درباره هاکان منگوچ
هاکان منگوچ زاده ی شهر بورسا در ترکیه است. بسیاری از افراد در ترکیه او را به عنوان نویسنده، موزیسین و سخنران می شناسند. او در دوران نوجوانی به موسیقی علاقه پیدا کرد و به یادگیری نی و پیانو پرداخت. آشنایی با نی، او را وارد دنیای تصوف و فلسفه صوفی کرد. بعد از آن به زبان عثمانی علاقه پیدا کرد و آن را یاد گرفت. پس از سال ها در مورد صوفیسم دوره ای آموزشی را پشت سر گذاشت، از صوفیان آموزش های شفابخشی آموخت و زبان مثنوی فارسی را فراگرفت. او خوانندگان بسیاری را به واسطه ی کتاب های خود به دست آورده است و میلیون ها نفر را در سراسر جهان با فلسفه ی صوفی آشنا کرده است. کتاب های او تاکنون به زبان های انگلیسی، آلمانی، فارسی، بلغاری و روسی ترجمه شده است..
درباره کتاب دلت که پاک باشد داستانت پایان خوشی خواهد داشت
هیچ ملاقاتی به طور تصادفی روی نمی دهد، درست همان گونه که خواندن این خطوط و حتی این کتاب توسط شما امری تصادفی نیست. همان طور که حضور هاکان منگوچ در کشور آفریقا برای تحقیقات و ملاقاتش با یک صوفی که آموزه هایش را در کتاب دلت که پاک باشد داستانت پایان خوشی خواهد داشت (Kalbin Temizse Hikayen Mutlu Biter) آورده است، هم نمی تواند تصادفی باشد. به گفته صوفیان؛ درد همواره مسیر را به شما نشان می دهد. موضوعی که اهمیت دارد این است که از قدم برداشتن و طیِ طریق کردن ناامید نشوید و آن را رها نکنید. «امید» در مسیر شما قرار دارد و چیزی که هر ثانیه از نو به نگارش درمی آید تقدیرتان است. شما هیچ گاه نمی توانید به درستی بدانید که با چه شخصی در چه تاریخی دیدار می کنید یا چه هنگامی چه عملی را انجام می دهید. برخی اوقات آنچه که در پی اش هستید را نمی یابید، اما همواره چیزهایی که خودبه خود یافت می شوند، درست همان هایی هستند که در پی شان بوده اید. درست همان گونه که مولانا می گوید: «تو قدم در راه بگذار، راه خود را به تو نشان خواهد داد.» نویسنده، کتاب پیش رو را متأثر از استادانی که در طول زندگی اش با آن ها مواجه شده و شیوه های عملی صوفیان که در زندگی از آن ها بهره گرفته، به رشته تحریر درآورده است. او به شما کمک می کند تا دشواری ها و چالش های زندگی تان را پشت سر بگذارید و دیدگاه مثبتی به دنیای پیرامون تان داشته باشید. نکاتی که در این کتاب مطرح شده اند، تاکنون دست یاری به سوی هزاران نفر دراز کرده و به آن ها کمک کرده است و مطمئناً به شما نیز کمک شایانی خواهد کرد. این را به یاد داشته باشید که در هر سنی، هر اتفاقی که برایتان بیفتد، دلتان که پاک باشد، داستان تان نیز پایان خوبی پیدا خواهد کرد. می دانید چرا اسم این کتاب، دلت که پاک باشد، داستانت پایان خوشی خواهد داشت، گذاشته شده است؟ چون خلاف این گفته ممکن نیست. شرایط هرچه می خواهد باشد؛ هر اتفاقی که افتاده باشد، کسانی که به راه بدی ها نمی روند و به راه خوبی ها متعهد می مانند، قهرمان داستان خود می شوند و در صحنه دنیا با تجربه ای زیبا می آیند و می روند.
جملات برگزیده کتاب دلت که پاک باشد داستانت پایان خوشی خواهد داشت
- هرچه در عالم است عشق است، علم قیل وقالی بیش نیست.
- از این نترس که اشتباه بکنی، از این بترس که یک اشتباه دو بار از تو سر بزند.
- فراموش نکن زمان باارزش است... حواست باشد آن را به چه کسی هدیه می دهی.
- دقت کنید که با چه کسی دوستی می کنید؛ زیرا بلبل به گلستان و کلاغ به ویرانه می برد.
- فراموش نکن! برای شروع مجبور نیستی کامل باشی، اما برای کامل شدن، مجبوری شروع کنی.
- در ضمیر ناخودآگاه هر فردی که با آزار دادن به دیگران حس خوبی پیدا می کند، کمبود محبت وجود دارد.
- شادی این نیست که صاحب چیزهای بسیاری باشی، بلکه این است که به چیزهای کمی احتیاج داشته باشی.
در بخشی از کتاب دلت که پاک باشد داستانت پایان خوشی خواهد داشت می خوانیم...
زمستان می آید و می رود. پایان هر زمستان، بهار است. تاریکی حامل روشنایی است. بدون تردید کسی که دلش پاک باشد، داستانش پایان خوشی خواهد داشت؛ چون این یکی از قوانین تغییرناپذیر کائنات است. کافی است اعتمادت به عدالت سیستم الهی کائنات قوی باشد. باور به اینکه شب، روشنایی خواهد بخشید و خوبی، خوبی می آفریند، تو را از ناامیدی و رفتن به مسیر بد محافظت می کند. این سیستم طوری عادلانه است که بدی هم، بدی می آفریند. به تو می گویم در این مرحله دقت کن که قلبت کدام احساس را برمی گزیند. کائنات به اینکه چه چیزی را برای چه انتخاب کرده ای، توجهی نمی کند، بلکه فقط در تلاش است چیزی که تو به او می دهی را از عادلانه ترین راه به تو بازگرداند. قصه ای است که بسیار مورد علاقۀ من است. قصۀ درختان شفتالو... در حیاط خانه ای دو درخت شفتالو وجود داشت که در کنار هم کاشته شده بودند. یکی از این درختان ضعیف بود و دیگری بسیار تنومند؛ یکی میوه های بسیار داشت و دیگری کم. درخت تنومند پس از مدتی نسبت به درخت ضعیف تر شروع به کبر ورزیدن کرد. صاحبخانه نیز دیگر امیدی به درخت ضعیف نداشت و گمان می کرد که خشک خواهد شد؛ برای همین دیگر به آن آب نمی داد و به آن رسیدگی نمی کرد، چون فکر می کرد خشک می شود و از بین می رود و ارزش وقت گذاشتن را ندارد. اما روزی بادی وزید و یک بذر گل به این باغچه آورد. آن بذر ناگهان بزرگ شد و راه رفت و کنار درخت تنومند آمد و پرسید: «آیا می توانم در اینجا ریشه کنم؟ از راه دوری می آیم. من بذر خوش بوترین و زیباترین گل ها در باغچه هایی عالی هستم.»
فهرست مطالب کتاب
- در مورد نویسنده
- آشنایی ام با یک صوفی
- گنجی که به دنبالش هستی، درست همان جاست که اکنون ایستاده ای
- من انسانی دارای نقص هستم، اما از جانب فرمانروایی بی نقص دوست داشته شده ام
- دلت که پاک باشد، داستانت پایان خوشی خواهد داشت
- آهسته شوی، سریع تر می روی
- عشق انقلابی درونی است
- می دانی ارزش چیست؟ نمی توان آن را قرض داد، نمی توان آن را قرض گرفت!
- اگر به خودت ارزش ندهی، کسی به تو ارزش نمی دهد
- ترسِ از دست دادن در روابط
- عظمت درختی که چشمانت قادر به دیدن بزرگی آن نیست، از دانۀ کوچکی که به چشم دیده نمی شود، آغاز شده است
- حرف هایی که از دهانت بیرون می آیند، همان طور که هستند به سویت بازمی گردند
- کسی که رها کردن ساحل را به جان نخرد، نمی تواند اقیانوس های جدید را کشف کند
- کیفیت زندگی تو به اندازۀ کیفیت انسان هایی است که در زندگی ات هستند
- بلبل تو را به گلستان و کلاغ تو را به ویرانه می برد
- نسبت به انسان هایی که تغییرپذیر نیستند، چه کاری می توان انجام داد؟
- بار منفی دیگران را بر دوش نکش!
- چرا به طور مرتب افراد مشابهی سر راهم سبز می شوند؟
- 6 اشتباهی که روابط را به پایان می رساند
- عشق احساسی بی نظیر است که ازسوی خالق به انسان بخشیده شده است
- برای شروعی جدید، باید گذشته را تمام کنی
- اگر می خواهی شاد باشی، از هیچ کس انتظاری نداشته باش
- توصیه هایی مهم به زنان تنها
- تمریناتی ساده برای افزایش اعتمادبه نفس
- زنان قاطع
- بزرگی بال هایی را که تابه حال گشوده نشده اند نمی توان دید
- ویژگی های بی نظیر زنان قدرتمند و شاد
- کنترل گرایی را رها کن؛ تسلیم باش!
- چیزهایی که صاحبشان هستی، ممکن است مدتی بعد در تصاحب تو نباشند
- دام اعتبار
- اگر مشکلی هست، پس شادی هم هست
- نمی دانی که بزرگ ترین درد تو، همانا دردِ دیدنِ «درد» است
- قدرت دعا و فکر
- چرا باید به نوای نی گوش بسپاری؟
- دوست کسی نیست که تلخ سخن می گوید
- همان طور که هستی زیبایی
- درمان درون درد است، نمی بینی!
- تاریخ را خدا می نویسد، ما فقط موضعمان را مشخص می کنیم
- بدن با خوردن سیر می شود، روح با بخشیدن
- کسی که کاری را بلد باشد، انجام می دهد؛
- انسان در چه سنی پیر می شود؟
- حمل کردن بار یا له شدن زیر بار؟
- پایان
شناسنامه کتاب دلت که پاک باشد
- نویسنده: هاکان منگوچ
- مترجم: فائزه پورعلی
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر نسل نو اندیش
- تعداد صفحات: 256
- موضوع کتاب:کتاب موفقیت و خودسازی، عرفان و تصوف
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
اگر به داستان های تاریخی و عارفانه و صوفیانه علاقه مند هستید، این کتاب را از دست ندهید. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.