به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از برترین ها، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «سن درختان دانشگاهی که من در آن تدریس میکنم از سن آمریکا بیشتر است.به همین خاطر ایرانیان از این همه تلاش آمریکا [برای تحریم یا براندازی] خندهشان میگیرد.»
این گفته خانم جمیله علمالهدی همسر آقای سید ابراهیم رییسی در گفتوگو با تلویزیون ونزوئلا در جریان سفر جاری به سه کشور آمریکای لاتین بسیار مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته و از جمله یادآور شدهاند دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران) در سال 1338 پایهگذاری شده حال آن که ایالات متحده 247 سال قبل به استقلال رسیده است و 64 طبعا از 247 کمتر است.
به این بهانه چند نکته قابل یادآوری است:
اول این که با توجه به این که دانشگاه ملی ایران با فرمان محمدرضا شاه پهلوی به دکتر علی شیخالاسلام در 70 هکتار از اراضی اوین بنا شد چنانچه محل احداث مثل برج های فعلی در شمال شهر قبلتر باغ بوده باشد احتمال دارد عمر برخی درختان آن بالای 150 سال باشد اما نویسنده این سطور که دهه 60 در این دانشگاه تحصیل کرده درختان تناور بالای 100 سال مانند محوطه دانشگاه تهران را به خاطر نمیآورد. (مگر این که بعدتر کاشته باشند!)
با این حال به صورت کامل منتفی نیست. با این نگاه مقدمه مدعای خانم علمالهدی (یا خانم رییسی) - ونه الزاما نتیجه - وقتی درست است که درخت بالای 250 سال در محوطه وجود داشته باشد که قاعدتا باید چنار باشد چون چنار به تعبیری مرگ ندارد و اگر مشکلی برای آن پیش نیاید هزاران سال عمر میکند. عمر چنار امامزاده صالح هم بیش از هزار سال حدس زده میشد. پس اگر چنار پیری در محوطه دانشگاه باشد با عمر بالای 250 سال گزاره اول یعنی مقدمه خانم رییسی درست است ولو نتیجه درست نباشد.
دوم: این که سرکار خانم متوجه بوده در عوالم کمونیستی کشورهای میزبان، تکرار آنچه در ایران میگویند جوابگو نیست و چه بسا برای طرف مقابل مفهوم نباشد و به مثال درخت کهنسال روی آورده تا ملموس باشد نشان از واقعبینی و درک موقعیت دارد. همچنین اینکه مایلاند از جانب تمام ایرانیان صحبت کنند و مانند داخل به همفکران تقلیل نمیدهند. امیدواریم مثالهای برگرفته از طبیعت را به بحثهای جاری در داخل درباره زنان هم تعمیم دهند.
سوم: حالا که صحبت از قدمت درخت شده یک حسرت هم جا دارد و آن هم این که کاش در دورانی که آقای رییسی عضویت هیأت امنای امامزاده صالح تجریش را بر عهده داشتند نیز همین نگاه را میداشتند تا تدبیری برای آن درخت کهنسال که بعدتر (احتمالا به خاطر شمع های دخترکان پای آن) کنده شد میاندیشیدند. چون قدمت آن خیلیخیلی بیشتر بود.
چهارم: همین که قدمت دانشگاه شهید بهشتی را به دوران دانشگاه ملی میبرند و تاریخ را از صفر شروع نمیکنند نقطه مثبت است چون از عادات نواصولگرایی ایرانی یکی هم این است که از نو شروع کنند و منکر گذشتهها شوند و هر شروعی را به خود نسبت دهند. درختان کهنسال دانشگاه شهید بهشتی که اگر همسن آمریکا هم نباشند حالا بالای 50 یا شاید 70 سال قدمت دارند نماد لزوم احترام به ریشهها هم هستند.
هویت یک دانشگاه هم نه به قدمت درختان آن که به سابقهاستادان و جایگاه دانش آموختگان آن است. از این رو امیدواریم سرکار خانم از نفوذ عاطفی خود بر آقای رییسی بهره ببرند تا هر گاه اراده سیاسی و حراستی برآن شد تبری بر درخت استادی ریشهدار وارد کند مانع شود.
پنجم: ارسطو میگوید سه شیوه برای استدلال وجود دارد و چه افراد از آن آگاه باشند و چه نه، یکی از این سه شیوه را در استدلالات خود به کار میبندند و آن سه را این گونه برمیشمرد: قیاس، استقرا و تمثیل.
در قیاس یا استنتاج، دو مقدمه داریم که باید گزارههای کاملا درست و پذیرفته شده باشند تا از آنها نتیجه درست حاصل شود. مثلا وقتی میگویند «پستانداران از شیر مادر تغذیه میکنند. فیل یک پستاندار است» هر دو گزاره/ مقدمه درست است و میتوان نتیجه گرفت «بچه فیل از شیر مادر تغذیه میکند». حال چون در صحت گزاره اول خانم علم الهدی تردید وجود دارد (عمر درختان دانشگاه شهید بهشتی از تاریخ آمریکا بیشتر است) نتیجه قطعی حاصل نمی شود. هر چند اگر درست هم میبود باز مغالطهآمیز بود. کما اینکه اگر میگفت در امامزاده صالح تجریش یک چنار چند صد ساله وجود داشت مقدمه درستی بود اما به نتیجه مورد نظر ایشان منتج نمیشد.
در روش دوم (استقرا) هم درستی گزاره را باید بارها و بارها تجربه کرده باشیم تا آن را به صورت قانون بپذیریم. آنچه سرکار خانم مطرح کرده اما از مصادیق تجربه نیست. اگر هم باشد تازه نتیجه 100درصد نخواهد بود.
روش سوم هم تمثیل است و خانم علمالهدی از این شیوه استفاده کرده است. منتها روش تمثیل به اندازه دو شیوه قبلی محکم و استوار نیست. در تمثیل وقتی حکمی درباره پدیدهای صادق باشد همان حکم را به پدیدههای مشابه تسری میدهیم اما هر چه فکر میکنم شباهتی بین عمر درختان و خندیدن به تلاشهای آمریکا نمییابم. ضمن این که مواجهه جمهوری اسلامی با ایالات متحده نه با یک کشور با تاریخی محدود که با مجموعهای با عنوان «غرب» است و میدانیم قدمت غرب قطعا از درختان دانشگاه شهید بهشتی بسیار بیشتر است.
در دوران متأخر اما به این سه روش استدلال روش چهارمی هم اضافه شده و آن هم «استنتاج بهترین تبیین» است. روشی که ارسطو شناسایی نکرده بود و بر اساس آنچه از آقای آوای فلسفه آموختهام مکانیسم آن «انتخاب بهترین فرضیه» است و آن را یک فیلسوف آمریکایی در اواخر قرن 19 مطرح کرده است.
با این روش بهتر و دقیقتر میتوان به نتیجه رسید. کاری که پلیس و قضات و کارآگاهان در کشورهای توسعه یافته میکنند و از بین فرضیههای مختلف بهترین را برمیگزینند. کاش خانم علمالهدی که شخصیتی دانشگاهی هستند به تمثیل بسنده نکنند و با این شیوه استدلال کنند و با پیش کشیدن چند فرضیه بهترین را توضیح دهند.
ششم: خوشبختانه ایشان یک مقام مسؤول نیست و همین که تعابیری از این دست را از زبان همسرشان یا وزیر خارجه نشنیدیم جای خوشحالی دارد. نه این که نویسنده علاقهای به آمریکا داشته باشد. از این حیث که کار سیاستمدار این است که برای جلب و جذب منفعت مشترکات را بیاید و استاد بیبدیل این مهارت در روزگار ما رجب طیب اردوغان است که در هر سفر به دنبال آوردهای برای اقتصاد و زندگی مردم ترکیه است. اگر این سخنان به رفاه و نیک زیستن و سعادت مردم ایران میانجامد، فبها و اگر نه خوب که چی؟ مثلا میتوانستند ترامپ را تقبیح کنند که با خروج از برجام اعتماد جهان به آمریکا را سلب کرد. منتها سادهسازی و تقسیم جهان به بدها و خوبها به این شیوه انجامیده است.
اصلا کاش خانم ونزوئلایی اطلاعات بیشتری داشت و فیالمثل در واکنش میپرسید پس چرا در کشوری با آن قدمت و سابقه مدام از نو شروع میکنید و نقطه سر خط میگذارید و اگر با شعر شاملو آشنا بود اضافه میکرد: همچنان دوره میکنید شب را و روز را، هنوز را؟!
یادی هم از سهراب سپهری برای تلطیف بحث خالی از لطف نیست که سروده بود: جای مردانِ سیاست بنشانیم درخت/ تا هوا تازه شود. طفلک نمیدانست روزی زنانِ سیاست، از درخت برای تمثیل سیاسی بهره خواهند برد.