ساعدنیوز
ساعدنیوز

داستان های هزار و یک شب ؛ شب سوم : داستان ماهیگیر و دیو

  شنبه، 19 آبان 1403 ID  کد خبر 417831
داستان های هزار و یک شب ؛ شب سوم : داستان ماهیگیر و دیو
ساعدنیوز: در این بخش از مطالب ساعدنیوز داستان های بسیار جالب و آموزنده را مطالعه می کنید. برای خواندن این حکایات همراه ما باشید.

به گزارش سرویس جامعه پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، یکی از متون ادبی چندملیتی که زنان در آن حضوری روشن و فعال دارند، کتاب هزار و یک شب است. قهرمان قصّه‌های این کتاب، زنی با تدبیر و هوشیار است که با نقل قصّه‌هایی هوشمندانه، پادشاهی خودکامه و مستبد را به خودآگاهی می‌رساند. روند قصه‌گویی شهرزاد در کتاب هزار و یک شب نشان می‌دهد که او، کاملاً هوشمندانه و آگاهانه برای نجات جان خواهر خود و دیگر دختران سرزمینش تلاش می‌کرده است.

آنچه در شب سوم گذشت....

شهرزاد قصه گو که دو شب از دست شهریار شاه خونریز نجات پیدا کرده بود در شب سوم داستان بازرگان و عفریت را این گونه تمام کرد که سه پیر با حکایت های جذاب خود هر کدام یک سوم از خون بازرگان را خریدند و به این ترتیب دیو از کشتن مرد بازرگان منصرف شد.

ماهیگیر و دیو

ای شهریار ،کامگار، ماهیگیری بود سالمند و تهی دست و زن و سه فرزند داشت و او را پیوسته عادت بر این بود که تور خود را فقط چهار بار در آب می افکند روزی از روزها به هنگام نیمروز به دریا رفت سبدش را به گوشه ای افکند و تور به دریا انداخت زمانی منتظر ماند تا تور در آب جای گرفت آنگاه رشته های تور را جمع کرد و دید سنگین است آن را به طرف خود کشید، اما نتوانست آن را بالا بیاورد میخی به گوشه ای از ساحل کوفت و تور را به آن بست و لباسهایش را بیرون آورد و به میان آب رفت تلاش و تقلای بسیار کرد تا تور را از آب بیرون کشید شاد و خندان لباس پوشید و به سراغ تور آمد. در آن خری مرده یافت. از دیدن آن غمگین شد و گفت هیچ نیرو و قدرتی جز از آن خدای والای بزرگ نیست، سپس گفت عجب روزی ای نصیبم شد و این بیت را خواند:

ای که در ظلمت شب روزی خود میجویی / رزق خود آید و تو راه فنا می پویی

سپس ماهیگیر خر مرده را از تور جدا کرد و تور را فشرد و پس از فشردن به کنار دریا آمد. نام خدا بر زبان راند و دوباره آن را به دریا انداخت و صبر کرد تا در دریا جا گرفت، آن را کشید و از بار نخست آن را سنگین تر یافت گمان برد که ماهی است تور را به کنار دریا بست برهنه شد و به آب زد و سخت کوشید تا آن را به خشکی آورد در آن کوزه ای بزرگ یافت لبریز از ماسه و گل این را که دید غمگین شد و این شعر را خواند"

ای سوخته در کمی و بیشی جهان / پیوسته ز کم و بیش زار و نگران

بگذر اگرت نیست توان زر و سیم / بنگر که چو من جهان بگیری آسان

رفتم پی روزی و زمن روزی رفت / دیدم همه مردمان اسیر حرمان

دانا همه در حجاب و سر فرو برده به جیب / دنیا همه در کف و زمام نادان

کوزه به دور افکند و تور بفشرد و تمیز کرد و از خدا بخشایش خواست و بار دیگر به دریا برگشت و بار سوم تور را به آب انداخت و اندکی صبر کرد تا تور در دریا قرار گرفت آنگاه آن را بیرون کشید و در آن چیزی جز پاره سفال و خرده شیشه ندید و این بیت را برخواند:

روزی تو بی سلام و بی پیام / در رسد بی آنکه بر خوانیش نام

آنگاه سر به آسمان برداشت و گفت: «خداوندا میدانی که من تور خود بیش از چهار بار به دریا نمیاندازم.» سه بار آن را انداخته ام پس نام خدا را به زبان آورد و تور به دریا افکند و درنگ کرد تا قرار گیرد و سپس آن را کشید چون توان بیرون کشیدن نداشت آن را به جایی در خشکی بست و گفت: «هیچ نیرو و قدرتی جز از آنِ خدا نیست.» جامه از تن بیرون آورد در آب رفت و تا تور را از آب بیرون نکشید، به خشکی نیامد. ماهیگیر تور بگشود و در آن خمره برنجی سنگینی یافت که در آن سرب اندود بود و مهر انگشتری سلیمان بر خود داشت ماهیگیر به دیدن خمره خوشحال شد و گفت این را در بازار مسگران می فروشم چون فلز آن به اندازۀ ده دینار طلا ارزش دارد.

آن را حرکت داد و دید سنگین است گفت باید بازش کنم و ببینم در آن چیست و هرچه را در آن است بیرون بریزم و بعد به بازار مسگرها ببرم. بنابراین کاردی بیرون آورد و سرب روی آن را باز کرد و خمره را بر زمین افکنده بجنباند تا آنچه در آن بود بر زمین ریزد اما چیزی در آن نبود. تنها از آن دودی بیرون آمده به آسمان رفت و سپس به زمین بازگشت و در کمال تعجب دید که دود غلیظ تر شد و یکجا گرد آمد و شکلی به خود گرفت و دیوی پدیدار شد که پاهایش بر زمین و سرش در ابرها بود.

سرش همچون گنبدی عظیم و دستانش بسان دو کتل و پاهایش همچون دو دکل و دهانش چون غار و دندانهایش سنگهای کوهسار و سوراخهای بینی اش چون دهانۀ آفتابه و چشمانش همچون دو مشعل فروزان و موهایش آشفته و پریشان بود.

ماهیگیر به دیدن عفریت سراپا لرزید و دندانهایش از ترس به هم خورد و آب در دهانش خشکید و سیاهی چشمش چرخید چنان که دیگر حتی جلو خود را نمیدید اما عفریت چون ماهیگیر بدید، گفت: «خدایی جز خدای یگانه نیست و سلیمان پیامبر خداست.» و پس از آن گفت: «ای پیامبر خدا مرا مکش، هرچند با تو به زبان مخالفت و دشمنی کردم اما در عمل بر تو نشوریدم.» ماهیگیر گفت: «ای رانده درگاه خدا اسم سلیمان پیامبر را آوردی؟ سلیمان هزار و هشتصد سال است که در گذشته و اکنون آخر الزمان است. بگو سرگذشت تو و علت رفتنت در این خمره چیست؟» وقتی دیو رانده شده سخن ماهیگیر را شنید گفت: «جز خدای یگانه خدایی نیست، میخواهم به تو مژده ای دهم ای ماهیگیر.» پرسید: «چه مژده ای؟» جواب داد: «این مژده که تو را هم اکنون به بدترین صورت خواهم کشت.» صیاد گفت: «ای سالار عفریتان به خاطر این بشارت بی شک سزاوار پاداش خداوند نخواهی بود به خاطر چه مرا میکشی و چه چیز قتل مرا بر تو واجب کرده است؟ من تو را از خمره آزاد کردم از ته دریا رهایی ات دادم و تو را به خشکی آوردم.»

عفریت پرسید: «فقط بگو چه مرگی و چه کشتنی را بیشتر دوست داری؟» ماهیگیر پرسید: «گناه من چیست که سزاوار چنین مجازاتی از جانب تو باشم؟»

عفریت گفت: «ای ماهیگیر به سرگذشت من گوش فرادار.» ماهیگیر گفت: «بگو و قصه کوتاه کن که جانم بر لب آمد.» گفت: «من یکی از دیوان پیمان شکن هستم که با صَخْرَ الجن (بر حسب تفسیرهای مفسران نام یکی از دیوهای شورشی علیه سلیمان پیامبر است) بر ضد سلیمان پسر داوود شوریدم. پس وزیر خود آصف پسر برخیا را به رویارویی من فرستاد و او بر من چیره شد و با وجود قدرتی که داشتم، مرا با خواری به پیشگاه سلیمان برد سلیمان از من درخواست وفاداری و ایمان و اطاعت کرد اما من بار دیگر سرپیچی کردم. آنگاه گفت خمره ای آوردند و در آن زندانی ام کرد و در خمره را به سرب اندود و با اسم اعظم مُهر کرد و به دیوان فرمان داد که مرا ببرند و به دریا اندازند. صد سال در خمره ماندم و در دل گفتم هر کس مرا برهاند همه عمر بی نیازش خواهم کرد صد سال گذشت و کسی مرا نجات نداد صد سال دیگر گذشت. با خود گفتم هر کس در این مدت مرا نجات دهد تمامی گنجهای زمین را به روی او میگشایم باز کسی مرا رهایی نداد چهارصد سال دیگر بر من گذشت گفتم هر کس مرا برهاند سه آرزوی او را برآورده خواهم کرد و باز هیچ کس مرا رهایی نداد بسیار خشمگین شدم و با خود گفتم هر کس در این زمان مرا آزاد کند او را میکشم و چگونگی کشته شدنش را به میل خود او وا میگذارم و اینک تو مرا رهایی داده ای و باید بگویی که چه مرگی را دوست تر داری؟» ماهیگیر چون سخن دیو را شنید گفت: «از کشتن من بگذر تا خداوند از تو در گذرد و مرا مکش که خدا کشنده تو را بر تو چیرگی خواهد داد.» دیو سرکش : «گفت کشتن تو حتمی ست فقط بگو دوست داری چگونه بمیری.» ماهیگیر چون به مرگ خود یقین یافت، باری دیگر دست به دامن دیو شد و گفت: «به پاداش آنکه آزادت کردم بزرگوارانه از من بگذر» عفریت گفت: «من به این جهت تو را میکشم که مرا رهایی دادی.» ماهیگیر گفت: «ای بزرگِ عفریتان، من با تو خوبی کردم و تو با من بدی میکنی؟ مگر این مثل را دروغ میپنداری که میگوید:

ای که خوبی با بدی پاسخ دهی / هیچ از زشتی کارت آگهی؟

ای که خود میپرورانی بچه گرگ / میدرد یک روز گرگت ناگهی»

عفریت با شنیدن سخنان ماهیگیر گفت: «آرزوی رهایی از مرگ را از سر بیرون کُن، که چاره ای جز مردن نداری.»

ماهیگیر با خود گفت این دیو است و من انسانم خدا به من عقل کامل عطا کرده است من میتوانم با به کار بردن حیله و عقل خویش در مرگ او تدبیری بیندیشم در حالی که او جز نیرنگ و تباهی تدبیر دیگری نمیتواند کرد. پس به عفریت گفت: «تو در کشتن من اصرار داری؟» گفت: «آری.»

ماهیگیر گفت: «تو را به اسم اعظم قسم میدهم که به این سؤال من پاسخ ده.» عفریت جنبشی کرد و تکانی به خود داد و گفت: «سئوال خود را هرچه کوتاه تر بگوی.» ماهیگیر گفت: «تو به این بزرگی چطور در خمره به این کوچکی بودی در حالی که حتی گنجایش دست و پای تو را ندارد این کار را چگونه کردی؟»

عفریت گفت: «پس باور نداری که من در این خمره بوده ام؟» ماهیگیر گفت: «هرگز سخنت را باور نمیکنم مگر به چشم خود ببینم.»

داستان که به اینجا رسید شهرزاد سپیده دم را نزدیک دید و لب از گفتار روا فروچید و در شب چهارم گفت: .....

در شب چهارم خواهید خواند...

در شب چهارم این داستان، شهرزاد قصه گو داستان ماهیگیر و دیو را به پایان خواهد رساند و داستان وزیر یونان شاه و رویان حکیم را حکایت خواهد کرد......

با ما همراه باشید.


2 دیدگاه


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
صحبت های عادل فردوسی پور در مورد قطعی برق:درسته که مردم باید رعایت کنند و کمتر مصرف کنند ولی به خدا هیچ جای دنیا سال 2025 مردم اینجوری زجر نمیکشند از این اتفاقات و... (54 نظر) (ویدئو) نعیمه نظام‌دوست: آقای علیخانی میای پایین یا من میاما/ احسان علیخانی: تو صورت خانوم سعادت نگاه کن یکم خجالت بکش😁/ خنده‌های از ته دل نعیمه رو از دست ندید (51 نظر) نعیمه نظام دوست: پول اجاره خانه ام را نداشتم که پرداخت کنم و مجبور شدم از این طرف و آن طرف برای پرداخت اجاره خانه ام قرض بگیرم! (42 نظر) الهام چرخنده:وقتی حضرت آقا می فرمایند اغلب هنرمندان ما خوبند حجت تمام است/ من که آبرو ندارم خودم را سنجاق کرده ام به اهل بیت (36 نظر) علی پروین خطاب به علی دایی: بیا مصاحبه کن/ دایی: من صدا و سیما را دوست ندارم! (34 نظر) سکانس خنده دار نعیمه نظام دوست: یه مشت تُرشیده دور هم جمع شدیم+ویدیو/برنامه رفت رو هوا از خنده... (30 نظر) (عکس) عذرخواهی همسر قالیباف از پزشکیان بعد از گریه رئیس جمهور به خاطر عشق پاک قدیمی به همسرش ... (29 نظر) شهربانو منصوریان: یکی از شب های یلدا پدرم پرتقال خریده بود اما به همه نرسید ما هم یک پَر از پرتقال مان را به آن‌ها دادیم تا همه خورده باشند! (25 نظر) از ایران تا قطر؛ مقایسه رشد اقتصادی کشورهای منطقه در 50 سال گذشته (21 نظر) (ویدئو) حیات وحش ؛ مستند حیات وحش حیوانات / عقرب سیاه، موش، قورباغه (19 نظر) ساغر عزیزی بازیگر سریال سوجان: برخی بر این باروند که من واقعاً فرح دیبا هستم ولی من اصلاً با سیاست کاری ندارم (18 نظر) دانلود آهنگ جدید مرتضی پاشایی با نام «آغوش تو»(هوش مصنوعی) (17 نظر) علی دایی: احترام زیادی برای مهران مدیری قائلم ولی دعوتش رو قبول نکردم چون...+فیلم (13 نظر) گریه‌های بی امان مسعود پزشکیان به یاد همسرش در آستانه روز زن؛ دلداری دادن زهرا، تنها دخترش به آقای رئیس جمهور+ویدیو/ همدردی خانم معاون با اشکهایش (12 نظر) مهران غفوریان: نمی‌دانم چه کسی این سرمربی را به تیم ما انداخت؟! / استقلالی بودم، وقتی دیدم پرسپولیس همیشه استقلال را می برد، پرسپولیسی شدم! (11 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
محسن یگانه:اگر الان محسن چاووشی کنسرت بگذارد استقبال مردم وحشتناک خواهد بود! ترجیح می‌دهم طرفدارانم من را محسن صدا کنند، نه سلطان
علیرضا قربانی: خیلی از مواقع به جای ترانه قرآن گوش می دهم خصوصا قرائت قرآن مصری ها
قتل دلخراش یک زن هنرمند و پولدار مقابل کلانتری با ضربه‌های پی در پی چاقو
سرمربی اسبق پرسپولیس: همه بازیکنان امروز را در چرخ گوشت بریزیم از آن طرف یک علی پروین بیرون نمی‌آید!
ژیلا صادقی: پیشنهاد های خوبی برای بازیگری دارم/ تازه معنای مدافع حرم را میفهمم، نمیپذیرم حرم حضرت زینب(ع) یک آجرش خش بردارد
4 علت که میگه چرا مصرف چای بهتر از قهوه هست / اگه معتاد قهوه هستی اینارو باید بدونی
روایت‌های ایرانی هم بند با جولانی در زندان؛ از ایستادن در یک صف برای گرفتن جیره‌ی غذا و سیگار تا اسکن چشمهایشان در یک چادر
خداحافظی آخر گاریدو؛ سرمربی سابق پرسپولیس ایران را ترک کرد!
سربازان سال آینده چقدر حقوق می‌گیرند؟/ تفاوت حقوق 4 میلیونی بین سربازان مجرد و متاهل
چگونه شوهرم را متقاعد به کاری کنم؟ / 9 راهکار برای مطیع کردن همسر
علت اختلاف محمود احمدی ‌نژاد با برادرش بر سر چه بود؟/ تشبیه رابطه احمدی نژاد و مشایی به لیلی و مجنون توسط برادر مرحومش
فال قهوه با نشان روز سه شنبه 4 دی ماه 1403
فال شمع روزانه امروز سه شنبه 4 دی 1403
فال روزانه امروز سه شنبه 4 دی ماه 1403
فال ابجد روزانه سه شنبه 4 دی 1403
منتخب روز   
4 علت که میگه چرا مصرف چای بهتر از قهوه هست / اگه معتاد قهوه هستی اینارو باید بدونی سربازان سال آینده چقدر حقوق می‌گیرند؟/ تفاوت حقوق 4 میلیونی بین سربازان مجرد و متاهل جدول زمانبندی قطعی برق امروز سه شنبه 4 دی تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و... منتشر شد + لینک نکات خانه‌داری/ روش تهیه و نگهداری پودر گشنیز در خانه بدون اینکه به هم بچسبند و گلوله شوند+ میدونین واسه چه غذاهایی مناسبه؟ تصویر دیده نشده از نوه‌های دوقلوی استاد محمدرضا شجریان/ سام و سپهر مثل سیبی که از وسط نصف شدن نوستالژی روز/ پذیرایی ویژه زیزیگولو از دوستاش/ خونه پر شده از زیزگولوهای رنگارنگ😍/ فقط آسی پولیکا گفتن مریم سعادت نگاهی به گریم سنگین و وحشتناک محبوب ترین بازیگران زن ایرانی؛ نعیمه نظام دوست، مریم سعادت، آزاده صمدی، آزیتا حاجیان, لیلا اوتادی، لیلا حاتمی و... عکس روز/ تغییر چهره چشم‌نواز و بهت‌آور حمید گودرزی و الناز شاکردوست بازیگران اولین سریال شبکه خانگی «قلب یخی» بعد از 14 سال در 47 سالگی و 40 سالگی (عکس) نگاهی به خودروی 6 چرخ غول‌آسای محمدرضا گلزار با رنگ سفارشی نئون متالیک؛ آفرود سوار حرفه‌ای با استایل بی‌نظیر! قاب ایران قدیم/ 4 عکس‌ خاطره انگیز از روز برفی کاخ ناصرالدین شاه قاجار تا سرسره بازی روی برف جوانان دهه پنجاهی با شلوار خمره ای در آبعلی؛ سال 1371 (ویدئو) رضا رشیدپور و اجرای جذاب آهنگ نوستالژیک در شب یلدای به‌یادماندنی! از شایعه تا واقعیت / ماده کشنده در قوطی‌های کنسرو؛ مصرف کنسروها را به حداقل برسانید