معرفی رمان هرس اثر نسیم مرعشی

  جمعه، 27 فروردین 1400   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی رمان هرس اثر نسیم مرعشی
این رمان دومین اثر از نسیم مرعشی است. کتاب هرس تجربه ای متفاوت از رمان نخست او یعنی رمان پاییز فصل آخر سال است.نسیم مرعشی با نوشتن کتاب خوبِ پاییز فصل آخر سال است، توانست برنده جایزه ی ادبی جلال آل احمد شود.

درباره کتاب

جنگ در هر کشوری، یک تراژدی بی حد و مرز است. اتفاقی که آسیب های جبران ناپذیرش چه در طول وقوع آن و چه سال ها پس از پایانش ادامه دارد؛ صدماتی سنگین بر روح و جسم انسان که حقیقی بودن آن روشن است و نیازی به اغراق ندارد. می توان ردپای جنگ را در بسیاری از آثار ادبی و هنری دید. آثاری که بعضا به خروجی های تامل برانگیز و تاثیرگذاری تبدیل شده اند. مرعشی در دومین کتاب خود هرس، شرایط پس از جنگ در جنوب ایران و تاثیر این رخداد بر زنان و مردانِ بازمانده را به روشنی شرح داده است.

هرس؛ روایتی متفاوت از جنگ ایران و عراق

هرس روایتی از دل جنگ ایران و عراق در جنوب ایران است. جایی که بیشترین آسیب ها را در طول هشت سال جنگ متحمل شد و فجایعی ماندگار برای مردمان این شهرها به جا گذاشت. روایتی پرکشش و رازآلود که اندوه و سنگینی بار زندگیِ پس از جنگ را از زبان سوم شخص بیان می کند. نسیم مرعشی بدون قضاوت و تایید شخصیت های داستانش شرایط زندگی در جنگ و تاثیر روانی پس از آن را به خوبی به تصویر می کشد. قهرمان داستان از دید بعضی نوال است و از دید بعضی دیگر رسول. نوال همسر رسول و مادر فرزندانشان، خانه را رها کرده و به مکانی دورافتاده می رود تا بتواند از هر آن چه گذرانده رها شود. این رهایی در ذهن مخاطب شکل های متفاوتی دارد؛ فرار از سختی ها و مشکلات یا پیدا کردن راهی برای ادامه ی حیات و یا یافتن هویت خود و معنای زندگی. هرکدام از این ها که باشد، نه راوی و نه مخاطب هیچ قضاوت و حکمی درباره ی نوالِ غمگین و دل شکسته صادر نمی کنند. همسرش رسول که پابه پای او سختی های جنگ را از سر گذرانده است را هم نمی توان قضاوت کرد؛ چرا که زخم های بزرگی مثل تجربه ی جنگ و از دست دادن در هرکسی به شکلی سر باز می کند. نوال و رسول مواجهه هایی متفاوت از هم با رنج های برآمده از دل جنگ دارند و هر یک به دنبال راهی برای التیام زخم هایشان هستند اما چالش داستان از جایی آغاز می شود که مسیر بهبود برای هر کدام از دیگری جداست.

نظر منتقدان درباره هرس

هرس داستان عشق به همسر و فرزند و تاثیر فقدان عزیزان بر روح و روان آدم هاست. «مسعود بربر»، نویسنده و پژوهشگر ایرانی در نشست های داستان خوانی دوشنبه هایش درباره ی این اثر مرعشی گفته است: «اغلب وقتی نخستین اثر یک نویسنده تازه کار با استقبال رو به رو می شود، دو خطر وجود دارد؛ یکی آن که نویسنده محافظه کاری در پیش بگیرد و همان سبک را ادامه دهد تا موفقیتش را تضمین شده تصور کند و دیگری هم اینکه نویسنده از سرنوشت آثار بعدی بیم ناک باشد و دائم درگیری ذهنی اش این باشد که نکند اثر دوم به اندازه اثر قبلی خوب و موفق نباشد و همین موضوع باعث شود نویسنده در نوشتن محتاط شود. خوشبختانه هیچ از این دو اتفاق در اثر دوم نسیم مرعشی رخ نداده و هرس علیرغم آن که نسبت به «پاییز فصل آخر سال است» تجربه ای کاملاً متفاوت به شمار می رود، اما با موفقیت هم رو به رو شده است.»

خلاصه داستان

هرس روایتی از دل جنگ ایران و عراق در جنوب ایران است. جایی که بیشترین آسیب ها را در طول هشت سال جنگ متحمل شد و فجایعی ماندگار برای مردمان این شهرها به جا گذاشت. روایتی پرکشش و رازآلود که اندوه و سنگینی بار زندگیِ پس از جنگ را از زبان سوم شخص بیان می کند. نسیم مرعشی بدون قضاوت و تایید شخصیت های داستانش شرایط زندگی در جنگ و تاثیر روانی پس از آن را به خوبی به تصویر می کشد. قهرمان داستان از دید بعضی نوال است و از دید بعضی دیگر رسول. نوال همسر رسول و مادر فرزندانشان، خانه را رها کرده و به مکانی دورافتاده می رود تا بتواند از هر آن چه گذرانده رها شود. این رهایی در ذهن مخاطب شکل های متفاوتی دارد؛ فرار از سختی ها و مشکلات یا پیدا کردن راهی برای ادامه ی حیات و یا یافتن هویت خود و معنای زندگی. هرکدام از این ها که باشد، نه راوی و نه مخاطب هیچ قضاوت و حکمی درباره ی نوالِ غمگین و دل شکسته صادر نمی کنند. همسرش رسول که پابه پای او سختی های جنگ را از سر گذرانده است را هم نمی توان قضاوت کرد؛ چرا که زخم های بزرگی مثل تجربه ی جنگ و از دست دادن در هرکسی به شکلی سر باز می کند. نوال و رسول مواجهه هایی متفاوت از هم با رنج های برآمده از دل جنگ دارند و هر یک به دنبال راهی برای التیام زخم هایشان هستند اما چالش داستان از جایی آغاز می شود که مسیر بهبود برای هر کدام از دیگری جداست.

درباره نویسنده

نسیم مرعشی متولد سال ۱۳۶۲ در تهران، فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک، نویسنده، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار است. وی با کتاب پاییز فصل آخر سال است در سال ۱۳۹۳ برنده جایزه ادبی جلال آل احمد شد.

قسمتی از کتاب

شاید نوال راست گفته بود؛ گذشته از زندگی آن ها پاک نمیشد. رسول این همه سال بی خود با آن جنگیده بود. آن جا، زیر آن خاک که داشت دفنش میکرد، دلش خواست تمام آن روزها برگردند و همه شان را طوری که بودند زندگی کند؛ طوری که واقعا بودند. نه آن طور تقلبی که خودش ساخته بود. خواست سال ها برای شرهان عزاداری کند. آن قدر گریه کند که از چشم هایش خون بیاید. خواست قبل از مردن برود خرمشهر خانه ی خرابش را ببیند، مثل همه که رفته بودند و دیده بودند. خواست حالا که قرار است بمیرد توی خرمشهر بمیرد. کنار شرهان. کنار خانه اش. کنار زندگی اش با نوال؛ که همان روز اول جنگ با پسرش خاک شد و از دست رفت.

تو جنگه ندیدی. دروغ میگی که دیدی. اگه دیده بودی میدونستی فرقی نداره کی سر قبر کی گریه کنه. کی بچه ی کیه بزرگ کنه. میدونستی همین که زنده ن بس شونه.

شناسنامه کتاب

نویسنده: نسیم مرعشی

ناشر: چشمه

تعداد صفحات: 185


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها   
آخرین تصاویر