درباره کتاب سرباز فلزی شجاع
کتاب سرباز فلزی شجاع قصه ای شناخته شده است که اکنون می می ساموئل به بازنویسی تازه ای از آن پرداخته است؛ او در این داستان خیال انگیز ماجرای پسر کوچکی را به تصویر می کشد که در روز تولدش یک جعبه پر از سربازهای فلزی هدیه می گیرد و در پی آن، اتفاقات عجیبی رخ می دهد.
خلاصه کتاب سرباز فلزی شجاع
مدتها پیش، پسر کوچولویی بود که اسباب بازیهای زیادی داشت. در روز تولد دوازده سالگیش، یکی از اقوامش به او یک جعبه پر از سربازهای کوچولو داد. تمام سربازها لباس نظامی پوشیده بودند، ولی یک سرباز با سربازهای دیگر فرق داشت. او تنها روی یک پا ایستاده بود.پسر کوچولو خیلی خوشحال بود. او تمام اسباببازیهایش را کنار هم قرار داد. در میان اسباب بازیها، یک عروسک بالرین زیبا بود. بالرین کاغذی یک دکمه براق در وسط بدنش بود و با فشار دادن دکمه می چرخید و می رقصید. عروسک بالرین کوچولو و ناز، به شکل برازنده ای روی یک پا می ایستاد.به محض اینکه سرباز فلزی یک پا، بالرین را دید، خواست با او دوست شود. هر روز سرباز فلزی یک پا، بالرین را نگاه می کرد و به خودش میگفت: چه عروسک زیبایی. او درست مثل من یک پا دارد.
درباره مترجم کتاب سرباز فلزی شجاع
مهدی رضایی متولد ۳۰ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در تهران است. به طور جدی از سال ۱۳۸۰ فعالیت خود در حوزه ادبیات داستانی را آغاز کرد. آثار داستانی وی انتقادی- اجتماعی است و رگه های طنز تلخ اجتماعی از شاخصه های سبک نگارشی اوست. تابه حال آثارش به زبان های انگلیسی، روسی، کردی و سوئدی ترجمه شده است.
قسمتی از کتاب سرباز فلزی شجاع
بعد از مدت کمی قایق کاغذی به روخانه افتاد. سرباز فلزی از قایق بیرون افتاد و به آرامی به ته رودخانه رفت و در آن جا غرق شد. او فقط می توانست به بالرین زیبا فکر کند و خیلی برای بالرین زیبا احساس دلتنگی می کرد. ناگهان ماهی بزرگی آمد و سرباز را قورت داد. سرباز فلزی فکر کرد او دیگر نمی تواند دوباره بالرین زیبا را ببیند.
شناسنامه کتاب سرباز فلزی شجاع
- نویسنده: می می ساموئل
- مترجم: مهدی رضایی
- انتشارات: فرشته
- تعداد صفحات:13
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد