرمایه، مالک و عامل، مضارب نامیده می شود. حصه هر یک از مالک و مضارب در منافع باید جزء مشاع ازکل از قبیل: ربع یا ثلث و غیره باشد و توافقی که در آن تمام سود از آن مالک باشد، مضاربه محسوب نمی شود.
- قرارداد جعاله: جعاله عبارت است از التزام شخصی (جاعل) به اداء اجرت معلوم (جعل)در مقابل عملی اعم از اینکه طرف (عامل) معین باشد یا غیر معین. با توجه به تعریف فوق جعاله به دو نوع تقسیم می شود:
- جعاله خاص: که در آن عامل، معین است. بنابراین انجام دادن عمل از سوی دیگران اجری ندارد
- جعاله عام: که در آن عامل، غیر معین است. بنابراین نخستین کسی که کار مورد نظر را انجام دهد و نتیجه را تسلیم کند، اجرت به او تعلق خواهد گرفت.
- ودیعه: ودیعه عقدی است که به موجب آن یک نفر مال خود را به دیگری می سپارد برای آنکه آن را مجانا نگاه دارد. ودیعه گذار را مودع و ودیعه گیر را مستودع یا امین می گویند. امانت در این تعریف امانت قراردادی است که در آن شخصی مالی را به اختیار و اذن مالک در اختیار می گیرد و رابطه وی با مالک تابع تراضی و مفاد اذن مالک است و قانون و عرف در آن جنبه تفسیری و تکمیلی دارد. در ودیعه قبول امین لازم است اگرچه به فعل باشد.
- عاریه: عاریه عقدی است که به موجب آن احد طرفین به طرف دیگر اجازه می دهد ه از عین مال او مجانا منتفع شود. عاریه دهنده را معیر و عاریه گیرنده را مستعیر گویند. بنابراین اثر عقد عاریه اذن در انتفاع و بهره مند شدن از عین مالی است که به عاریه داده شده است.
- وکالت: وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین، طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود می نماید. طبیعت اعطای نمایندگی اقتضاء می کند که وکیل واسطه انجام عمل حقوقی و ایجاد تعهد برای موکل باشد و خود عهده دار امری نگردد تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است اما آگاه شدن موکل از آن شرط نیست. اقدام وکیل بدون اعلام قبولی، قبولی ضمنی تلقی می شود و آگاه شدن موکل از آن شرط نیست. بنابراین وکال ایجابا و قبولا به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن کند واقع می شود البته در جایی که موضوع وکالت انجام عمل حقوقی است که انعقاد یا اثبات آن مستلزم تنظیم سند رسمی است (مانند انتقال املاک ثبت شده) وکالتنامه باید سند رسمی باشد. وکالت به وکیل دادگستری هم از جمله این عقود است.
- هبه: هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می کند. تملیک کننده واهب، طرف دیگر را متهب. مالی که مورد هبه است عین موهوبه می گویند. هبه از جمله عقود عینی می باشد به این معنا که در صورتی واقع می شود که متهب (هدیه گیرنده) علاوه بر قبول، آن را قبض کند. اعم از اینکه قبض کنند ه خود متهب باشد یا وکیل او این به قبض دادن نیز باید با اذن واهب (هدیه دهنده) صورت گیرد. در غیر اینصورت فاقد اثر خواهد بود.
- کفالت: کفالت عقدی است که به موجب آن احد طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد می کند. متعهد را کفیل. شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول له می گویند. کفالت عقدی است از سوی کفیل لازم و از سوی مکفول له جایزبنابراین کفیل که ملتزم به احضار شخص ثالث است باید پایبد به این التزام بماند و نمی تواند آن را یکجانبه فسخ کند مگر در موارد قانونی. درصورتی که مکفول له صاحب حقی شده است که هر زمان اراده کند می تواند از آن بگذرد.
- رهن: رهن عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین می دهد. رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن می گویند. به این نوع وثیقه، وثیقه عینی می گویند به این معنا که در آن طلبکار بر مال معینی از اموال بدهکار حق عینی (سلطه ای است که شخص معین نسبت به یک شیء معین مادی دارد و می تواند آن را مستقیم و بدون واسطه اجرا کند) می یابد و این حق عینی ناشی از عقد رهن است.
عقد نامعین چیست ؟
در قسمت قبل، درباره عقد معین توضیح داده و گفتیم که تعریف عقد معین چیست. همچنین، اشاره کردیم که عقد هبه، عقد اجاره، عقد رهن، عقد وکالت و عقد کفالت، از جمله انواع عقد معین هستند. در این قسمت، قصد داریم، درباره تعریف عقد نامعین صحبت کنیم و پس از تکمیل تعریف عقد معین و عقد نامعین، تفاوت میان این دو عقد و نحوه تشخیص آن ها از یکدیگر را توضیح دهیم. برای تعریف عقد نامعین، بهتر است به ماده 10 قانون مدنی، مراجعه کرد:
- ماده 10 قانون مدنی، مقرر می دارد : " قراردادهای خصوصی، نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است ." این ماده، به این معنی بوده که اشخاص، در معاملات میان خودشان با دیگری، ملزم به بستن قرارداد، به شکلی که در قانون ذکر شده، نیستند و می توانند، قراردادهای خصوصی خود را به هر شکل و صورتی، منعقد کنند.
- اما به طور کلی، این عقود، باید، تابع قواعد و مقررات کلی قراردادها بوده و هم چنین، نباید، مخالف قانون و شرع باشند. از این رو قانون گذار، شرایط عمومی صحت معاملات را که عبارت از قصد و رضای طرفین و اهلیت آن ها، مشخص بودن موضوع معامله و مشروع بودن جهت آن می باشد، را پیش بینی کرده است.
- بر اساس این ماده و با در نظر گرفتن تعریف عقد معین، در تعریف عقد نامعین می توان گفت، قراردادهایی که در قانون، عنوان و شکل به خصوصی ندارند، به عبارتی، کلیه قراردادهای خصوصی میان افراد، در صورتی که شرایط صحت عمومی قراردادها، در آن ها رعایت گردد و مخالف شرع و قوانین آمره نباشند، عقد نامعین هستند. وجود این قراردادها، از این رو است که افراد، دارای آزادی اراده بوده و لزومی ندارد برای انعقاد هر عقد، به دنبال عنوان خاصی در قانون باشند.
تفاوت عقد معین و عقد نامعین
در قسمت های قبل، توضیح دادیم که تعریف عقد معین و عقد نامعین که از انواع عقد، در قانون مدنی می باشند، چیست. همچنین، گفتیم که عقد معین، شامل عقد وقف، عقد بیع، عقد اجاره و مواردی از این دست بوده که بر خلاف عقد نامعین، در انعقاد آن ها، علاوه بر رعایت شرایط عمومی صحت معاملات، باید، شرایط اختصاصی انعقاد آن ها که در قانون، پیش بینی شده نیز رعایت گردد. پس از تعریف عقد معین و عقد نامعین، در این قسمت، قصد داریم، درباره تفاوت عقد معین و عقد نامعین، صحبت کنیم که این تفاوت ها عبارتند از:
- اولین تفاوت عقد معین و عقد نامعین، بر اساس تعریف عقد معین و عقد نامعین، در این است که برای انعقاد عقد نامعین، رعایت شرایط عمومی صحت قراردادها، کفایت می کند؛ اما در انعقاد عقد معین، علاوه بر رعایت این تشریفات، باید، قواعد مخصوص به آن ها نیز رعایت گردد.
- دومین تفاوت عقد معین و عقد نامعین، در این است که در صورت سکوت قرارداد و عدم تعیین تکلیف راجع به برخی جهات موضوع قرارداد، در عقد نامعین، باید، به طرفین قراداد رجوع کرد و اراده آن ها را جویا شد، اما، در عقد معین، ابتدا باید، به متن قانون، رجوع کرد و دید که حکم قانون، در این خصوص چیست. مثلا، در عقد بیع که یک عقد معین بوده، در صورت عدم تعیین تکلیف در خصوص زمان تحویل کالا، حکم آن را باید در قانون مدنی جویا شد، چراکه در خصوص این موضوع، تعیین تکلیف نموده است.
- پس از تعریف عقد معین و عقد نامعین و ذکر تفاوت میان این دو، در ادامه مقاله، قصد داریم، درباره نحوه تشخیص این دو عقد، از یکدیگر صحبت کرده و بگوییم که نحوه تشخیص عقد معین از عقد نامعین، بر اساس قواعد قانون مدنی، چیست.
نحوه تشخیص عقد معین از عقد نامعین
گاهی ما، عقدی را منعقد می کنیم و با توجه به تصور خود از منابع قانونی و عرف جامعه، نامی برای آن، انتخاب می نماییم. این نام، لزوما، درست نخواهد بود و بدین ترتیب، ممکن است در تشخیص عقد معین از عقد نامعین اشتباه کنیم و علی رغم جست و جو در قانون، نتوانیم معین یا نامعین بودن عقد منعقد شده را متوجه شویم.
در این مواقع و در صورت بروز اختلاف، در خصوص تشخیص و تعیین معین یا نامعین بودن عقد، این وظیفه قاضی دادگاه بوده که با توجه به نوع تعهد و تکلیف ایجاد شده و قصد و نیت طرفین برای انعقاد عقد و با توجه به شرایطی که در قانون، برای هر عقد ذکر شده، عنوان عقد را مشخص نماید.
امیدوارم از محتوای مسائل حقوقی نهایت استفاده را برده باشید و برای کسانی که دچار مشکل حقوقی هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش آموزش ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .