دلنشین ترین متن ادبی در مورد گل محمدی

  یکشنبه، 11 مهر 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
دلنشین ترین متن ادبی در مورد گل محمدی
ساعد نیوز برای شما بهترین متن ها در مورد گل محمدی را آماده کرده است و امیدواریم که مورد پسند شما قرار بگیرد. شما می توانید متن مورد علاقه خود را کنار یک گل محمدی به کسی که دوستش دارید و یا به مناسبت های مختلف , به خانوادتان هدیه دهید و آنان را شگفت زده کنید.با ما همراه باشید.

گل محمدی یک گل بسیار زیبا و خوشبو است که با نام گل رز نیز شناخته می شود. در بیشتر ادبیات فارسی از گل محمدی یا گل رز به عنوان نمادی از عشق , زیبایی , هوش و علاقه یاد می شود از این جهت است که معمولا برای نامزدتان یا برای دسته گل های خاستگاری و عروسی از گل های رز قرمز استفاده قابل توجهی می شود.در این بخش ما برای شما عزیزان بهترین و زیباترین متن ها را گرد آوری نموده ایم امیدوارم لذت ببرید.

زیباترین متن های ادبی در مورد گل محمدی

کار ما نیست

شناسایی “راز” گل سرخ،

کار ما شاید این است

که در افسون گل سرخ

شناور باشیم

گل محمدی

پدرم می گوید کتاب

مادرم می گوید دعا

و من خوب می دانم

که زیباترین تعریف خدا را فقط باید از زبان گل ها شنید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

تا داشته ام فقط تو را داشته ام

با یاد تو قد و قامت افراشته ام

بوی صلوات می دهد دستانم

از بس که گل محمدی کاشته ام

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

آمده در موسم گل سرود دلدادگی

طلوع کرده در دلم ماه همای سرمدی

رود همه درد دلم که آمده مرهم ما

گوهر هر دو عالم و عطر گل محمدی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

از عرش سلام سرمدی آوردند

آیینه ی حُسن سرمدی آوردند

با آمدن رضا(ع) از باغ بهشت

یک دسته گل محمدی آوردند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

همان رنگ و همان روی

همان برگ و همان بار

همان خنده ی خاموش در او خفته بسی راز

همان شرم و همان ناز

همان برگ سپید به مثل ژاله ی ژاله به مثل اشک نگونسار

همان جلوه و رخسار

نه پژمرده شود هیچ

نه افسرده ، که افسردگی روی

خورد آب ز پژمردگی دل

ولی در پس این چهره دلی نیست

گرش برگ و بری هست

ز آب و ز گلی نیست

هم از دور ببینش

به منظر بنشان و به نظاره بنشینش

ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت ، هیچ مگویش

مبویش

که او بوی چنین قصه شنیدن نتواند

مبر دست به سویش

که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند ، نماند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود

کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد

آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر

کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد

پس بیا به خاطر یک گل سرخ،

یک لحظه ی درست،

یک یادِ ساده از همان سالِ بوسه ها،

برویم بالاى بالاى آسمان،

پشت پیراهنِ بى الفباى نور،

دست بر پرده خاطراتى از ماه دلنشین بپرسیم:

تو حاضرى باز آوازى از همان شب پر گریه بخوانى!؟

هیکلش بوی روغن میداد

همه از او فراری بودند

اما عطر گل محمدی در فضا پخش شده بود

از شرافتش

او با دستهایی کثیف تمیزترین و حلالترین

نان عالم را به خانه میبرد …

تا روزی که بود

دست هایش بوی گل سرخ می داد

از روزی که رفت

گل های سرخ

بوی دست های او را می دهند

بوی صلوات می دهد دستانم

از بس که گل محمدی کاشته(چیده) ام

چای خانه مادربزرگ

رنگ خون دلش بود

یک نفس سر می کشیدم

بر روی خستگی تنم

شبهای سرد زمستان را

در استکان کمر باریک قجری

با عطر گُل محمدی و دو حبّه قند

فکر بلبل همه آن است

که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون

عشوه کند در کارش

یادت گل محمدی

ذهنم همیشه باز

تا که راه راه پوشان

شیرین کنند

کام دل

چشم براهانت

از شهد تو

ای الهه ی ناز

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

کار ما نیست

شناسایی “راز” گل سرخ،

کار ما شاید این است

که در افسون گل سرخ

شناور باشیم

گل محمدی

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل، آب عشق به یک جو نمی رود

بیچاره من که ساخته از آب و آتشم.

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

دست هایش بوی گل سرخ می داد

از روزی که رفت

گل های سرخ

بوی دست های او را می دهند

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

نبود چنگ و رباب و نبید و عود که بود

گل وجود من آغشته گلاب و نبید

بیا که با تو بگویم غم ملالت دل

چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنید

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

هست تهی خارها

نیست در او بوی گل

کور بجوید ز خار

لطف گل و بوی ها

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

چنین پروراند

همی روزگار

فزون آمد

از رنگ گل رنج خار

گل محمدی در سبد

که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون

عشوه کند در کارش

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

چندان چو صبا

بر تو گمارم دم همت

کز غنچه چو گل خرم

و خندان به درآیی

⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔⇔

چای خانه مادربزرگ

رنگ خون دلش بود

یک نفس سر می کشیدم

بر روی خستگی تنم

شبهای سرد زمستان را

در استکان کمر باریک قجری

با عطر گُل محمدی و دو حبّه قند

گل محمدی

امیدوارم روی گل شما دور از پژمردی باشد و همیشه دسرزنده باشید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی (اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها