درباره کتاب ناتور دشت
اگر به فهرست صد کتاب برتر جهان نگاه کنید، در رتبه ي هفتادودوم آن نام کتاب ناتور دشت را خواهید دید.کتابی پرطرفدار که هنوز بعد از گذشت شصت سال از اولین انتشار آن در آمریکا، در بین کتابخوان های سراسر جهان بسیار محبوب است و به بیش از سي وپنج زبان ترجمه شده است. تا به امروز چندین میلیون نسخه از ناتوردشت در سراسر جهان به فروش رفته و در سایت «گودریدز»، سایت معروف کتاب خوانی، بیش تر از دو میلیون نفر از پنج، به این کتاب امتیاز 3.8 را داده اند. این اثر شاخص و محبوب رازی از تنهایی، شکست بیچارگی، موفقیت و خوشبختی را برای بزرگسالان و نوجوانان به زبانی ساده در ژانر رئال روایت می کند.
خلاصه کتاب ناتور دشت
ناطورِ دشت نوشته نویسنده آمریکایی دیوید سالینجر است و در آن داستان پسر جوانی روایت می شود که سعی دارد تو این دنیای نکبتی، مشکلات را پشت سر بگذارد و ببیند کجای این دنیا قرار دارد. پسر جوان داستان سلینجر، هولدن کالفیلد نام دارد. پس از انتشار ناطور دشت در سال ۱۹۵۱، هولدن کالفیلد به دومین شخصیت معروف داستانی جهان تبدیل شد. هولدن با جهان خود بیگانه است. او مظهر جوانانی است که در هر جای این دنیا ممکن است زندگی کنند. جوانانی که فشارها و تنش هایی از قبیل زندگی کردن مطابق قوانین، تلاش برای رهایی از ارتباطات بی معنای انسانی و محدود کردن شخصیتشان، آنان را از هر طرف احاطه کرده است.باید خاطرنشان ساخت ناطور دشت با روایت شیرین سلینجر و ترجمه خاص آراز بارسقیان آنقدر دلنشین است که خواننده کاملا با شخصیت آن، که در جست وجوی مفهوم واقعی زندگی است هم دل و هم فکر می شود.
روایت ناتوردشت از زبان هولدن کالفید
رمان ناتوردشت از زبان هولدن کالفید، نوجوان 17 ساله ای است که از مدرسه اخراج شده و حالا در یک مرکز توان بخشی داستان زندگی اش را برای روانکاو خود تعریف می کند، روايت مي شود. هولدن از همان ابتدا با لحنی صریح و خودمانی و البته بی حوصله شروع به شرح مختصری از خانواده اش می کند. کمی بعد او ماجرای اخراج شدنش از مدرسه و ماجرای ترک خوابگاه را تعریف می کند. این چهارمین بار است که او از مدرسه اخراج مي شود و دیگر فرصت جبران ندارد. هولد كالفيد سه روز برای رفتن به خانه فرصت دارد. او در داستان راوی این سه روز از زندگی اش تا برگشتن به خانه است. سه روزی که هولدن احساس شکست و بیچارگی خود را روایت می کند و انگیزه ای برای بازگشت به خانه ندارد. از طرفی علاقه ای هم ندارد تا خانواده اش چیزی در این مورد بدانند.
سلینجر؛ سعدی و معنای ناتوردشت
در ادبیات فارسی مي توان کلمه ي ناتور را در بیتی از سعدی بینیم، «جهان دیده پیری بر او بر گذشت/ چنین گفت خندان به ناتور دشت». این کلمه در فرهنگ لغت به معنای نگهبان، محافظت کننده و باغبان آمده است. در اواخر داستان هم هولدن به خواهرش فیبی از علایقش و شغلی که دوست دارد می گوید. او توضیح می دهد که می خواهم ناتور دشت باشم. یعنی در انتهای دشت و در جایی که کودکان ممکن است از لبه ی پرتگاه پرت شوند، آنها را از افتادن از دره نجات دهد. هولدن می گوید: «همه ش مجسم می کنم که هزارها بچه ی کوچیک دارن تو دشت بازی می کنن و هیشکی هم اون جا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبه ی یه پرتگاه خطرناک وایساده م و باید هر کسی رو که میاد طرف پرتگاه بگیرم... تمام روز کارم همینه. یه ناتور ِدشتم...».
هولدن کالفیلد، شخصیتی محبوب در ادبیات داستانی
هولدن کالفیلد شخصیت محبوب علاقه مندان به ادبیات داستانی آمریکا است. او راوی هفده ساله ی رک، باهوش، کلافه و مهربان رمان ناطوردشت است. پسری با احساس و با استعداد که از دنیای آدم بزرگ ها خوشش نمی آید، چون متوجه ي افکار پوچ مردم در جامعه ی خود شده است. هولدن نسبت به سن خود درک بیش تری به دنیا و حقیقت آن دارد. او با وجود استعداد و عواطف فردی بی هدف است و آینده ای روشن برای خودش در جامعه ی بعد از جنگ آمریکا نمی بیند. هولدن احساس افسردگی و تنهایی می کند و معتقد است در دنیای بزرگسالان هیچ كس به معنای واقعی عاقل و بالغ نشده است. او به کودکان علاقه ی زیادی دارد و موفقیت و خوشبختی آنها برایش مهم است. به همین دلیل در کتاب روابط صمیمانه ي هولدن با خواهر کوچکش فیبی و نقش مهم او در علاقه ی هولدن به شغل آینده اش به چشم می خورد. هولدن کالفید نگران جامعه و سرنوشت افراد است، کتاب می خواند و متفکر است. او خودش نمی داند زندگی اش در چه مسیری و چگونه باید پیش رود و همین باعث شده تا بسیاری از نوجوانان و جوانان با شخصیت هولدن کالفید هم ذات پنداری کنند.
نام هولدن چگونه شکل گرفت؟
سلینجر نام هولدن کالفید را از ترکیب نام «ویلیام هولدن» و «جوآن کالفیلد» دو بازیگر فیلم سینمایی «روث عزیز» انتخاب کرد. جالب است بدانید شخصیت داستانی «هنری چیناسکی» که در سایر رمان های «بوکوفسکی» وجود دارد و شخصیت «فردینان باردامو» در کتاب «سفر به انتهای شب» نوشته ی «لوئی فردینان سلین» تا حدودی شخصیت هایی نزدیک به هولدن کالفید در دنیای ادبیات هستند.
ممنوعیت چاپ در آمریکا
«جان لنون» از اعضای اصلی گروه معروف موسیقی«بیتلز» که شهرت جهانی داشت، در هشتم دسامبر 1980 زمانی که بیرون از خانه اش بود، هدف چهار گلوله قرار گرفت. قاتل مرد بيست وپنج ساله ای به نام «مارک دیوید چپمن» بود. بعد از این که مسئولان دولت فدرال از او بازپرسی کردند، قاتل گفت انگیزه ی قتل بعد از خواندن کتاب ناتور دشت به او الهام شده است. در مارچ 1981 هم ترور ناموفق «رونالد ریگان»، ريیس جمهور وقت آمریکا اتفاق افتاد. بعد از دستگیری متهم، در جیب کت او یک کتاب پیدا شد و آن ناتور دشت اثر دیوید سلینجر بود. به همین دلیل چند سال دهه ي نود ميلادي اين كتاب در آمریکا جزو کتاب های ممنوعه بود.
چه کسانی بهتر است ناتوردشت را نخوانند
سلینجر از همان ابتدای داستان از کلمات عامیانه و خودمانی در لحن هولدن استفاده مي كند تا خواننده با شخصیت او ارتباط نزدیک تری برقرار کند و فضای داستان ملموس به نظر برسد. اما در بعضی از قسمت های داستان از عبارات نامناسب و عامیانه که گاهی حتی کلمات رکیک هستند، مستقیم استفاده شده است. به همین دلیل خواندن این کتاب برای افراد زیر چهارده سال توصیه نمی شود. به غیر از زبان مورد استفاده شده در داستان موضوعاتی در کتاب وجود دارد که از نظر محتوای اخلاقی، خواندن آن به افراد کم تر از این سن پیشنهاد نمی شود.
درباره نویسنده کتاب ناتور دشت
جروم دیوید سلینجر، زاده ی ۱ ژانویه ی ۱۹۱۹ و درگذشته ی ۲۷ ژانویه ی ۲۰۱۰، نویسنده ی معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی، مانند ناتور دشت در نقد جامعه ی مدرن غرب و خصوصا آمریکا نوشته شده اند. سلینجر بیشتر با حروف ابتدایی نام خود «جی. دی. سلینجر» معروف است.اطلاعات اندکی درباره ی زندگی سلینجر منتشر شده است، و او، با توجه به شخصیت گوشه گیر خود، همواره تلاش می کرد دیگران را به حریم زندگی اش راه ندهد.او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمد. در هجده نوزده سالگی، چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸، هم زمان با بازگشتش به آمریکا، در یکی از دانشگاه های نیویورک به تحصیل پرداخت، اما آن را نیمه تمام رها کرد. نخستین داستان سلینجر به نام جوانان در سال ۱۹۴۰ در مجله ی استوری به چاپ رسید. چند سال بعد (طی سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶)، داستان ناتور دشت (ناطور دشت) به شکل دنباله دار در آمریکا منتشر شد و سپس در سال ۱۹۵۱ روانه ی بازار کتاب این کشور و بریتانیا گردید.ناتور دشت، نخستین کتاب سلینجر، در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی راندوم هاوس (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت وچهارمین رمان برتر سده ی بیستم معرفی کرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا به عنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعه ی دهه ی ۱۹۹۰ منتشرشده از سوی «انجمن کتابخانه های آمریکا» قرار گرفت.جنبه ی مهم زندگی سلینجر، مبهم بودن او برای منتقدان و هواداران اوست. به بیان بهتر، نوعی دور از دسترس بودن است. به همین دلیل، اطلاعات زیادی درمورد زندگی روزمره و عادی او موجود نیست.سلینجر در ۲۷ ژانویه ی ۲۰۱۰ و به مرگ طبیعی در محل زندگی خود در شهر کوچک کورنیش در نیوهمپشایر درگذشت.

سلینجر در هالیوود
با وجود تقاضای زیاد از طرف کارگردان های بزرگ سینمایی مثل «بیلی وایلدر»، «استیون اسپیلبرگ» و «الیا کازان» جی دی سلینجر هیچ گاه راضی نشد تا براساس کتابش در هالیوود فیلمی ساخته شود. او در پاسخ به دیگران می گفت: «نمی توانم چنین اجازه ای را بدهم. چون هولدن خوشش نمی آید!»
داريوش مهرجويي و اقتباس آزاد از سلينجر
احتمالا «داريوش مهرجويي» به دليل وجود نداشت قانون «كپي رايت» تنها كارگرداني در جهان است كه توانسته از داستان هاي سلينجر يك فيلم نامه ي اقتباسي بنويسد. او در سال 1373 فيلم «پري» را بر اساس اقتباسي آزاد از رمان «فروني و زويي» و «يك روز خوش براي موزماهي» سلينجر نوشت. فيلم در زمان خود بسيار مورد استقبال اهالي سينما قرار گرفت.
ناتوردشت: ترجمه ی نجفی، چاپ نهم
کتاب ناتوردشت که با املای ناطوردشت هم در فرهنگ لغت وجود دارد، در دهه های اخیر توجه بسیاری از مترجمان را برای برگرداندن آن به زبان فارسی جلب کرده است. در حال حاضر بیش از 8 ترجمه از این کتاب توسط مترجمان و ناشران مختلف از جمله نشر نیلا، راه معاصر، الینا، آذرمیدخت، جامی و آثار نور در بازار نشر وجود دارد. این کتاب در سال 1393 توسط نشر نیلا و ترجمه محمد نجفی با 10 هزار نسخه به چاپ نهم خود رسید که نشان دهنده ی علاقه و استقبال فارسی زبان ها به این کتاب است. ترجمه محمد نجفی با حفظ لحن درست زبان عامیانه و استفاده ی به جا از کلمات و عبارات غیر رسمی که جزئی از شخصیت هولدن است؛ جنبه های مختلف شخصیت های داستان را به خوبی نشان می دهد که این خود باعث فروش بالای این کتاب از نشر نیلا بوده است.
قسمتی از کتاب ناتور دشت
«زندگی واقعا یه جور بازیه پسرجان. زندگی یه جور بازیه که با توجه به مقررات بازیش می کنن»
«دُرُسّه آقا. می دونم که زندگی یه جور بازیه. می دونم.»
چه بازی ای، چه کشکی، چه پشمی. بازی! اگه طرفِ کله گنده ها باشی قبول دارم بازیه. ولی اگه طرفِ دیگه باشی، طرفی که کله گنده ها نیستن، دیگه بازی چه معنی داره؟ هیچ چی. هیچ بازی ای در کار نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲)
دَرو که بستم و رفتم طرفِ اتاق نشیمن، پشت سرم یه چیزی رو داد زد ولی درست نشنیدم چی. مطمئنم فریاد زد «موفق باشی!» امیدوارم اینو نگفته باشه. از تهِ دل امیدوارم. من که هیچ وقت پشت سرِ کسی داد نمی زنم «موفق باشی!» فکرشو بکنی می بینی خیلی وحشتناکه. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۹)
موقع جمع کردن وسایل یه چیزی حالمو گرفت. باید این یه جفت کفشِ پاتیناژِ خیلی نو رو که مادرم دو سه روز پیش واسه م فرستاده بود می ذاشتم تو چمدون. این خیلی افسرده م کرد. می تونستم مجسم کنم مادرم رفته فروشگاهِ اسپالدینگ و از فروشنده یه میلیون سوال احمقانه پرسیده و اون وقت من این جا اخراج شده م. این باعث شد دلم بگیره. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۵۵)
دخترِ بامزه ای بود؛ جینو می گم. نمی شد گفت خوشگله. ولی دست ودلِ منو می لرزوند. دهنِ گل وگشادی داشت. منظورم اینه که وقتی حرف می زد یا در مورد چیزی هیجان زده می شد لب ولوچه ش پنجاه طرف تکون می خورد. من عاشقِ همین بودم. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۷۹)
راستش هیچ تحملِ کشیش جماعتو ندارم. مخصوصا اونایی رو که می اومدن تو مدرسه ها و با لحنِ مقدس خطابه می خوندن. خدایا، چقدر از اون لحن بدم می آد. نمی فهمم چرا نمی تونن با لحنِ معمولی حرف بزنن. موقعِ حرف زدن خیلی حقه باز به نظر می اومدن. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۰۱)
اگه کسی کاری رو خیلی خوب انجام بده، بعدِ یه مدت دیگه مواظبِ کارش نیست و خودنمایی می کنه و اون وقت دیگه خوب نیست. (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۲۵)
پسر، وقتی یکی می میره، حسابی مرتبش می کنن. امیدوارم اگه واقعا مردم، یه نفر پیدا شه که عقل تو کله ش باشه و پرتم کنه تو رودخونه، یا نمی دونم، هر کاری بکنه غیر گذاشتن تو قبرستون. اونم واسه این که مردم بیان و یکشنبه ها گل بذارن رو شکمم و این مزخرفات. وقتی مردی گل می خوای چیکار؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۵۱)
نمی خوام بهت بگم فقط آدمای تحصیل کرده و محقق می تونن چیزای باارزشی به دنیای ما اضافه کنن. اصلا این جوری نیس. ولی معتقدم که آدمای تحصیل کرده و محقق، اگه هوش و خلاقیت داشته باشن – که متاسفانه بیش ترِشون ندارن – احتمالا آثارِ بی نهایت باارزشی از خودشون به جا می ذارن تا اونایی که هوش و خلاقیتِ نصفه نیمه دارن. اونا معمولا نظرشونو روشن تر بیان می کنن و معمولا هم مشتاقن که پی افکارشونو تا آخر بگیرن. و از همه مهم تر، در اکثر موارد از متفکرای غیرمحقق و تحصیل نکرده متواضع تَرن. می فهمی چی می گم؟ (کتاب ناتور دشت – صفحه ۱۸۴)
شناسنامه کتاب ناتور دشت
- نویسنده: جی. دی. سلینجر
- ترجمه: محمد نجفی
- انتشارات: نیلا
- تعداد صفحات: ۲۰۷
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی ناتور دشت
- گوینده: مهدی پاکدل
- ناشر صوتی: نوین کتاب گویا
- مدت: ۹ ساعت و ۲۲ دقیقه
معرفی رمان جستارهایی در باب عشق اثر آلن دوباتن










































