به گزارش سایت خبی ساعد نیوز، روزنامه شرق با فائزه هاشمی رفسنجانی پیرامون موضوعات مختلف سیاسی از جمله موقعیت کنونی زنان گفت وگو کرده است.
بخشی از این گفت وگو را در ادامه می خوانید.
دختر هاشمی رفسنجانی بودن، چقدر بر پوشش شما و تربیت فرزندانتان تأثیر داشته است؟ از ابتدا که شروع به فعالیت کردید، اتفاق افتاده است که به نحوه پوششتان ایراد بگیرند و بگویند که چطور لباس بپوشید؟
بله؛ البته این چیزها سلیقه ای است. من از زیر چادر شلوار جین یا کتانی سفید می پوشیدم که برخی ایراد می گرفتند. دانشگاه آزاد هم که دانشجو بودم، در آن زمان مانتوها همه بلند و گشاد و تیره بود، سر کلاس چادر را برمی داشتم، مانتوهایم بلند نبود، معمولا رنگ روشن می پوشیدم یا بارانی که کمی چسبان بود. رئیس دانشگاه گفت ما می دانیم حجاب شما مشکلی ندارد، ولی شما که این طور می پوشید دیگران هم می خواهند همین کار را بکنند. گفتم خیلی هم خوب است که بپوشند. وقتی مشکلی ندارد، چه اشکالی دارد دیگران نیز آن را انجام دهند. مانتوهای دراز و گشاد که در هرکدام چند نفر جای می گیرند، چیست که تن دخترهایمان کرده ایم. این طور حرف ها بوده، اما موضوعات جدی تر نبوده است.
پدر یا مادرتان به شما چیزی نمی گفتند؟
معمولا نه؛ من چادری هستم، اما این طور نبود که فکر کنم چادر حجاب برتر است و همه جا چادر سر کنم. مثلا در دانشگاه با مانتو و روسری بودم و حتی مقنعه هم سر نمی کردم. فقط زمان اسب سواری مقنعه سر می کنم که راحت تر است. یا در ماشین معمولا چادر از روی سرم می افتد و اصراری به سرکردن آن ندارم، احتمالا گاهی تذکر هم داده بودند، اما به صورت جدی چیزی یادم نیست.
هیچ وقت درگیر برادر غیرتی بوده اید؟
خوشبختانه نه؛ یک بار قبل از انقلاب که بابا زندان بود، محسن چیزی به من گفت، یادم نیست چه بود، مامان با او دعوا کرد که مگر تو قیم فائزه هستی؟ و تمام شد. الان هم گاهی محسن به صحبت های من اعتراض می کند من هم می گویم این موضوع من است، نه تو. به هرحال تربیت خانوادگی و رفتارهای مامان و بابا نتیجه اش این بوده که چنین اعتراضاتی نبوده است. اگر هم بوده، من زیر بار نرفته ام که این تذکرها ادامه داشته باشد.
اجازه داشتید به منزل دوستانتان رفت وآمد کنید؟
تا حدودی که مامان می شناخت بله. اما با هر کسی اجازه رفت وآمد نداشتیم.
از چه زمانی به شما اجازه دادند تنها رفت وآمد کنید؟
این گونه به خاطر نمی آورم؛ احساس محدودیت بالا و زیاد نداشتیم. برای دبیرستان تنها یا با فاطمه می رفتم. البته چون 16سالگی هم ازدواج کردم، خیلی درگیر این مسائل نشدم.
هیچ وقت این طور بوده که با دوستانتان سینما و رستوران رفته باشید؟
یادم نیست چه زمانی این برنامه ها شروع شد. بعد از دبیرستان چون ازدواج هم کرده بودم و همسرم هم کسی نبود که به این کارها کاری داشته باشد، این برنامه ها عادی بود.
در ارتباط با مردها چطور بودید؟
من 16 سالگی ازدواج کردم، بنابراین این موارد برای من پیش نیامد که رابطه ای شکل بگیرد. رفت وآمد با هم کلاسی مرد یا دوست مرد به صورت خاص یا تنها نیز نداشتم، اما اینکه در کلاس گفت وگو کنیم عادی بود. من زمانی که دانشگاه رفتم، دختر آقای هاشمی بودم و مراجعات متعددی بود که کار، پول، وام و... می خواستند یا مشکلی داشتند، بنابراین مراجعان مرد نیز زیاد بودند. هیچ وقت دچار این محدودیت ها نبودم که با مردها صحبت نکنم.
هیچ وقت با پدیده آزار از طرف جنس مخالف روبه رو بودید؟ بالاخره همه که شما را نمی شناسند. محدوده آزار را برای خودتان چطور تعریف کرده اید؟ چون زندگی کردن به عنوان فائزه هاشمی متفاوت است.
ممکن است در بازار یا جای شلوغی که بودم، کسی متلکی گفته باشد، نمی گویم نبوده، افراد عادی کوچه و بازار این کارها را می کنند و برای همه هم اتفاق می افتد. مهم ترین موردی که برای من توهین باشد، از طرف آقای تاجیک بود که فیلمش هم پخش شد و آن صحنه حرف های رکیک هم داشت؛ به جز آن من با این پدیده ها به صورت جدی و بحرانی روبه رو نبوده ام.
وقتی با آن آزار مشخص روبه رو شدید، منظورم ماجرای آقای تاجیک است، واکنش روحی تان چطور بود؟
آن ماجرا سنگین بود، اما نه اینکه برای مدت ها من را درگیر کند و روح و روانم را به هم بریزد.
پیگیری قانونی نکردید؟
خیر؛ دادستانی دنبال کرد. پیش تر شکایاتی از دروغ های رسانه های اصولگرا درباره خودم داشتم. یک بار سال 88 بود که گفته بودند من 300 هزار مانتوی سبز در ستادهای آقای موسوی پخش کرده ام یا روزنامه جوان عکس برجی را در نیاوران انداخته و گفته بود این متعلق به فلانی است. از من اسمی نبرده بود، ولی تمام مشخصات مالک برج ادعایی فقط به من می خورد و موارد دیگر که هیچ کدام به جایی نرسید، بنابراین دنبال شکایت نبودم؛ چون معتقد بودم مورد آقای تاجیک هم به جایی نخواهد رسید. آن اتفاق، هم علنی شده بود و همه محکومش کرده بودند، ایشان به بابا هم توهین کرد. دادستانی به عنوان مدعی العموم وارد قضیه شد و محکومیتی هم به ایشان دادند که پس از یک روز زندان هم آزاد شد؛ از اول نتیجه معلوم بود.
تکانه عصبی ای در این زمینه در خانه نداشتید؟
خیر؛ از این اتفاق ها زیاد داشتیم؛ برخورد انصار حزب الله و... البته نه به این شدت و وقاحت.
پدر یا همسرتان هیچ وقت نگفتند فائزه بس کن؟
همسرم که هیچ وقت؛ ولی بابا گاهی می گفت که مثلا فلان جا تند رفتی.
لحن شان تند بود یا دوستانه؟
بابا اصولا لحن تندی نداشت؛ اما طوری بود که معمولا اثر می کرد. درباره همسرم هم بالاخره دعواهای زن و شوهری همیشه هست. اگر همسرم تند شده، من هم تند شده ام یا برعکس. همیشه در مقابل چیزهایی که به نظرم منطقی نیست، ایستاده ام.
به نظرتان در ماجرای رومینا که پدرش فقط 9 سال حبس گرفته، چقدر به نبودن یک ضمانت اجرائی قانونی در مورد زنان ربط دارد؟
اینجا قانون اشکال داشت، قانون ما متأسفانه این است. اینجا برخلاف قانون عمل نشده است؛ قانون مشکل دارد که اجازه چنین کاری به پدر می دهد. درصورتی که یک فاجعه عمومی است و مدعی العموم باید جدی وارد قضیه شود. در لایحه منع خشونت هم فقط مادر را به قانون قبلی اضافه کرده اند. یعنی مادر هم اگر فرزندش را بکشد، مشابه پدر با او رفتار می شود. خواستند صدای فعالان حوزه زنان را کم کنند، مادر را هم به این قضیه اضافه کردند که اگر تصویب شود، فاجعه است و مادر هم اعدام نمی شود. به نظرم اگر کسی بلایی سر فرزندش بیاورد، باید چندبرابر افراد عادی مجازات شود.
در مورد وضعیت زنان الان کجا ایستاده ایم؟
زنان به ویژه دختران جوان فعال شده اند، حقوقشان را شناخته و شهامت پیدا کرده اند، برای مطالبه اش وارد شده و هزینه می دهند و به خواسته شان تا حدودی می رسند. فضای مجازی هم به این قضیه بسیار کمک کرده است.
یعنی فعلا از طرف دولت و مجلس آبی برایشان گرم نمی شود؟
به نظرم نه، یکی از موضوعاتی که برای اصولگراها مهم است، این است که تغییرات و اصلاحات به نام چه کسی تمام شود. اگر عاقل باشند و مطالبات جامعه و... را ببینند، شاید کاری کنند.