16 آذر 1332 نشانگر بیداری جنبش دانشجویی و آگاهی دانشجویان و دانشگاهیان از ایده های استعماری و استکباری آمریکا است. واقعه 16 آذر 1332 درست 4 ماه بعد از واقعه تاریک سقوط دولت قانونی مصدق با نقش مستقیم آمریکا و انگلستان و دیگر قوای استعماری جهت بازگردان محمد رضا شاه پهلوی به قدرت جهت اجرای نقشه های پلید و شوم استعماری شان رخ داد. علیرغم تلاش نهادهای اطلاعاتی ایران، آمریکا و انگلیس برای پنهان نگه داشتن نقش آمریکا و انگلیس در این کودتا، دانشجویان آگاه و روشنگر نشان دادند که هیچ نقشه و طرحی نمی تواند چهره پلید استعمار و استکبار را تطهیر کند. در 16 آذر 1332 نیکسون به بهانه بازگشایی سفارت بریتانیا در تهران به ایران سفر کرد و این سفر، موجی از اعتراضات را در میان دانشجویان برانگیخت. دانشجویان می دانستند که آمریکا عامل اصلی سقوط دولت قانونی مصدق در ایران است و هدف دولت آمریکا تحکیم پایه های استبداد در ایران است. استکبار جهانی آمریکایی و انگلیسی قصد داشت با استبداد محمد رضا شاه پهلوی منابع ملی ایران را به تاراج ببرد و ایران را مستعمره مادام العمر ایالات متحده و بریتانیا سازد. تجمع دانشجویان در دانشگاه تهران که در جریان این تجمع و حمله گارد شاه، سه تن از دانشجویان مبارز با نام های مصطفی بزرگ نیا، احمد فندقچی و آذر شریعت رضوی به شهادت رسیدند، شاه، امریکا و انگلیس را رسوا ساخت. خون مقدس این شهدا زمینه را برای فروپاشی حکومت استبدادی و آمریکایی محمدرضا شاه مهیا ساخت و نشان داد که آمریکاستیزی و استکبارستیزی هویت جنبش دانشجویی در ایران است. دکتر مهدی گنجور عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان طی یادداشتی اختصاصی برای ساعد نیوز به بررسی ابعاد مختلف جنبش دانشجویی با تأکید بر گفتمان 16 آذر و آرمان های بلند آن با رویکردی آسیب شناسانه پرداخته اند:
"با درود به روح بلند شهدای ۱۶ آذر (شهید قندی، شریعت رضوی، و بزرگ نیا)؛ و همه شهیدان انقلاب اسلامی؛ شهدای دفاع مقدس؛ شهدای غیور مدافع حرم؛ و شهدای عزیز مدافع سلامت که برای اعتلای کشورمان ایران، و تامین امنیت، آرامش و آسایش ملت ما فداکاری کردند.
۱۶ آذر سمبل غیرت و بیداری دانشجو است. این روزِ نیکو، یادآور جایگاه دانشگاه و نقش دانشجویان، در روند تحولاتی است که جامعه ما را به سوی سرفرازی و آبادانی پیش می برد.
"هوشیاری"، "آگاهی"، "احساس تکلیف"، "عمل گرایی" (و نه شعارزدگی)، "ظلم ستیزی"، "استقلال طلبی"، "آزادگی" و "آزادی خواهی"، درسهایی است که از ۱۶ آذر ۱۳۳۲ برای من و شما به یادگار مانده است.
جنبش دانشجویی که از اواخر دهه ۷۰ شمسی، (دوران دانشجویی من) به تدریج "سیاست زده" و منفعل شد، از این ارزشها به شدّت فاصله گرفت و لازم است دانشجوی نسل امروز با این شهدای زنده و آرمانهای دانشجویی شان، تجدید بیعت کنند.
چرا جنبش دانشجویی ایران که چند دهه در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، نقشی موثر و بی بدیل داشته و آن همه حماسه آفریده، امروز حاشیه امن و سکوت و بی طرفی و بی تفاوتی را اختیار کرده است؟
مگر نه این است که هویّت دانشگاه و دانشجو، تحلیل، نقد، سوال و مطالبه گری است؟
دانشجوی آگاه و متعهد می داند که همیشه نقد سیاست و دولت و حاکمیت به معنای براندازی نیست؛ بلکه غالباً نشانه خیرخواهی و زدودن تلخی ها و کاستی هاست و نتیجه آن نیز چیزی جز اصلاح رفتارها و سیاست های غلط و تقویت نظام و حاکمیت نیست.
به تعبیر دقیق فلسفی، نقد و مطالبه گری، مقوّم ذاتی دانشگاه و دانشجو است.
اگر دانشگاه رسالت نقد را فراموش کند و جنبش دانشجویی سوال و مطالبه گری را از یاد ببرد، دچار استحاله و ازخودبیگانگی (الیناسیون) خواهد شد و از هویّت واقعی خودش دور خواهد ماند.
فهمیدن، پرسیدن، نپذیرفتن و نقد کردن حق مسلّم دانشجوست. ما اساتید محافظه کار به دانشجویان خود نیاموختیم و نگفتیم که:
" جرأت دانستن داشته باش"؛ "نترس و بفهم" ؛ "نترس و بگو"؛ "نترس و نقد کن"؛ "نترس و مطالبه کن".
متأسفانه برخوردهای امنیتی و ایدئولوژیک با روحیه نقادی دانشجو-که همچنان هم ادامه دارد- دانشجویان را دچار ترس و ناامنی و بی انگیزگی می کند که این خود، بزرگترین آفت جنبش دانشجویی است.
جنبش دانشجویی باید مدافع حقوق توده مردم، مدافع و مروّج آزادی اندیشه، آزادی قلم، آزادی بیان و آزادی تجمّعات مسالمت آمیز -که لازمه استقرار و اقتدار نظام جمهوری اسلامی است- باشد.
دانشجویان نسل امروز باید در برابر فساد و انحراف دولت و ملت از مسیر انقلاب و تضییع حقوق اساسی مردم، حسّاس و بیدار باشند.
به امید روزی که دانشگاه و دانشجو، رسالت فراموش شده خود را براساس ارزشها و آرمانهای ۱۶ آذر، به یادآورد و نشاط و پویایی سابق را بازیابد. إن شاءالله.