به گزارش سایت خبری ساعد نیوز ، پوشش چرخ ها که در خودروهای تولیدی و مسابقه ای بکار می رفته مزیت های آئرودینامیکی مختلفی داشته است؛ اما باید گفت این پوشش ها قطعاً نقاط ضعفی نیز داشته اند.
از زمان جنگ جهانی دوم تابه حال آئرودینامیک همیشه یک اولویت و موضوع مهم در صنعت خودرو بوده و بسیاری از کارخانه های سابق ساخت هواپیما توجه خود را به ساخت محصولاتی برای افزایش کارایی داده بودند؛ اما تغییری ناگهانی به سوی طراحی های گرد و نرم خودروها در دهه ی ۳۰ و ۴۰ میلادی نشان داد که صنعت خودرو و هوانوردی می تواند ارتباطی نزدیک با یکدیگر داشته باشد و بسیاری از اصول این صنعت هنوز هم در طراحی خودروهای مدرن دیده می شود.
یک قطعه که از طریق صنعت هوانوردی به صنعت خودرو معرفی شد پوشش بخش بالایی چرخ Wheel Spat بود، یک گارد آئرودینامیک برای چرخ های هواپیما که تا زمان دهه ی اول قرن ۲۱ در طراحی خودروها نیز دیده می شود. خب این قطعه ی ساده و گاهی خطرناک چگونه کار می کند؟
پوشش های چرخ تنها قطعاتی هستند که یا از داخل به بدنه متصل بوده و یا به صورت خارجی روی بدنه قرار گرفته و چرخ های عقب را می پوشانند. این قطعات در ابتدا به عنوان قطعاتی آئرودینامیکی که ورود هوا به قوس چرخ را متوقف می کردند معرفی شدند. این قطعه هوا را مجبور می ساخت تا به نرمی از کنار بدنه عبور کرده و بدین ترتیب ضریب درگ کلی خودرو کاهش می یافت. بدون وجود این قطعه هوای موجود وارد قوس چرخ شده و باعث ایجاد آشفتگی بین چرخ و بدنه می شد.
ضریب درگ بالا باعث افزایش مصرف سوخت می شد بنابراین چندین کارخانه تصمیم گرفتند تا چرخ های عقب را به منظور بهبود راندمان بپوشانند. این موضوع تست و توسط جنرال موتورز ثابت شد که استفاده از این پوشش ها باعث بهبود مصرف سوخت می شود اما متأسفانه باعث افزایش هزینه های ساخت و ایجاد اشکالاتی نیز می گردد.
اول از همه اینکه استفاده از پوشش ها به این معنی است که لاستیک های عقب باید نازک تر باشند. این موضوع به نوبه ی خود هندلینگ و دینامیک کلی خودرو را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین هرگونه هوایی که به ناچار از زیر پوشش به داخل قوس چرخ وارد می شود در آنجا به دام می افتد. این امر منجر به افزایش فشار داخل قوس چرخ شده و به خاطر اصطکاک بین لاستیک و جاده این هوا گرم تر می شود. این امر همواره افزایش فشار خود لاستیک را به همراه خواهد داشت بنابراین ریسک ترکیدن لاستیک وجود خواهد داشت.
در سال های دهه ی ۴۰ میلادی ساب تصمیم گرفت تا ایده ی استفاده از این پوشش ها را به لاستیک های جلو بکشاند و آن ها را همانند هواپیماهای طراحی شده در جنگ جهانی دوم بپوشاند. متأسفانه این امر منجر به نتایج نسبتاً فاجعه بار مخصوصاً در کشورهایی شد که برف زیادی را مشاهده می کردند. چراکه برف با ورود به داخل قوس چرخ باعث قفل شدن فرمان و عدم چرخش آن می شد.
اگرچه که پوشش چرخ ها به خاطر نقاط ضعف ذاتی خود از طراحی خودروهای تولیدی کنار گذاشته شدند اما جای پای قاطعی در ورزش های موتوری داشتند. معروف ترین استفاده از این قطعه در خودروهای مسابقه ای استقامت گروه C دهه ی ۸۰ و اوایل دهه ی ۹۰ میلادی بوده است. این قطعه به خاطر دو کار اصلی استفاده شدند. اول اینکه پوشش چرخ ها به منظور کاهش ورود آب های ناخواسته به قوس چرخ ها بکار گرفته شدند و اینکه به هیولاهای پیست این اجازه را می داد تا به سرعت های بالای ۳۰۰ کیلومتر در ساعت برسند.
در همان زمان این قطعه باعث حداکثر شدن اثر ونتوری ورود و خروج هوا به قوس چرخ ها شد. اثر ونتوری زمانی ایجاد می شود که هوا از طریق انقباض عمدی مسیرش شتاب بگیرد. ورودی کوچک اما منقبض شده ی هوا به خنک ماندن لاستیک ها و ترمزها کمک می کند. همچنین با تعبیه ی یک خروجی به منظور کاهش فشار هوای بالای ناخواسته، ریسک ترکیدن لاستیک در مسابقات استقامت کاهش می یابد.
یکی از زیباترین و مؤثرترین کاربردهای پوشش چرخ ها در جگوار XJR-9 بوده که توسط راننده ای افسانه ای بریتانیایی اندی والاس و مارتین براندل رانده می شده است. این خودرو که در مسابقات دیتونا و لمانز ۱۹۸۸ برنده شد از پیشرانه ی ۱۲ سیلندر ۷۲۰ اسب بخاری به همراه پوشش چرخ هایی استفاده می کرد که نمایی گیرا به خودرو می بخشید.
خب به جرئت می توان گفت که پوشش چرخ ها در بحث کارایی و مصرف سوخت استفاده های خاص خود را داشته اند اما در همان راهی که شرکت ها از لاستیک های بزرگ غیرضروری حتی در خودروهای معمولی خود استفاده کردند، پوشش چرخ ها نیز به کتاب های تاریخ پیوستند. هم اکنون خودروها از بزرگ ترین رینگ و لاستیک ها استفاده می کنند بنابراین پوشاندن آن ها به منظور دست یابی به مزیت های کم بهبود مصرف سوخت یا ضریب درگ در دستور کار قرار ندارد.