تاریخ می سازد
جُغرافیای تو
اَشکت برای من
قلبم برای تو
***
تازگیا ، دوری چقدر
ساکت و مغروری چقد
چه کم باهام حرف می زنی
راس راسی مجبوری چقدر
بی وفا انصافت کجاس
رفتن و نازت مال ماس
***
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
***
آرامش چشمان تو مانند ندارد
بی عشق، جهان، جرأت لبخند ندارد
آن قدر که دل میبری و جاذبه داری
این قرن، شبیه تو هنرمند ندارد
***
عشق تو کودتا، چشم تو روشنی ست
منهای تو، جهان، باورنکردنی ست
هر وقت می روی حال مرا نپرس
حالم بدون تو، دردی نگفتنی ست
***
شب مهتابه و چشمام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده با بغض واسه ی تو مینویسه
کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
***
غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم
از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم
فرقی نداره بی تو بهارمون با پاییز
نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز ؟
***
یادمه اولین روز گونه هامو تر کردید
وقتی دیدید دیوونه ام حرفامو باور کردید
خیالتون راحت شد که بی شما میمیرم
محبتو از اون وقت کمتر و کمتر کردید
گفته بودید با منید ٬ حتی اگه نباشم
کلاغ خبر میاورد شبو با کی سر کردید
***
پاییز و عشق و عطر بارانی
در قلب من فرمانروایی کن
رد شو ازین تاریخ و جغرافی
راحت بیا کشورگشایی کن
***
امشب تمام خویش را از غصه پرپر می کنم
گلدان زرد یاد را با تو معطر می کنم
تو رفته ای و رفتنت یک اتفاق ساده نیست
ناچار این پرواز را این بار باور می کنم
یک عهد بستم با خودم وقتی بیایی پیش من
یه احترام رجعتت من ناز کمتر می کنم
یک شب اگر گفتی برو دیگر ز دستت خسته ام
آن شب برای خلوتت یک فکر دیگر می کنم
صحن نگاهت را به روی اشتیاقم باز کن
من هم ضریح عشق را غرق کبوتر می کنم
شعریست باغ چشم تو غرق سکوت و آرزو
یک روز من این شعر را تا آخر از بر می کنم
گرچه شکستی عهد را مثل غرور ترد من
اما چنان دیوانه ام که با غمت سر می کنم
زیبا خدا پشت و پناه چشم های عاشقت
با اشک و تکرار و دعا راه تو را تر می کنم
***
بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست
گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن
گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست
پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف
تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست
گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت
جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست
رفتی تو، خدا پشت و پناهت، به سلامت
بگذار بسوزند دل من مسئله ای نیست
***
دیشب دوباره دیدمت اما خیال بود
تو در کنار من بشینی؟ محال بود
هر چه نگاه عاشق من بی نصیب بود
چشمان مهربان تو پاک و زلال بود
پاییز بود و کوچه ای و تک مسافری
با تو چقدر کوچه ما بی مثال بود
نشنید لحن عاشق من را نگاه تو
پرواز چشم های تو محتاج بال بود
سیب درخت بی ثمر آرزوی من
یک عمر مانده بود ولی کال کال بود
گفتم کمی بمان به خدا دوست دارمت
گفتی مجال نیست ولیکن مجال بود
یک عمر هر چه سهم تو از من نگاه بود
سهم من از عبور تو رنج و ملال بود
چیزی شبیه جام بلور دلی غریب
حالا شکست وای صدای وصال بود
شب رفت و ماه گم شد و خوابم حرام شد
اما نه! با خیال تو بودم حلال بود
***
ناله ز درد هجران وای از غم جدایی
فکر وداع باید از روز آشنایی
با من بمان برادر طاقت نمانده دیگر
باور نمی کنم من شد موسم جدایی
گوید غریب مادر! ای یادگار حیدر
فردا بریده حنجر در دشت کربلایی
وای از شب فراق و اندوه بی تو ماندن
دل کندن از تو دلبر دارد چه ماجرایی
ای نازنین گل من گفتی بمانم اما
با دیدن تو گردد مرغ دلم هوایی
گر شام هجر و دوری هرگز سحر ندارد
ماه تو در شب دل دارد چه دلربایی
کرب و بلایت امشب بوی مدینه دارد
همراه عطر نرگس خواند مرا ندایی
***
من باشم و تو باشی و یه شب مهتابی باشه
امشب می خوام از آسمون یاس های خوشبو بچینم
امشب می خوام عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم
کاشکی بدونی چشمات رو به صد تا دنیا نمی دم
یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم
کاش تو هوای عاشقی همیشه پیشم بمونی
از تو کتاب زندگی حرفای رنگی بخونی
حتی اگه دلت نخواد اسم تو، تو قلب منه
چهره تو یادم میاد وقتی که بارون می زنه
امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم
اگر که خوب در نیومد به احترامت ب نری
بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری
وقتی که اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نم
هوای رفتن که کنی مرگ گل های مریمه
***
به من نگاه کن واسه یه لحظه
نگات به صد تا آسمون می ارزه
من از خدامه بکشم نازتو
تا بشنوم یه لحظه آوازتو
من از خدامه پیش تو بمونم
جواب حرفاتو خودم بخونم
من از خدامه بمونم دیوونه ات
سر بذارم رو شهر امن شونه ات
من از خدامه بمونی کنارم
من که بجز تو کسی رو ندارم
من از خدامه که نباشه دوری
فقط دلم می خواد بگی چه جوری
من از خدامه که یه روز دعامون
بره تو آسمون پیش خدامون
به عشق این که بعد اون همه درد
خدا یه بار نگاهی هم به ما کرد
***