درباره کتاب بازمانده روز
بازمانده روز یک رمان قابل توجه و همانطور که در پشت جلد آمده است، چند لایه است. این داستان همانند دو رمان پیشین ایشى گورو از زبان اول شخص است و در اینجا استیونز داستان را روایت می کند. پس دقیق شدن بر روى شخصیت استیونز (همانند شخصیت کتاب هاى کلاسیک) و جملات و عقاید او در کتاب بسیاز حائز اهمیت است. و این موضوع دقیقا یکى از دلایل شگفت انگیز و مهم بودن این کتاب است.استیونز شخصیتى آرام، کاملا متمرکز و وسواس در مورد وظایفش است. بازمانده روز داستان یک پیش خدمت نیست که قصد دارد صعود کند یا مخفیانه ارباب را نادیده بگیرد و یا حتى خود را با اربابش مقایسه کند، در عوض، استیونز تنها یک هدف دارد – خدمت در راستاى آرزوهاى ارباب و انجام وظایفش به بهترین نحوى که مى تواند.ما بارها در کتاب مشاهده مى کنیم که استیونز به هیچ چیز دیگری جز کارش اهمیت نمى دهد، به همین دلیل فارادى معتقد مى شود که تعطیلات براى سلامت روان استیونز ضرورى است و دقیقا به همین دلیل استوینز از فرصت استفاده مى کند و به سفر مى رود. البته او در طول سفر هم مُدام خاطرات خود را مرور مى کند و…
خلاصه کتاب بازمانده روز
آقاي استيونز ، سر پيشخدمت يكي از منازل اشرافي انگلستان است كه سال ها در خدمت يكي از اشراف انگلستان بوده و با تشريفات زياد امور منزل را اداره مي كرده است . بعد از ساليان زياد اين منزل توسط يك ارباب آمريكايي خريده مي شود و صاحب جديد خانه كه روحيه صميمي تر و شادتري دارد ، آقاي استيونز را به يك مسافرت شش روزه مي فرستد . كتاب در حقيقت گزارشي از اين شش روز است . در تمام مدت آقاي استوينز به دوران گذشته فكر مي كند . او يك پيشخدمت بسيار جدي است كه براي شغلش حرمت زيادي قائل است و هميشه شغل خود را در اولويت اول زندگي اش قرار مي دهد .
طي خاطرات استوينز ، شاهد صحنه هايي از زندگي شخصي و كاري او در كنار هم هستيم ، زماني كه پدر او در اتاقي بسيار بد حال است و به زودي خواهد مرد اما او ترجيح مي دهد مهماني طبقه پايين را مديريت كند تا اختلالي پيش نيايد . يا خانم كنتون همكار او زني است كه استيونز به او علاقه دارد اما اجازه نمي دهد مسائل شخصي سدي در برابر وظايف كاري او گردد .كتاب در سال 1989 برنده جايزه ي بوكر شده و فيلمي هم با بازي آنتونى هاپكينز توسط جيمز آيورى از روي آن ساخته شده است . خود آقاي ايشي گورو هم اصالتا ژاپني هستند اما از بچگي در انگلستان بزرگ شدند و شايد به همين دليل اين قدر خوب تونستند محيط اشرافي و سنتي اونجا را توصيف كنند.
درباره نویسنده کتاب بازمانده روز
کازو ایشیگورو (Kazuo Ishiguro) (زاده ی ۸ نوامبر ۱۹۵۴ در ناگازاکی) نویسنده ی انگلیسی ژاپنی تبار است که خانوادهاش وقتی پنج ساله بود، به انگلستان مهاجرت کردند. ایشیگورو مدرک کارشناسی خود را در زبان انگلیسی و فلسفه از دانشگاه کنت در سال ۱۹۷۸ و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته ی نویسندگی خلاق در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه انگلیای شرقی دریافت کرده است.او یکی از شناخته شده ترین نویسندگان معاصر انگلستان است و در سال ۱۹۸۶ برای کتاب هنرمندی از جهان شناور برنده ی جایزه ی وایتبرد و در سال ۱۹۸۹ برای کتاب بازمانده ی روز برنده ی جایزه ی بوکر شد.ایشیگورو همچنین برنده جایزه نوبل ادبیات سال 2017 نیز می باشد از بین آثار او کتابهای وقتی یتیم بودیم و هرگز ترکم مکن نیز به فهرست نهایی جایزه ی بوکر راه یافتند. در سال ۲۰۰۸، مجله ی تایمز او را در رده ی ۳۲ در بین ۵۰ نویسنده ی برتر انگلیسی از سال ۱۹۴۵ قرار داده است.رمان های بازمانده ی روز و هرگز ترکم مکن، به صورت فیلم سینمایی درآمده اند.

درباره مترجم کتاب بازمانده روز
نجف دریابندری مترجم و نویسنده ی معاصر ایرانی است. نجف دریابندری فرزند ناخدا خلف ظلم آبادی در ۱ شهریور ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. دوره ابتدایی را در مدرسه ۱۷ دی گذراند و وارد دبیرستان رازی شد. وی حدود سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و به دنبال کار رفت. حضور انگلیسی ها در تأسیسات نفتی شهر آبادان و تردد آنان در سطح شهر کاربرد آن زبان وی را به یادگیری زبان انگلیسی علاقه مند ساخت و به طور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت.در سال1332 اولین اثر خود را که ترجمه کتاب معروف وداع با اسلحه، نوشته ارنست همینگوی بود، برای چاپ به تهران فرستاد. همزمان با چاپ این کتاب در سال 1333، به دلیل فعالیت های سیاسی در آبادان به زندان افتاد و بعد از یک سال به زندان تهران منتقل شد. در زندان به مسائل فلسفه علاقه مند شد و در مدت حبس، کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر برتراند راسل را ترجمه کرد که بعدها توسط انتشارات سخن به چاپ رسید. وی بعد از تحمل چهار سال حبس، در سال 1337 از زندان آزاد شد و به کارهای مختلفی روی آورد. در نهایت به عنوان سردبیر(ادیتور) در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. در آنجا به ترجمه آثار ادبی رمان نویسان و نمایشنامه نویسان معروف آمریکایی پرداخت و کتاب هایی همچون پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی و هاکلبری فین اثر مارک توین را ترجمه کرد.دریابندری مدت ۱۷ سال با موسسه فرانکلین همکاری کرد و در حدود سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با این موسسه قطع کرد. پس از آن برای ترجمه متون فیلم های خارجی با سازمان رادیو تلویزیون ملی قرارداد بست. پس از انقلاب از این کار نیز کناره گرفت و به طور جدی به ترجمه و تألیف پرداخت. از جمله آثار وی می توان به ترجمه کتاب های یک گل سرخ برای امیلی و گور به گور نوشته ویلیام فاکنر، رگتایم و بیلی باتگیت اثر دکتروف، معنی هنر از آیزیا برلین و پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران اشاره کرد. وی همچنین در سال های اخیر کتاب مستطاب آشپزی را به رشته تحریر درآورده است. از وی همچنین نقدهای مختلفی در مجلات و نشریات به چاپ رسیده است.آقای دریابندری به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی موفق به دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا گردیده است. وی همچنین همسر مرحومه فهیمه راستکار، بازیگر و دوبلور باسابقه تلویزیون، سینما و تئاتر است.
قسمتی از کتاب بازمانده روز
آن چه زیبایی سرزمین ما (انگلستان) را از سایر جاها جدا می کند، همین نداشتن جنبه هیجان انگیز و حیرت آور است. حسن این سرزمین در آرامش و حالت سکون و سکوت آن است. مثل این است که زمین از زیبایی و عظمت خودش خبر دارد و نیازی نمی بیند که آن را به صدای بلند اعلام کند. در مقابل، آن جور مناظری که در افریقا و آمریکا پیدا می شود، با آن که بلاشک بسیار هیجان انگیزند، به نظر بیننده منصف مسلما به آن خوبی نمی آیند؛ علتش همین خودنمایی بی جایی است که در آن ها مضمر است. (بازمانده روز – صفحه ۴۸)
وقتی جنگ تمام شد، ادامه ی تنفر از دشمن کار قشنگی نیست. وقتی پشت طرف به خاک آمد، کار تمام است. دیگر لگد زدن به او معنی ندارد. (بازمانده روز – صفحه ۱۴۰)
تصمیمات مهم این دنیا در واقع در مجالس مقننه یا در ظرف چند روز اجلاس فلان کنفرانس بین المللی، آن هم در معرض دید عموم مردم و مطبوعات، اتخاذ نمی شود. بلکه تبادل نظر و اتخاذ تصمیم واقعی در محیط آرام و خلوت بزرگ ترین خانه های این مملکت صورت می گیرد. (بازمانده روز – صفحه ۱۷۸)
پیش خدمت خوب آن است که کاملا و تماما در نقش خود «جا افتاده» باشد؛ نباید این نقش را مانند لباس نمایش یک ساعت به دوش بیندازد و ساعت دیگر آن را از دوش بردارد. برای پیش خدمتی که به «تشخص» و حیثیت خود اهمیت می دهد فقط و فقط یک وضع وجود دارد که در آن می تواند از نقش خود بیرون بیاید، و آن تنهایی مطلق است. (بازمانده روز – صفحه ۲۰۸)
یکی از امتیازات انگلیسی بودن این است که شما هر کس باشید، اعم از این که غنی باشید یا فقیر، آزاد به دنیا آمده اید و در بیان عقیده خودتان آزادید، می توانید نماینده خودتان را به پارلمان بفرستید یا از پارلمان بیرون بیندازید. اگر از بنده می پرسید، تشخص و حیثیت یعنی این، قربان. (بازمانده روز – صفحه ۲۲۸)
بله، من شوهرم را دوست دارم. اول دوستش نداشتم. تا مدت مدیدی دوستش نداشتم. آن همه سال پیش که از سرای دارلینگتن رفتم، هیچ باورم نمی شد که واقعا و حقیقتا دارم می روم. فکر می کردم این هم یک حقه ی دیگر است که دارم سوار می کنم، آقای استیونز، برای این که لج شما را در بیاورم. وقتی آمدم این جا و دیدم که شوهر کرده ام، جا خوردم. تا مدت مدیدی غمگین بودم، خیلی هم غمگین بودم. ولی بعد، سال ها آمدند و رفتند، جنگ شد، کاترین بزرگ شد، آن وقت یک روز فهمیدم که شوهرم را دوست دارم. وقتی آدم این همه وقت با کسی سر کند، بالاخره به او عادت می کند. (بازمانده روز – صفحه ۲۳۷)
باید برای خودت خوش باشی. بهترین قسمت روز شب است. تو کار روزت را انجام داده ای. حالا پاهات را بگذار بالا و خوش باش. من این جوری می بینم. از هر کس می خواهی بپرس. بهترین قسمت روز شب است. (بازمانده روز – صفحه ۲۹۴)
شناسنامه کتاب بازمانده روز
- نویسنده: کازوئو ایشى گورو
- ترجمه: نجف دریابندرى
- انتشارات: کارنامه
- تعداد صفحات: ٣۵۶
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی بازمانده روز
- گوینده: رامین پورایمان
- مدت:182 دقیقه
معرفی رمان مرگ وزیرمختار اثر یوری نیکلایویچ تینیانوف










































