متن آهنگ مسافر از امین حبیبی
با تو هستم ای مسافر ، ای به جاده تن سپرده ای که دلتنگی غربت ، منو از یاد تو برده ، منو از یاد تو برده هنوزم هوای خونه ، عطر دیدار تو داره گل به گل ، گوشه به گوشه تو رو یاد من می آره با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی بی وداع و بی تفاوت ، سرد و بی صدا شکستی ، سرد و بی صدا شکستی به گذشته بر می گردم به سراغ خاطراتم تازه می شود دوباره از تو داغ خاطراتم به تو می رسم همیشه ، در نهایت رسیدن هر کجا باشی و باشم به تو بر می گردم از من این تویی همیشه ی من ، توی آینه ی تقدیر با همه شکستم از تو ، نیستم از تو دست دلگیر با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی بی وداع و بی تفاوت ، سرد و بی صدا شکستی ، سرد و بی صدا شکستی به گذشته بر می گردم به سراغ خاطراتم تازه می شود دوباره از تو داغ خاطراتم به تو می رسم همیشه ، در نهایت رسیدن هر کجا باشی و باشم به تو بر می گردم از من این تویی همیشه ی من ، توی آینه ی تقدیر با همه شکستم از تو ، نیستم از تو دست دلگیر با تو من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی بی وداع و بی تفاوت ، سرد و بی صدا شکستی ، سرد و بی صدا شکستی