مجله NOKLAPJA با سابقه ی حدود ۴۰ سال در حوزه ی مسایل زنان فعالیت می کند
بخشی از مصاحبه ی من با خبرنگار این مجله (Koronczay Lili)از زبان خودشان :
عکس های که ازش دیده بودم مو نداشت، از زیبایی نفسم بند می یاد منتظر یک زن خیلی مریض بودم که بیاد. ولی به جای اون یک دختر بیگناه از در وارد می شود صورت معصوم و موهای کوتاه و حالت دار اون روی صورتش هست. حرکتش ارام است. رنگ چشمش به رنگ قهوه ای گردویی. با احتیاط به دور و بر نگاه میکند.و آهسته روی صندلی مینشیند.یادم می یاد عکس های که ازش دیده بودم مو نداشت ،بدون مژه ونگاه خسته،و در واقع مثل یک موجود بی پناه بنظر می رسید.واز همه اینا امروز هیچ نشانی نیست.در صورتیکه اون عکس فقط ممکنِ حدودا برای۸ ماه پیش باشه.انگار جایی دیگری ایستاده ،در واقع بین مرز باریک زندگی و مرگ وانگار که از میان یک دیوارشیشه ای به ما پیام میده که امید هست.ولی دردی که در چشمانش دیده میشه نشون میده ،درستکه بدنش درحال بهبودی هست.ولی هنوز در روحش رنج ها و زخم ها ی هست که هنوز بهبودی پیدا نکردن.
-خودش میگه:اوایل که شیمی درمانی رو انجام میدادم همش میگفتم چرا من؟؟؟؟
ولی وقتی که شرایط رو پذیرفتم شروع کردم در مورد این بیماری تحقیق کردن.خیلی از هنرمندها رو پیداکردم که از این بیماری مردن،ولی اون موقع به فکرم نمی رسید که مابیشتر درمورد ادم های که ازاین دنیا می روند اخبار می شنوین ولی اون هایی که زنده می مونن و سالم میشن اخباری نمی شنوین.در حالیکه درصدی که سالم میشن بیشتر از ادم های که می میرن.میشه گفت ۸۰ درصد خوب میشن و زنده می مونن….و همین موضوع باعث شد وقتی در روند بهبودی قرار گرفتم .گفتم وقتش که ادم ها بگم ،بخصوص اونهایی که مثل من مریض شدن که واقعا امید هست و میشه خوب شد.چون اون موقع وقتی می دیدم کسی خوب شده، امید وانگیزه خوب شدن در من صدبرابر می شد..
ممنون از سمیرا سینایی عزیز و گیزلای عزیزم برای همراهی من در این مصاحبه
درضمن از پیام ایرایی ممنون هستم. چون از عکس های پیام در داخل مجله استفاده شده.
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش