تا وقتی كه شما فكر می كنید صحبت كردن از احساسات برای یك مرد، یك مشكل بزرگ است، قطعا نمی توانید آن طور كه باید به او نزدیك شوید و با نفوذ كردن در احساساتش حرف دلش را هم بشنوید ، ممكن است شما هم مثل خیلی های دیگر فكر كنید مرد ها دوست ندارند احساسات شان را به اشتراك بگذارند. اغلب ما گمان می كنیم كه آن ها ذاتا همین طور هستند و با چنین شخصیتی به دنیا آمده اند و به همین دلیل هیچ كاری برای تغییر این جنبه از شخصیت شان نمی توانیم بكنیم اما كمی بیشتر به این موضوع فكر كنید. شاید دلیل این كه شما و همسرتان نمی توانید در مورد احساسات با هم حرف بزنید شخصیت او نباشد بلكه باور های نادرست شما چنین فاصله ای را میان تان ایجاد كرده است.
نكته شماره 1
مردان حقيقي از عدم پذيرش وحشت دارند
اين درست است. اغـلب مـردها احساس مي کنند که زنها در مورد آنها بسيار منتقدانه رفتار مي نمايند و نگران اين هستند که نکند بعد از بيـان آنچـه کـه در ذهنشان ميگذرد توسط همسرشان مورد استهزاء قرار گرفته و به عـلت عـدم پذيش او تحقير شوند. براي زنها مهم اسـت بدانند کـه نفس و شخصيت يک مرد شکننده تر از نفس و شخصيت آنها بوده و آسانتر مورد تهديد قرار ميگيرد. اين موضوع بخصوص زمانيـکه يک مرد در رابطه اي نـزديـک و صمـيـمانه بـا هـمسرش قـرار گرفته است بيشتر نمود پيدا مي کند: او مشتاق تصديق و عکس العملهاي مثبت همسرش بوده و دوست داردبداند که موجب خشنودي او شده است.بنابراين اگر مردي احساس نمايد که شما تصميم داريد در موردش قضاوت کنيد، و يا بدليل گفتـه هـايش به گونه اي متفاوت به او نگاه کنيد، مطمئن باشيد که وي صحبت نخواهد کرد. داوري کردن در مورد شريک زندگي به معناي اجازه دادن به او بـراي بيان ذهنياتش نبوده و شما را مشتاق براي شنيدن حرفهاي او نشان نخواهد داد. منـظور اين نيست که شما نظر و ايده اي نداشته باشيد و يا نتـوانيد آن را در فرصـتي بيان کنيد. يک مرد جهت بازگو نمودن درونش لازم است احساس کند بدليل آنچه کـه هست مورد پذيرش حقيقي قرار گرفته، نه به دليـل آنـچه که ممکن است شما دوست داريد باشد. صبر و بردباري نماييد. اگـر عـجـولانـه تـوسط پيشنهاد دادن نقطه نـظرات خـود با گفتن جملاتي از قبيل "خوب، اشتباه ميکني، من قبول ندارم" يا "از کجا اين فکر مسخره بـه ذهنـت رسيـده"، در برابر عقايد او عکس العمل نشـان دهيـد، هـر مـردي از سـخـن گفـتن بـاز خواهد ايستاد. آنها نگران آن هستند که مبادا حرفي بسيار خصوصي از دهانشان خارج شـود کـه مطابق با تصور ذهني شما از آنها نبوده و يا تصويري که بروز از خودشان در ذهن شما ايـجاد کرده اند را مخدوش کند. يـک مرد داراي ايده هاي متفاوت بسياري در موضوعات مختلف زندگيش اسـت. حتـي در طـول يـک هفـتـه و يـا يـک روز مي تواند بسيار متفاوت عمل نمايد. به او اجـازه دهـيـد جنبه هاي مختلف خود را بشما نشان دهد. اگر بتوانيد از انتظارات خود صرفه نظر نموده و حقيقتا سعي در شناخت هويت و ماهيت او نماييد، وي فورا اين موضوع را حس کرده، احساس راحتي زيادي نموده و از صحبت کردن با شما لذت خواهد برد.
نكته شماره 2
شما نيز درون خود را آشکار کنيد
بين زوجين بيان احساسات دروني بايد به صـورت متقـابـل انـجام بگيرد. هر فردي داراي مشکلات، دغدغه ها و مسائل پنهاني در صندوقچه قلبش مي بــاشد .بسياري از مردان تصور مي کنند " اگر اين مسـائـل را به او بگويم، ترکم خواهد کرد." شما مجبوريد نشان دهيـد کـه جـريان ايـن نيست. به اين منظور براي او از خود چيزي را فاش کنيد که نشان دهد به همان اندازه اي که او به شما اعتماد دارد، شما نيز به او اعتماد داريد. هنگاميکه او شروع بـه بـيان احساسات دورني خود ميکند، به آنچه که ميگويد گوش فرا داده، قدمي به جلو بـرداشته و در عـوض پيشنهادي مثبـت ارائـه دهيـد. بعد از اينکه وي مسئله اي خصوصي را ابراز نمود، چيزي شبيه اين بگويد "خوب، اينکه چيز بدي نيست من بدتر از اينها بودم." يا "من واقعا آن چيزي که اتفاق افتاده را تحسين ميکنـم." و آن چيزي از داستان را که واقعا مي پسنديد انتخاب کنيد. ( از مسائل ساختگي دوري کنيد چون موضـوع لوث شده و تبديل بـه دست انداختن خواهد شد. مردم هميشه ميتوانند متوجه شوند که کسي آنها را دسـت انـداخـته و اين موضوع هيچ گاه ثمر بخش نخواهد بود.) به او اجازه دهيد بداند که شما جانبدار او هستيد و با تجربياتش تنها نخواهد ماند. در حاليکه عملا نشان ميدهيد، مطمئن شويد که از او طرفداري ميکنيد. بسياري از زنها فقط به اين دليل به داستانهاي شوهرشان گوش مي دهند که به او بگويند که چقـدر در مورد آن در اشتباه بوده است. آنها طرفداري شخص ديگري را ميکنند. با ايـن حـال مـهـم است که موضوع را از اين نقطه نظر بنـگريد: اکنـون زمـان درس دادن بـه او نـيست، بلکه زمـان "ايـجاد دوستي و مودت" است. وقتي دو نفر پيمان دوستي مي بندند، بـه تـبـادل متقابل تجربيات خود پرداخته، و به همين دليل احساس نزديکي و آسودگي مي کنــند. اين جـا شـما در حال ايجاد سازگاري و تفاهم مي باشيـد، احساسي که هر دوي شما سياره اي يکسان را اشغال نموده و در دنيايي متشابه زندگي مي کند. اينکه چه تعدادي از مردان احساس تنهايي شديد مينمايند، شگفت انگيز است. نه تنها بـه آنهـا آمـوزش داده شـده اسـت کـه هـميشه سـاکـت بـاشـنـد، ايـن تـصور غلط نيز در ذهـنشان پـرورانده شـده که صحـبـت نـمودن در مورد احساسات دروني عملي به دور از شان و منزلت مردان بشمار ميرود.عـکس العملهاي مثبت و صادقانه شما بسيار ضروري است. اگر بـه ايـن نـحو رفـتـار نـماييد، شـوهر شما احساس خواهد کرد که کسي وجود دارد که او را درک کند، و آنگاه حتي بيشتر و بيشتر از ذهنياتش برايتان خواهد گفت.
نكته شماره 3
گذشته را فراموش کنيد
آيـا تـا بـه حـال بـا شـوهـر خـود "گـفـتـگويي" داشـتـه ايـد که به بگو مگوهاي مـربـوط بـه نارضايتي هاي گذشته، اشتباهاتي که انجام داده، اذيت و آزارهايي که بشما روا داشته و آنچه که اکنون مديون شما است، منتهي شده باشـد؟ چنـيـن مـوضوعي تقريبا در هر رابـطـه اي اتــفاق مي افتند اما واقعيت باقي مي مـاند؛ مـردها وقـتـي آمـدنـش را حـس ميکنند، آشفته حال شده و عقب مي نشينند. وقتي مردي از اين وحشت دارد که صحبتهايش در آينده تـحـريف و سـوء تـعبـير شده، به ديـگران گــفته شده و يا عليه خودش مورد استفاده قرار گيرد، بيان احسـاسـات بـرايـش غير ممکن مي شود. و تنها راه عبور از اين تله ارتباطي اين اسـت کـه بدانيد آنچه که در گذشته اتفاق افتاده، و هــر آنچه که او انجام داده و يا گفته، شما نيز درگـيـرش بوده ايد. روابط همگي مانند رقص هستند. هيچکس خوب مطلق و يا بد مطلق نيست. در واقـع، بجاي در نظر گرفتن يک فرد به عـنـوان شخصي بد يا خوب، بهتر است که نقشهاي بازي شده در روابط و نحوه گرفتار شدنمان در نـقشهايـي که قدرت رها ساختن خود را از آنها نداريم، مورد توجه قرار داده شوند. بـراي مثـال بـرخـي از زنـها عـاشق بازي نمودن با قرباني عشق خود هستند. آنها براي اعتبار بخشيدن و توجيه کردن احساسـات خودشان و نيز احساس قدرتـمندي در بـرابـر شريک زندگي خود، اشتباهات و خطاهاي گذشته او را بهانه ميــکنند. در حقيقت ممکن است با اين روش مدتي او را براي خود نگه دارند ولي آنچه که مشخص است اين رابطه متزلزل بوده و در آستانه شکست قرار دارد. اگر ميخواهيد اين وضعيت تاسف بار زندگي زناشويي را تغيـيـر داده و يـا از آن پيشگيري کرده و به شوهرتان کمک نماييد تا راحت با شـما حـرف بـزند، اين راه را امتحان کنيد: به سهم خود در شرايطي که پيش آمده مسئوليتي را بعهده بگيريد و ببينيد که به چه نحو در مورد اتفاقي که روي داده مـمکن است دخيل بوده باشيد. البته اين موضوع به معناي مقصر دانستن خود نيست. به شرايـط با ديدي باز بـنـگريد. به روي تمام مسـائلي که او "درست،" و نه "غلط" انـجـام داده، تمرکـز کـنـيـد. اگـر نــياز به راهنمايي بيشتر داشتيد، ليستي از آنچه که در رابطه تان عايد شما شده است، و آنـچـه که شما در عوض نصيب شـوهـرتـان نـموده ايد، تـهيه کنيـد. بـه زمان هـايي کـه شما نيز مرتکب کوتاهي و قصور شده ايد، و به راه هايي کـه هـر دوي شـما تـوسـط آن رشد يافته و تغيير کرده ايد، توجه نماييد. توانايي بخشش ديگران ممکن است فقط بـسادگي دانستن اين باشد که آنچه در مورد او يکسال پيش حقيقت داشته ( و نيز در مورد خـود شما ) شايد اکنون حقيقت نداشته باشد. در زمان حال متمرکز باشيد. يک ارتباط ماندگار و راستين مستلزم داشتن قابليت ماندن در زمان حال و فراموش کردن گذشته ميباشد
نكته شماره 4
شنونده اي استوار و ايمن باشيد
آيـا داشتن روابط صادقانه امکان پذير است؟ فرض بر اين است که همه افراد بـراي صـادق بودن تلاش مي کنـنـد. حـقيـقت اين است که تعداد اندکي چنين هستند. و دليل عمده عدم صداقت اين است که عواقب و نتايج آن خوب و قابل توجه مي بـاشد. اغـلـب مردان احساس مي کنند که زنهـا مي خواهند و نياز دارند که دروغ بشنوند چون قادر به پذيرش صادقانه حقيقت نيستند. برخي از مردها تصور ميکنند که از بيان حقايق زندگي خود به هـمسرشان وحشت دارند چـرا کـه باعث آشفتگي و اضطراب وي خواهد شـد. در واقـع، بسياري از زنان براي کنترل شوهر - و رابطه - خود از احساساتشان استفاده ميکنند. آنها پاسخهاي بخصوصي را از شوهر خود طلب مي کـنند و در صورتي که آن پاسخها را دريافت ندارند، احساس پريشاني خواهندنمود.سپس وقتي شوهرشان دهان نگشوده و صحبتي نمي کند، متعجب ميگردند. متاسفانه، بسياري از زنان تصوراتي قدرتمند از چگونگي احسـاس و تـفکر يک مرد را نيز در سـر مـي پرورانند که اين نـوع خـيـال پـردازي بـاعث ويراني حقيقت شده، و بـنـابـراين اين گـونه بـه مردان اجازه ميدهند که از طريق طرز برخوردهاي مختلف متوجه شوند کـه نيازي به بيان حقيقت نداشته و آنها نيز تمايلي به دانستن حقيقت ندارند.واضح است؟ اکثر زنها در اين مـورد مقصرند، امـا اشـتياق بـراي گوش دادن به آنچه که او مجبور است بگوييد سرآغاز يک رابطه کامل حقيقي محسوب ميگردد. اين باعث مي شود تا يک مرد احـساس کند شريکي ثابت قدم دارد که در پستي بلندي هاي زندگي همراه او خـواهـد بود. اگر براي خروج از ايـن تصورات غير واقعي آمادگي داريد، زمان آن رسيده که سه چيز را از خـود سـؤال کنـيد. چه ميزان از حقيقت را ميتوانيد تحمل کنيد؟چقدر واقعا نياز داريـد؟ آيا از شوهر خود مي خواهـيـد کـه تـصـويري خيالي بـراي شما باشيد، و آيـا مشتاقيد به او اجـازه دهيـد حقيقي گردد؟ اينها سؤالاتي بزرگ هستند. شايد نتوانيد همين حالا تمام واقعيت را به يک باره دريابيد، اما قطـعـا مـي توانيد عـضلات بردباري خود را پرورش داده و در مسيري مستقيم حرکت نماييد. به طرز عجيبي، همه تصور مي کنيم که تخـيـلات بـاعـث ايـجاد احساسي شگرف در ما ميگـردد، اما در واقع، هر قدر بتوانيم حقايق بيشتري را دريابيم، نيرومندتر رشد خواهيم کـرد. تـوانـايي پـذيرش حقيقت از ديگران همچنان که متوجه مي شويم امنيت واقعي نه از تصديق ديگران بلکه از صادق بودن با خود نشات ميگيريد، افزايش مي يابد.
نكته شماره 5
با خودتان صادق باشيد
اين پرسشي قديمي ولي خـوب است: اگر با خودمان صادق نباشيم چگونه ميتوانيم با ديگران صداقت داشته باشيم؟بهترين روش کمک بـهر مـرد براي بيان راحت احساساتش اين است که ابتدا خود شما راحـت بـوده، طبـيعي رفـتـار نـمـوده صادق بوده و جو گرم و قابل پذيرشي ايجاد کنيد. کساني کـه در زنـدگـي بـا آنـهـا مـواجـه مـي شويم انـعــکاس بـخشهاي مختلف خودمان هستند و ما افرادي را جذب مي کنيم که هرکدام بنـحوي ما را در عشق ورزيدن به بخش ديگري از خودمان ياري مي کنند. به همين دليل است که عناوين مصرح شده در اين مقاله را نه تنها در مورد مردان، بلکه بايد در رابطه با خـودمـان هـم بکـار بـبـنديم. بــراي مثال آيا شما قادريد از قضاوت درمورد خودتان بگذريد؟ آيـا نارضـايـتي حـاصـل از اشتـبـاهاتي کـه در گذشته مرتکب شده ايد را پايان ميدهيد؟ و آيا هميشه در انجام اشتباهاتي که مرتکب شده ايد پافشاري ميکنيد؟ وقتي با خود به اين طريق رفتار مي نـمايـيـد، طبـعـتا با شريک زندگي خود نيز به همين مـنوال رفــتار خواهيد کرد. اگر شما در جواني هميشه مورد بد رفتاري قرار گرفته و يـا در برخي از مسائل احساس کمـبود نـمـوده بـاشيد، احـتمـال دارد هميـن رويـه را در مــورد شوهرتان در پيش بگيريد. آگاهي در اينجا نقش تعيين کننده اي دارد. اگر مي خواهيد فضاي پوياتر و باز تري را بين خود و شوهرتان ايجاد کنيد، فهرست دقيقي از نـحوه رفـتار و مراعات خود با خود و نحوه برخورد نـزديکانتان در گذشته با خود را تهيـه کنـيد. اگر صدمه ديده ايد، اين فرصتي براي شما خواهد بود که تصميم بگيريد ديگر زندگي خود را بر اسـاس معـيـارهـاي گذشته بنا نکنيد. آنرا تغيير دهيد. تصميم بگيريد در بـرابـر خـود و کـسي کـه با او هستيد، مهربان و پذيرا باشيد. گاهي اوقات ما در برابر فرد ديگري تسليم ميشويم به اين انتظار کـه او نـيـز همين کار را انجام دهد. وقتي آن محقق نميشود، خشمي پنهاني شروع به پيدايش ميکند. چنـيـن حالتي باعث بروز رفتارهاي متـنـاقـص و عـدم صـداقـت با خود و ديگران خواهد شد. براي رسيـدن بـه عدالت واقعي بايد بدانيد که به همان اندازه اي که مي بـخشيد، بـه هـمـان انـدازه هم بدست مي آوريد. وقتي به فردي احترام و توجهي مطلق را روا مي داريـد، آن احترام و توجه را به خود نيز مبذول مي نماييد. شما بهترين روش را در پيش گرفته ايد و اثرات و نتايج سودمنـد آن ديـر يـا زود نـمايـان خواهند شد. زمانيکه با ديگران طوري رفتار ميکنيد کـه مـورد احـترامتان است، درحقيقت حسي از ارزش و اعتبار را ايجاد مينماييد. با خودتان صادق باشيد و متوجه خواهيد شد که اين عمل مسري است. شريک زندگـي شما به همين منوال رفتارش را پيش خواهد گرفت. او بصورتي راحت و طبيعي صحبــت کرده و احساست واقعيش را ابراز خواهد نمود.