روایت خاطره‌ای زیبا از خلبان هواپیمای ایرباس درباره حاج قاسم/ وقتی حاجی مهندس پرواز شد

  پنجشنبه، 29 خرداد 1399 ID  کد خبر 85135
روایت خاطره‌ای زیبا از خلبان هواپیمای ایرباس درباره حاج قاسم/ وقتی حاجی مهندس پرواز شد
ساعد نیوز: کاپیتان امیر اسداللهی خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان به ذکر خاطره‌ای درباره شهید سردار سلیمانی پرداخت.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می شناخت.


طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت: امیر. شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت.

مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود، ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می گرفتیم. اگر اجازه می داد اوج می گرفتیم؛ و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم.

گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت: به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم.

با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:” با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم. ” به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود، اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم!

من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به این ها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم.

حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی، چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم.

از زمین تا آسمان تغییر کرد؛ و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت جت وی که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید…

بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود.

نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این “در” تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم.

از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان را گفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم.

سه چهار نفرشان که دوربین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافرها زوم می کردند. رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهره ای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید.

آمریکایی ها دست از پا درازتر رفتند و عراقی ها ماندند. تا اینکه گفتند: زود در “کارگو” را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم.

دیدم چاره ای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن… سعی کردم اصلا نگاش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس می کردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمی دانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت: بریم…

روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود. حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم…

قد من کمی از حاجی بلندتر بود،گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت:اگرمن رئیس جمهور بودم مدل افتخار گردنت می انداختم. گفتم:حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما،اول حساب من رو می رسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم…

تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد.


دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
حضور بدون تشریفات پسر رهبر معظم انقلاب در جلسه اولیاء و مربیان مدرسه فرزندشان+عکس (216 نظر) (عکس) امکانات فوق العاده برج روما رزیدنس، محل زندگی علی دایی / از آمفی تئاتر گرفته تا سونا و جکوزی و سالن بیلیارد! + تصاویری از داخل واحدها (10 نظر) تصاویری جالب و نوستالژیک از دوره دانشجویی مریم میرزاخانی در ایران/ مدال افتخار المپیاد بر گردن بانوی دانشمند (5 نظر) تعجب نگهبانان کره‌ای از زیرشلواری و زیرپیراهنی ناطق نوری! / آقا فرمودند: من فکر کردم اگر بیست روز شما این جا بمانید به کجا می‌رسید (5 نظر) خلاقیت خنده دار مادر ایرانی در نوشتن مشق پسرش به طور برعکس برای رد گم کُنی و متوجه نشدن معلمش حماسه آفرید+ویدیو/ مامانا ایده بگیرین 😂 (4 نظر) رونمایی از ورژن دخترانه حامد آهنگی: خانمها آقایون اینم سحر دختر نازم!😂+فیلم (3 نظر) (فیلم) سربازی که صحنه رابطه نامشروع فرح و فریدون جوادی را دید، مغازه هدیه گرفت!!! (3 نظر) خلاقیت منحصربفرد کارگر بلوچی در اختراع تراکتور با قدرت حمل 200 کیلو آجر+ویدئو/ با پراید وانت معاوضه میشه😂 (1 نظر) استقبال عجیب دانش آموزان دختر از شهردار زنجان+عکس/ به صف شدن دختران برای تعظیم؟ (1 نظر) آوازخوانی زیبا و بی‌نظیر علی طولابی برای ژاله صامتی/ با صدای بهشتیش ترکوند!+ویدیو (1 نظر) خلاقیت خنده دار اوستای بنا در ساختن خانه با ستونی که به زمین وصل نیست+ویدیو/ مغز نیست که از هر رگش یه هنر میریزه😂 (1 نظر) شهرداری کرمانشاه مجسمه پاندای کونگ‌فوکار را به آغوش مردم ایران بازگرداند/ رفته میکاپ کرده اومده😂+عکس (1 نظر) دزدی از غرفه ویتنام و ترکیه در نمایشگاه کتاب تهران / فرهنگی‌ترین رویداد کشور در تیررس دله دزدها! (1 نظر) فرح پهلوی در چه شرایطی برای سگ سالومه مجری منوتو گریست؟ + ویدئو (1 نظر) چادر نماز گل گلی بهاره رهنما که با سر کردن آن روز دختر را اینگونه تبریک گفت+عکس/ چقدر این پوشش بهش میاد
دیگران می‌خوانند   
فال قهوه با نشان روز شنبه 29 اردیبهشت ماه 1403 فال حافظ با تفسیر امروز شنبه 29 اردیبهشت 1403+فیلم اقدام تحسین برانگیز یک بستنی فروش رشتی بامعرفت و مهربون برای کودکان/ دست مریزاد+عکس خوانندگی شاد و هوش پران یک طوطی سخنگو برای دلبری از صاحبش جهانی شد+ویدیو اشک ها و ناله های احساسی لیلا حاتمی در سوگ مادرش/ این سکانس ارزش صدبار دیدن رو داره+ویدیو اجرای شاهکار و باشکوه علی طولابی با آهنگ شجریان مقابل چشم احسان علیخانی/ با صدای بهشتیش کولاک کرد+ویدیو دکوراسیون زیبا و شیک 3 آشپزخانه ایرانی/هنرمندان عاشق این چیدمان می‌شوند+عکس مجری‌گری نوستالژیک تازه داماد سینمای ایران و طنز جالب حسن ریوندی در برنامه‌اش+ویدیو چهره معصوم و دلنشین مادر قهرمان پرور خواهران منصوریان/ خدا حفظش کنه+عکس تفریح لاکچری مرجان سریال نون خ در سواحل دبی+ عکس شباهت بی حد و اندازه ترلان پروانه به مادر جوان و کم سن و سالش+عکس عکس عاشقانه شاهرخ استخری، سعید فاصله ها و همسرش در یک کافه شیک بلژیکی/ همیشه به شادی و گردش اسامی خاص فرزندان بازیگران معروف و معانی آنها دور دور هادی چوپان با موتور سنگین در شهر+ فیلم رونمایی نهال از کلاه صورتی که از رهبر انقلاب هدیه گرفت+ویدیو نوه های ناز و زیبای زری خوشکام از دخترش لیلا حاتمی، بانوی اصیل و باکلاس سینمای ایران+عکس فال ابجد روزانه شنبه 29 اردیبهشت 1403 رونالدو و جورجینا در ساحل دریای‌سرخ+ عکس تغییرچهره زمین تا آسمون برادر ناتنی جومونگ بعد 18 سال در جشن تولد دخترش+عکس اقدام تحسین برانگیز شهرداری شیراز در زیباسازی شهر با درختان خشکیده/ هنر یعنی این! +عکس آخرین عکس عاشقانه لیلا حاتمی و مادرش قبل از فوت زری خوشکام+جزئیات تشییع عکس دیده نشده از بازیگر فیلم مست عشق با روسری/ هانده ارچل مسلمان شد؟ سحر قریشی هم به سندرم محمدرضا گلزار مبتلا شد!+فیلم نگاهی به باغ تالار عروسی خاص و هوش پران شیدا خلیق تازه عروس سینمای ایران جذابیت خاص پیراهن دنباله دار آیشواریا، بازیگر محبوب هندی در جشنواره کن/ چه گرد و خاکی هم به پا کرده😍 نگاهی به اولین روز مادر شدن زری خوشکام و خوشحالیش از به دنیا آمدن لیلا حاتمی+عکس/ روحش شاد لباس عروس خاص و دنباله دار شیدا خلیق و دسته گل ساده ولی با کلاسش / به به چه عروسی آخرین دورهمی 4 نفره خانواده نسرین مقانلو قبل از فوت پسرش در رستوران به صرف شام+عکس/ و قابی که توسط خانم بازیگر ثبت شد برخورد متواضعانه و جالب مجید واشقانی با یک دختر بچه که کیک خودش رو به آقای بازیگر داد+ویدیو/ ماشین لاکچری آقازاده هفت سر اژدها رو دیدین؟ نگاهی به مراسم عروسی زری خوشکام و علی حاتمی، پدر و مادر هنرمند لیلا حاتمی+عکس/ روح هر دوشون شاد و یادشون گرامی صبحانه ساده و بدون تجملات آیت الله هاشمی رفسنجانی روی میزناهار خوری همراه با مادر و پسرانشان+ عکس/ فقط چای و سنگگ طعنه خنده دار نیما شعبان‌نژاد به عکاسان در یک مراسم برای ژست گرفتن کنار هدیه بازوند+ویدئو/ مگه زن و شوهری اومدیم شباهت باورنکردنی و جالب نرگس محمدی به برادر چشم رنگیش در این سلفی دلنشین خواهر برادری+عکس سرنوشت خانم دکتر تبریزی که دستور قتل شوهرش را داد اطلاعیه جدید زندان اصفهان درباره توماج صالحی زری خوشکام، مادر لیلا حاتمی درگذشت + عکس و جزئیات مراسم خاکسپاری حضور رهبر معظم انقلاب در آرامگاه سعدی در شیراز+ویدیو/ رهبری فرهنگ دوست و علاقمند به شعر علت نیامدن شهاب حسینی در اکران مست عشق چه بود+ویدئو ماجرای بازگشت از تبریز در برف برای رسیدن به نوروز آرزوی دست‌نیافتنی هوتن شکیبا، کاراکتر حبیب در لیسانسه ها درباره بازی در یک نقش!
تیتر امروز   
فال قهوه با نشان روز شنبه 29 اردیبهشت ماه 1403
فال حافظ با تفسیر امروز شنبه 29 اردیبهشت 1403+فیلم
فال ابجد روزانه شنبه 29 اردیبهشت 1403
آخرین عکس عاشقانه لیلا حاتمی و مادرش قبل از فوت زری خوشکام+جزئیات تشییع
اطلاعیه جدید زندان اصفهان درباره توماج صالحی
زری خوشکام، مادر لیلا حاتمی درگذشت + عکس و جزئیات مراسم خاکسپاری
سرنوشت خانم دکتر تبریزی که دستور قتل شوهرش را داد
ماجرای بازگشت از تبریز در برف برای رسیدن به نوروز
آرزوی دست‌نیافتنی هوتن شکیبا، کاراکتر حبیب در لیسانسه ها درباره بازی در یک نقش!
پیشنهاد به رئیسی برای برکناری دسته‌ جمعی 10 مدیر یک استان
سلیمی‌نمین، فعال اصولگرا: رهبری مخالف حذف اصلاح‌طلبان از انتخابات بودند، اما برخی جریانات اصولگرا بر این خواسته اصرار کردند
نقشه زن جوان برای سرقت بی ام دبلیوی خواستگار 60 ساله اش
آماده‌باش و هشدار مدیریت بحران برای بارندگی‌های شدید در 7 استان
مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد! + فیلم / قربانی فحشا ...
ایرانی ربوده شده توسط امریکایی ها در عراق به حبس ابد محکوم شد! + فیلم