درباره کتاب شمال
لویی فردینان سلین با تیزبینى مخصوص به خود در کتاب شمال به کامل ترین شکل ممکن موضع گیری اش را در برابر جنگ شرح می دهد. او با نگاهی آنارشیستی و ذهنیتی خشمگین که در پس زمینه ی ذهنش نهفته است، جنگ و مصائب آن را بیان می کند تا جایی که در خیلی از بخش ها از اصل قصه جدا شده و صریحا به انزجار خود در این باره می پردازد.شخصیت راوی داستان در کتاب شمال (North)، همانند خود سلین است در جنگ جهانی دوم، خیلی ها از فرانسه گریخته و به آلمان پناه بردند، لویی فردینان سلین (Louis-Ferdinand Celine) نیز یکی از آن ها بود. اما آلمان میزبان خوبی برای پناه جویان نبود. گرسنگی، بدبختی، در به دری، آدم فروشی، خیانت، قحطی و بمباران های شبانه روزی و آدم هایی که دائم زیراب هم را می زنند، تمام چیزی است که سلین در این کتاب شرح داده است.او اتفاقات پس از رفتن به آلمان و زندگی در زمان جنگ را توضیح داده و به شرح فضایی که در آن دوران داشته اند، پرداخته است. لازم به ذکر است که استفاده از نام های حقیقی سبب شد تا پس از انتشار این کتاب معضلات بسیاری برای سلین رخ دهد. او در مقابل اومانیسم مطرح آن سال ها موضعی کاملا جدی گرفته و عقلانیت مدرن بشری را به سخره گرفته است، به طوری که شخصیت های او در این داستان به شکل منزجر کننده ای منفی هستند.لازم به ذکر است که، «شمال» آخرین اثر منتشر شده سلین سه سال قبل از مرگش است، و با وجود اینکه در انتهای کتاب نوشته شده که ادامه دارد، هرگز نتوانست روایت های خود را به پایان برساند.
خلاصه کتاب شمال
راوی این داستان که شباهت های غیرقابل انکاری با خود سلین دارد، به همراه همسر، گربه ی خانگی و دوست بازیگر خود پاریس را به مقصد بادن-بادن (شهری در آلمان و مخفی گاه ثروتمندان این کشور در زمان جنگ جهانی دوم) ترک می کند. او سپس به برلین، که اکنون به مخروبه ای تبدیل شده، می رود و در نهایت برای یافتن طلاهایی که قبل از جنگ در دانمارک مخفی کرده بود، به سمت این کشور به راه می افتد. رمان شمال با خلق داستانی تفکربرانگیز و فوق العاده جذاب و از طریق آمیختن واقع گرایی مستندگونه با تصاویری وهم آلود، تصویری فراموش نشدنی را از آشوب های ناشی از جنگ و خسارت های جانی و مالی وارد شده بر هر دو طرف میدان نبرد ارائه می کند.
درباره نویسنده کتاب شمال
لویی فردینان سلین، با نام واقعی لویی فردینان آگوست دستوشه، زاده ی 27 می 1894 و درگذشته ی 1 جولای 1961، رمان نویس، رساله نویس و پزشک فرانسوی بود.لویی در شهر پاریس و در خانواده ای فقیر بزرگ شد. او پس از گذراندن دوران تحصیل خود که شامل سفرهایی به آلمان و انگلیس نیز بود، شغل های گوناگونی را امتحان کرد و دو سال مانده به شروع جنگ جهانی اول، به نیروهای ارتش فرانسه پیوست. سلین در زمان خدمت در جبهه ای غربی جنگ، آسیب های جدی زیادی دید که تا آخر عمر همراه او بودند اما در همین دوران، موفق به کسب مدال شجاعت نیز شد. او پس از پایان دوران خدمت در ارتش، به تحصیل در رشته ی پزشکی مشغول شد و به آمریکا مهاجرت کرد. سلین پس از بازگشت به فرانسه، به مداوای مردم فقیر پاریس پرداخت و از تجربیات این افراد، بسیار در نوشته ها و رمان های خود استفاده کرد.
درباره مترجم کتاب شمال
محمود سلطانیه مترجم متولد 1326 است. وی معرفی کننده ی رمان هایی از نویسندگان برجسته و شناخته شده ی جهان است. از آثار ترجمه شده توسط محمود سلطانیه می توان به:
- افسانه ی سیزیف اثر آلبر کامو
- سه داستان اثر ژان پل سارتر
- شب ترمیدور اثر ژاک شابان
- مهتاب عشق اثر رومن گاری
- شمال اثر سلین فردینان رساله
- و انسان و سمبولهایش اثر کارل گوستاو یونگ اشاره کرد.
قسمتی از کتاب شمال
هوا روشن نمى شد زیرا ابرها بسیار انبوه بودند!... یالمار، نگهبان دهکده که به هیچ روى حاضر نبود به نیایش گردن نهد با زنان پیشخدمت براى دریافت قهوه ى «نیروبخش» پچ پچ مى کرد و من به لى لى مى اندیشیدم و این که آیا کرتزر به دیدنش رفته بود یا نه؟... مى دانستم براى وراجى و پرچانگى مى رود، اما آیا با خود قهوه، نان و کره هم مى برد؟... کرتزرها و فن لیدن ها همه چیز داشتند و بى تردید هرکارى از دستشان برمى آمد، حال چه ما مى خواستیم یا نمى خواستیم...!
گرچه از پاستور برایتان گفتم، اما هنوز به لباس و پوششش نپرداخته ام... ردایى به تن نداشت، اما پیراهن خاکسترى رنگ درازى پوشیده بود و روى سر خود هم کلاه خاکسترى بزرگى نشانده بود که با پارچه یى تورى به زیر چانه اش گره خورده بود...
پاستور کندودار برایم گفت آنچه به هنگام گرفتن دسته اى از زنبورهایش بر او گذشته بود و نمى خواست ما پیش از شنیدن ماجرا از آن جا برویم و این که دستیابى به زنبورها سبب شده بود تا او به سوى بال هواپیما کشیده شود، زیرا همه ى دسته هاى زنبور در درون بال هواپیماهایى جاى گرفته بودند که بیش از دو سال مى شد در آن جا زمین گیر شده بودند و آخرینشان به همراه آخرین خلبان در ژرفاى گودالى که خود ایجاد کرده بود فرو رفته بود... هواپیما هنوز دیده مى شد اما خلبان در زمین فرو رفته بود... و این که دوازده هواپیما در میدان پرواز وجود داشت و همین سبب شده بود تا زنبورها به سویشان کشیده شوند و درون بال هایشان جاى گیرند!
شناسنامه کتاب شمال
- نویسنده: لوئی فردینان سلین
- ترجمه: محمود سلطانیه
- انتشارات: جامی(مصدق)
- تعداد صفحات: 3۳۴
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد