حدود 26 سال بعد از انتشار اولین کتاب هری پاتر، بالاخره یک ویدیو گیم بی نظیر برای دوستداران مجموعه داستان های هری پاتر از راه رسید؛ اثری که گیمر را برای چندین و چند ساعت تبدیل به دانشآموز مدرسه علوم و فنون جادوگری هاگوارتز میکند.
قدم زدن در هاگوارتز طی همان ساعات آغازین تجربهی بازی Hogwarts Legacy باعث می شود که لبخندی بر روی صورت پلیر کاشته شود؛ اگر افراد داخل تابلوها که دقیقا همچون فیلم در حرکت بودند بگذریم به دانشآموزانی خواهیم رسید که سعی در این دارند که کتابهای قطور خود را با جادو روی هوا معلق کنند و یا مشغول کار های عجیب باشند و چه وقتی که در کلاس دفاع دربرابر جادوی سیاه با سباستین دوئل کنید.
شما به عنوان یک جادوگر سال پنجمی، برای اولین بار وارد هاگوارتز میشوید. درست است، معمولا افراد 11 تا 17 سال اجازهی ورود به هاگوارتز را دارند؛ با این وجود، استعدادهای ویژهی شما باعث شده تا نامهای برایتان ارسال شود و با کمک استادی به نام پروفسور Fig، به صورت خصوصی تعلیم ببینید و وارد هاگوارتز شوید. در راه ورود به هاگوارتز، ماجراهایی پیش میآید و خلاصه به آن میرسیم که جادوی کهنی به نام Ancient magic به شما رسیده که تواناییهای بسیار ویژهای به فرد میدهد و از طرفی، گابلینها متحد شدهاند تا زیر پرچم شخصی به نام Ragnok و با استفاده از این جادو، دست به کارهای خطرناکی بزنند.
حال وظیفهی شما آن است که در ابتدا وارد مدرسهی هاگوارتز شوید و علوم مختلف سال پنجم را بیاموزید و از طرفی، سر از کارهای Ragnok در بیاورید و با جادوی کهن بیشتر آشنا شده تا بتوانید آن را کنترل کنید. در این بین، با اساتید مختلفی آشنا میشوید که به نوعی هر یک، از اجداد کاراکترهای محبوبی چون خانوادهی ویزلی، بلک و … به شمار میآیند و سعی میکنند تا شما را تعلیم دهند.
تا به این جای کار همه چیز منطقی به نظر میرسد تا این که چند ساعتی از روند بازی را طی کرده و با کاراکترهای اصلی و فرعی مختلف و آنتاگونیستها و یا به قولی شخصیت منفی داستان بیشتر آشنا شوید. از کاراکترهای کم عمقی چون Rokwood و خود Ragnok گرفته که شاید تنها در سکانسهای ابتدایی و انتهایی بازی متوجه حضورشان شویم تا دیگر شخصیتهایی چون پروفسورهای مدرسه و افراد مستقر در دهکدهی هاگزمید، هیچکدام آنچنان به یاد ماندنی نیستند و در ذهنتان باقی نخواهند ماند.
آیا کاراکترهای خوب و دوست داشتنی در بازی وجود ندارد؟ چرا، البته که دارند. برای مثال خود پروفسور Fig، کاراکتر سباستین و خانوادهاش و یکی دو تن از دیگر دانشآموزان، پرداخت به نسبت خوبی دارند و میتوان به صورت حداقلی با این افراد ارتباط برقرار کرد؛ با این وجود، بازی نوعی حس کودکانه به مخاطب القا میکند و این موضوع را میتوان ریشه در دیالوگهای به شدت لوس و آبکی بازی و روایت آن دانست که به خوبی صورت نمیگیرد.
ولدمورت، گریندلوالد و دیگر شخصیتهای شرور هریپاتر همواره لرزه بر اندام مخاطب میانداختند و بیدلیل نبود که نام لورد ولدمورت را «اسمش را نبر» گذاشته بودند. اما از آن سطح داستانهای هیجانانگیز، لحظات مهیج و قصۀ جانوران شگفتانگیز و زیستگاهشان، کاراکتری به نام «رگناک» ارائه شده که اصلا بازیکن به او فکر هم نمیکند و بیشتر به دنبال گشت و گذار در مکانهای دوست داشتنی بازی است تا شروران، همکلاسیها و کاراکترهای فرعیای که به شدت مقوایی هستند و بازیکن حتی نام آنها را به یاد نخواهد سپرد.
اما آیا داستان بازی به خودی خود غیر قابل تحمل و به قولی بد است؟ ابدا، قصهای که ارائه میشود قابل قبول است و اگر به دنبال یک داستان متوسط با کاراکترهای فراموششدنی هستید که صرفا بهانهای برای گشت و گذار در دنیای هاگوارتز باشند، حتی ممکن است این مشکلات را متوجه نشوید. اما به عنوان طرفداری که عاشقانه داستانهای این سری را دوست داشتم، کاراکترها و داستان نتوانستند آنطور که باید و شاید من را راضی کنند و از طرفی، قابلیت انتخاب دیالوگ بازی نیز، آنقدری تاثیر روی روند داستان نداشت تا بتواند به شکل حداقلی، این مشکلات را رفع کند.
خبر خوب آن است که خوشبختانه سازندگان بازی کتابها را حسابی خواندهاند و نکات بسیار جالبی در این بخش پیدا میشود که اندکی این درد را تسکین دهند. برای مثال، در بخشهایی از بازی که برایتان اسپویل نمیکنم، مرگ یکی از افراد (کلیدی نیست) را میبیند و از این رو قابلیت دیدن Thestralها را پیدا میکند که به نوع خود جالب است و یا در گوشه و کنار هاگوارتز اطلاعاتی پیدا میشود که اگر از طرفداران این سری باشید، حتما برایتان جالب خواهند بود.
بازی، دقیقا همان چیزی است که یک طرفدار از رفتن به مدرسهی هاگوارتز انتظار دارد؛ از کلاسهای درس سرگرم کنندهای که میتوانید در آنها شرکت کنید و ساخت معجون و یا طلسم (چارم) گرفته تا کلاسهای پرواز با جارو و یا نحوهی مراقبت از جانوران شگفتانگیز و آموختن زیستگاهشان.
دوست دارید تا به اتاق نیازمندیها بروید و در آن جا به تهیۀ معجونهای مختلف و پرورش گیاهان جادویی بپردازید؟ بازی این قابلیت را در اختیارتان میگذارد. دوست دارید در جنگل ممنوعه به دنبال جانوران جادویی بگردید و با چمدانهای معروفی که نمونهشان را در دستان آقای Scamander دیده بودیم، آنها را جمع آوری کنید یا حتی در اتاق نیازمندیهابه پرورششان بپردازید؟ چرا که نه، تمامی این امکانات در بازی موجود است و میتوانید از این اتاق استفادههای مختلفی کرده و گوشه و کنار آن و تکتک موارد تزئینیاش را به شکلهای مختلف شخصیسازی کنید.
Slytherin هستید یا خود را یک Ravenclaw ،Gryffindor یا Hufflepuff میدانید؟ هیچ محدودیتی وجود ندارد؛ شما میتوانید در قالب تمامی این گروهها بازی را تجربه کنید، در مغازهی اولیوندر به طراحی چوبدستی مخصوصتان بپردازید و یا با استفاده از شخصیسازی نسبتا مطلوب بازی، کاراکتر خود را طراحی کنید. تقریبا هر کاری که فکرش را بکنید میتوانید در Hogwarts Legacy انجام دهید و شاید تنها جای خالی حس شده در بازی، مسابقات کوییدیچی باشد که در طول داستان، دلیل تقریبا قانع کنندهای برای حذف شدندش مطرح میشود.
یک گیمرِ بسیار علاقهمند به جهان جادویی خلقشده توسط جی. کی. رولینگ، با تجربهی هاگوارتز لگسی احساسات مختلفی را تجربه میکند. این بازی اغلب بازی دوستان ژانر جادو را راضی کرده و فراتر هم خواهد برد چرا که اغلب ما ها از کودکی علاقه داشتیم که حداقل یک بار هم که شده زندگی در چنین فضایی را تجربه کنیم و این بازی فرصت این امر را با شبیه سازی های بی بدیلش برای مخاطب انجام داده است.
زمانی که پلیر در تالار های قصر مشغول غذا خوردن یا حرف زدن با دیگر بازی کننده ها است ناگهان خود را یکی از شخصیت های اصلی این مجموعه داستانی خواهد دید. گیم پلی این بازی در عین سادگی جذابیت های بسیاری را برای پلیر فراهم خواهد کرد که با پیشروی مراحل و بالا رفتن تجربه و سطح شما دسترسی ها و امکانات بازی افزوده خواهد شد. از دیگر مزایای این بازی می توان به شخصی سازی و ساختن آواتار مختص هر پلیر متناسب با سلیقه خویش می باشد.
هر اثر هنری و هر ساخته دست بشر بی نقص نیست و در نظر افراد مختلف جایگاه خاص خود را دارد ، در اینجا هم نکات ذکر شده نظرات و تجربه های نویسنده می باشد پس دلیل بر خوب یا بد بودن این اثر نخواهد بود.
کارگردانی هنری خارقالعاده و بینظیر
ارائه نزدیکترین تجربهی ممکن به تحصیل در هاگوارتز
طراحی فوقالعاده دقیق و زیبای قلعه هاگوارتز و مناطق اطراف آن
تعداد قابل قبول طلسمها و کاربردی بودنشان در طول مبارزات
اتاق نیازمندیها
موسیقی فوقالعاده شنیدنی
وجود زیستبوم قابل قبولی از موجودات و گیاهان جادویی و امکان پرورش و استفاده از آنها
تنوع مراحل اصلی و فرعی و مبارزات سرگرمکننده
عدم بهرهبرداری از پتانسیل بالای بازی برای خلق یک داستان درخور
شخصیت پردازی ضعیف اکثر کاراکترهای اصلی و فرعی
عدم ارائهی یک شرور مناسب
مشکلات فنی، افتفریم و فریزهای ناگهانی که گاهی تجربه بازی را آزاردهنده میکنند
دیالوگهای کودکانه و سطحی کاراکترها
هرچه بیشتر به خاطر سری فیلم Harry Potter به دنیای جادویی آن علاقهمند شده باشید و چه در اصل خود را یکی از مطالعهکنندگان کتابهای آن بدانید، بارها موقع تجربهی هاگوارتز لگسی متوجه یک نکتهی مهم میشوید: بسیاری از سازندگان این ویدیوگیم، طرفدارهای پروپاقرص هری پاتر هستند.
اعضای استودیو آوالانچ سافتور و تیم برند Portkey Games از ابزارهای مختلفی که بازیهای ویدیویی در دنیای امروز به آنها میدهند، برای بازسازی دیجیتالی این جهان فانتزی استفاده کردهاند؛ تا بازیکن بتواند روی پلههای متحرک هاگوارتز بدود و پس از خرید جاروی جادویی، بالای جنگل ممنوعه پرواز کند.