زندگی نباتی یا حالت ناآگاه و بیپاسخ، یک تشخیص خاص عصبی است که در آن فرد دارای ساقه مغزی فعال است اما هوشیاری یا عملکرد شناختی ندارد. افرادی که در حالت ناآگاه و بیپاسخ هستند، به تناوب خواب و بیداری را تجربه میکنند. با این حال، حتی زمانی که بیدار هستند، قادر به تعامل با افراد دیگر یا اطراف خود نخواهند بود. زندگی نباتی یک حالت بسیار ناخوشایند و آزاردهنده است که بسیار بعید است شخص درگیر با آن، در ادامه به سطح هوشیاری بالاتر و زندگی عادی برگردد.
اصطلاح وضعیت نباتی (VS) از سال 1972 شناخته شده است. زندگی گیاهی (نباتی) به معنای زندگی کردن و انجام تمام عملکردهای یک ارگانیسم بیولوژیکی، به جز عملکردهای اجتماعی و فکری است. در واقع زندگی نباتی نقض آگاهی از محیط و شخصیت فرد است که نتیجه از هم گسیختگی عملکردهای قشر مغز و ساختارهای زیر قشری است. درجه این اختلال توسط متخصص بیماریهای مغز و اعصاب و مراقبتهای ویژه با علائم بالینی و با استفاده از مقیاسهای استاندارد ویژه ارزیابی میشود. متأسفانه امروزه علم پزشکی با وجود پیشرفتهای بسیار بزرگ و بنیادی، روشهای ابزاری دقیقی برای ارزیابی هوشیاری ندارد؛ اما چیزی که مشخص و اثبات شده، این است که ناتوانی در پاسخ به محرکهای بیرونی قطعاً امکان ادراک آگاهانه این افراد را رد نمیکند. بنابراین، نمیتوان بهطور 100 درصدی تعیین کرد که آیا یک فرد دچار شده به زندگی نباتی، گفتار دیگران را درک میکند؟ آیا او زندگی درونی جداگانهای دارد؟ آیا او درک میکند؟ آیا میبیند و میشنود؟ و سؤالات اینچنینی و مشابه.
فردی که در حالت ناآگاه و بیپاسخ است، آسیب به مغز را تجربه کرده است. این افراد هیچ عملکرد شناختی یا توانایی تفکر ندارند: اما از آنجایی که ساقه مغز این افراد هنوز کار میکند، فرد ممکن است به زندگی عادی برگشته و شرایط زیر را تجربه کند:
تنظیم تنفس و ضربان قلب بدون کمک خارجی و دستگاههای مرتبط
باز و بسته کردن چشمها
داشتن چرخه خواب و بیداری منظم
داشتن رفلکسهای اساسی
حرکت دادن چشمها، پلک زدن یا اشک ریختن
ناله کردن، غرغر کردن و لبخند زدن
در سمت مقابل، با توجه به آسیب دیدن شدید مغز و از هم گسیختگی کامل رشته مغزی، بهطور حتم این افراد نمیتوانند فعالیتهای زیر را انجام دهند:
نمیتوانند اشیا را با چشم دنبال کنند.
به صداها یا دستورات شفاهی پاسخی نمیدهند.
نمیتوانند از طریق چشمک زدن یا اشاره کردن صحبت کرده یا ارتباط برقرار کنند.
نمیتوانند حرکات هدفدار و خودآگاه انجام دهند.
نمیتوانند با محیط اطراف خود تعامل داشته باشند.
نمیتوانند کوچکترین نشانههایی از احساس و عواطف انسانی را بروز دهند.
هیچ نشانهای از آگاهی را از خود بروز نمیدهند.
تشخیص وضعیت ناآگاه و بی پاسخ زندگی نباتی نیازمند موارد زیر است:
وجود یا عدم وجود چرخه خواب و بیداری
بیان و درک یا عدم درک زبان
هیچ شواهدی از پاسخ پایدار، تکرارپذیر، هدفمند یا داوطلبانه به تحریک بینایی، صدا، بویایی یا لامسه وجود دارد یا خیر؟
مشاهده یک ساقه مغزی کارآمد و بدون آسیب که علائم حیاتی بدن را مانند فشار خون، تپش قلب و تنفس را کنترل میکند.
برخی از این اطلاعات از مشاهده مستقیم یک متخصص مغز و اعصاب به دست میآید و برخی دیگر، نیازمند انجام آزمایشها، تصویربرداریها و تستهای تعیین میزان هوشیاری و آگاهی فرد هستند. این آزمایشها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
الکتروانسفالوگرام برای ارزیابی فعالیت الکتریکی در مغز
سی تی اسکن یا ام آر آی برای کمک به ارزیابی آسیب به مغز و ساقه مغز
اسکن PET برای کمک به ارزیابی عملکرد مغز
حقیقت سنجی
همانطور که اشاره شد، بسیاری از مردم کما، زندگی نباتی و مرگ مغزی را یکسان میدانند اغلب دربیان تفاوتهای این سه واژه ناتوان هستند. اول از همه، باید بدانید که بیمارانی که دچار مرگ مغزی میشوند در کما نیستند و بیمارانی که در کما هستند ممکن است به سمت مرگ مغزی پیشروی کنند. مغز در هر ثانیه تعداد زیادی فعالیت اساسی، ضروری و بنیادی را انجام میدهد و یک عضو بسیار پیچیده است. مغز نه تنها فرآیند تفکر و حرکات ارادی فرد را کنترل میکند، بلکه حرکات غیرارادی و سایر عملکردهای حیاتی بدن را نیز کنترل میکند. این عملکردها شامل حواس شنوایی، بویایی، بینایی و لامسه، تنظیم دمای بدن، فشار خون، تنفس و ضربان قلب است (اگرچه قلب میتواند بدون مغز در حالت پاسخ خودکار به تپش خود ادامه دهد. مغز همچنین هورمونهایی را برای کنترل عملکرد اندامهای فردی تولید میکند. بهعنوان مثال، تولید هورمون ضد ادرار (ADH) در مغز انجام میشود. این هورمون برای تغلیظ ادرار در کلیهها تولید میشود و در نتیجه از کمآبی بدن محافظت میکند.
مرگ مغزی بهعنوان توقف غیرقابل برگشت تمام عملکردهای مغز از جمله ساقه مغز تعریف میشود. در مرگ مغزی، تحت هیچ شرایطی دیگر امیدی به بازگشت فرد به زندگی عادی و افزایش سطح هوشیاری وجود ندارد. در مرگ مغزی بیمار در خواب کامل فرو رفته و چرخه خواب و بیداری را دیگر تجربه نمیکند. تشخیص بالینی مرگ مغزی در صورت وجود شرایط بالینی زیر قابل انجام است:
عملکرد مغز بهطور کامل متوقف شده است. این بدان معنی است که هیچ واکنش رفتاری یا بازتابی در بالای نخاع وجود ندارد.
عملکردهای ساقه مغز بهطور کامل متوقف شده است. مردمکهای چشم غیرفعال، عدم پاسخهای چشمی، عدم وجود احساس در صورت و پاسخهای حرکتی، فقدان سرفه و رفلکسهای تهوع برخی از فعالیتهای ساقه مغز هستند.
بیمار باید در حالت آپنه کامل باشد. عدم وجود تنفس خودبهخود در پاسخ به یک محرک هیپرکربیک به مفهوم آپنه کامل بیمار است.
کما به حالتی از نارسایی مغزی عمومی اشاره دارد که با افسردگی شدید سطح هوشیاری مشخص میشود. کما از نظر ظاهری شبیه خواب است؛ اما از نظر فیزیولوژیکی بسیار متفاوت است. خواب با فعالیت الکتریکی بسیار سازمانیافته و پیچیده مغز مشخص میشود و بهراحتی میتوان آن را معکوس کرد. با تحریک میتوان فرد خوابیده را بهسرعت به حالت هوشیاری کامل برانگیخت. در مقابل، کما با کند شدن و کاهش فعالیت الکتریکی مغز مشخص میشود و حاکی از نقص عصبی است. هرچقدر هم که بیمار تحریک شود، او قادر به هوشیاری کامل نیست. در حالت کما بیمار خواب است و هیچ درکی از محیط بیرونی و اطراف خود ندارد. احتمال بازگشت به بیداری و افزایش سطح هوشیاری در کما کاملاً وجود دارد.
هر آسیب جدی به هر دو نیمکره مغز یا ساقه مغز میتواند باعث کما شود. همه علل کما را میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: دسته ساختاری مانند ضربه، خونریزی و سکته مغزی و دسته سمی/متابولیک مانند مصرف بیش از حد دارو و کمبود اکسیژن.
تفاوت این دو گروه در این است که یک بیمار کما عمیق معمولاً نیاز به مراقبت در بیمارستان دارد، در حالی که یک بیمار در حالت زندگی نباتی میتواند در محیط خانه نیز تحت مراقبت قرار بگیرد. فردی که در حالت زندگی نباتی قرار دارد، نسبت به یک بیمار در کمای عمیق، عملکرد پایینتر مغز و اندکی عملکرد ساقه فوقانی مغز بیشتری را تجربه خواهد کرد. کما در برخی مواقع نوعی پاسخ از طرف خود مغز برای به حداقل رساندن فعالیتهای فیزیولوژولی برای محافظت از مغز است. در هر صورت، بیمار از نظر قانونی زنده تلقی میشود. بیمارانی که در کما هستند علائم عصبی دارند. میزان فعالیت مغز متغیر است و معاینات بالینی گستردهای روی این بیماران انجام میشود. پزشک یا پزشکان بیمار را برای هرگونه نشانهای از خروج تکانه الکتریکی از مغز در نتیجه یک محرک خارجی، تحت بررسی دائمی قرار میدهند.
حالت زندگی نباتی پایدار شرایط مزمنی را توصیف میکند که تقریباً همیشه پس از کما ظاهر میشود. این شرایط شامل بازگشت بیداری (مثلاً باز شدن چشم)، رخ دادن چرخه منظم خواب و بیداری و حرکات رفلکسی و واکنشی مانند مکیدن، پاسخهای چهره و چنگ زدن، همراه با فقدان کامل فعالیت شناختی یا ذهنی از هر نوع است. حالت رویشی توسط عملکرد سالم ساقه مغز و مناطق عمیقتر، بهعنوان مثال قشر زیرین مغز، بدون فعالیت خود مغز ایجاد میشود. زندگی نباتی پایدار به وضعیت اشارهشده در شکل دائمی آن اشاره دارد و به بیمارانی اطلاق میشود که پس از یک آسیب مغزی شدید، برای دورههای طولانی (گاهی سالها) بدون هیچگونه علائم بهبود فعالیتهای بیرونی ذهنی، زنده میمانند. در حالی که این بیماران بیدار و اغلب هوشیار به نظر میرسند، هیچ تعامل معنادار و قابل تشخیصی با محیط خود ندارند. بازیابی هوشیاری پس از یک سال در حالت زندگی نباتی بسیار نادر است.
برای تعیین اینکه آیا فردی هوشیار است یا خیر، باید در اعمال او قصد و عزم وجود داشته باشد. این قصد و عزم نشان میدهد که آنها با محیط خارجی خود در ارتباط هستند:
اگرچه بیمار میتواند چشمان خود را باز و بسته کند و حرکات چشمی را انجام دهد؛ اما هیچ هدفی از انجام دادن این کار ندارند. حرکات کاملاً تصادفی، غیرارادی و مستقل از محرکهای بیرونی هستند. بهعنوان مثال، اگر بیمار چشمانش را باز نگه داشته باشد و شما یک مداد را جلوی چشمان او حرکت دهید، با چشمانش آن مداد را دنبال نخواهد کرد.
بیمار هیچ حرکت ارادی یا عمدی انجام نمیدهد. اگر ژست میگیرد یا اندامی را تکان میدهند، به این دلیل است که به محرکهای شدید واکنش نشان میدهند. بهعنوان مثال، افراد درگیر به زندگی نباتی میتوانند در اثر صداهای بسیار بلند، از خود رفلکسهای تعجبی و مبهوت شدگی نشان دهند. باقی حرکات، رفلکسهای ابتدایی هستند، مانند مکیدن، جویدن و بلعیدن و موارد مشابه دیگر.
این افراد نمیتوانند صحبت کنند و کلمهای به زبان نمیآورند. اگر بیمار سروصدایی ایجاد کند، صدای غرغر یا صداهای ابتدایی خواهد بود.
اگر دستور شفاهی یا کتبی به آنها داده شود، از آن پیروی نمیکنند و نسبت به آن واکنش نشان نمیدهند.
بیمار بیاختیاری مدفوع و ادرار دارد.
بنابراین، بیمار از چیزی آگاه نیست، تنها قلب و ریههای او هستند که در اثر فعالیت ساقه مغز و بهصورت غیرارادی و ناخودآگاه، به کار خود ادامه دهند. به عبارت دیگر، آنها میتوانند فشار خون، عملکردهای قلبی و تنفسی خود را در سطح زنده ماندن و ادامه حیات، حفظ کنند.
در حالت کلی، آسیب حاد مغزی در اثر بیماری، تصادف، مصرف دارو و جراحتهای مغزی سنگین منجر به ایجاد یک حالت ناآگاه و بی پاسخ ب نام زندگی نباتی در فرد میشوند.
این نوع آسیب مغزی زمانی رخ میدهد که در اثر اختلال در خونرسانی و اکسیژنرسانی، مغز از دریافت مقادیر غنی و کافی اکسیژن محروم مانده یا بافت مغز آسیب دیده باشد. برخی از دلایل این امر عبارتاند از:
مصرف بیش از حد دارو
اختلالات دارویی شدید
آنسفالیت
حمله قلبی
مننژیت
نزدیک شدن فرد به حالت غرق شدن و خفگی کامل
مسمومیت غذایی و دارویی
آنوریسم پاره شده در مغز
استنشاق دود
سکته
این نوع آسیب مغزی نتیجه آسیبی است که ضربات قوی و سنگین به مغز وارد میکنند. آسیب مغزی تروماتیک در حالات زیر میتواند اتفاق بیفتد.
تصادف شدید با اتومبیل
سقوط از ارتفاع زیاد
حادثه در محل کار یا حادثه ورزشی
حمله مغزی
این آسیب مغزی ممکن است به دلیل شرایط زیر در بدن اتفاق بیفتد:
بیماری آلزایمر
تومور مغزی
بیماری پارکینسون
افرادی که در یک حالت ناآگاه و بی پاسخ هستند، میتوانند به یک حالت پایدار با حداقل آگاهی، پیشرفت کرده و به نوعی از زندگی نباتی خارج شوند. برخی از بیماران به تدریج به هوش میآیند و برخی دیگر به تدریج، تمام عملکرد مغز را از دست خواهند داد. هیچ راهی برای پیشبینی دقیق اینکه چه کسی بهبود مییابد و چه کسی در همان حالت باقی خواهد ماند، وجود ندارد. بهبودی بیمار به موارد زیر بستگی دارد:
نوع و شدت آسیب
سن فرد
چه مدت فرد در حالت زندگی نباتی بوده است
مدت زمان کما و بیهوشی قبلی
هنگامی که یک حالت عصبی ناآگاه و بی پاسخ بیش از 4 هفته طول بکشد، به آن حالت نباتی پایدار (PVS) میگویند. در میان افراد مبتلا به TBI که به مدت یک ماه در وضعیت عصبی ناآگاه و بی پاسخ باقی میمانند، حدود 50 درصد هوشیاری خود را به دست میآورند. بهبودی ممکن است برای افرادی که دچار بیماری یا آسیب مغزی غیرتروماتیک شدهاند، دشوارتر باشد.
در این حالت متأسفانه هیچ درمان دارویی، سوزنی، سنتی و خانگی واقعی وجود ندارد. در عوض، تمرکز کادر درمان بر مراقبتهای حمایتی خواهد بود تا عملکرد مغز بهبود یابد. فرد از نظر تغییرات یا علائم بهبود بهدقت تحت نظر خواهد بود. علاوه بر این، پزشکان اقداماتی را برای جلوگیری از عوارض احتمالی انجام خواهند داد، اقداماتی مانند موارد ذکرشده در لیست زیر:
جلوگیری از تشکیل عفونت در بدن
پنومونی
مراقبتهایی برای نارسایی تنفسی
تعبیه کردن یک لوله تغذیه برای تامین مواد مغذی بدن فرد مبتلا به زندگی نباتی
تغییر موقعیت و وضعیت بدن فرد مبتلا بهطور منظم، برای جلوگیری از زخمها فشاری و زخم بستر
انجام فیزیوتراپی برای تمرین ملایم مفاصل
انجام کارهای مراقبتی از پوست بیمار
بهداشت دهان
مدیریت عملکرد روده و مثانه
متخصصان مختلف ممکن است اعضای خانواده را در تلاش برای تحریک حواس و تحریک پاسخ، از طریق انجام دادن فعالیتهای زیر، تشویق به مشارکت کنند:
صحبت کردن با فرد مبتلا به زندگی نباتی در مورد چیزهایی که با آنها آشنا هستند (مانند خاطرات، علایق و وابستگیها)
پخش موسیقی، تلویزیون یا فیلمهای مورد علاقه
نمایش تصاویر خانوادگی
اضافه کردن گلها، عطرهای مورد علاقه یا رایحههای دیگر به اتاق فرد مبتلا
نوازش کردن بدن، دست یا بازوی فرد مبتلا
روند درمان افراد مبتلا به زندگی نباتی در یک بیمارستان مراقبتهای پزشکی انجام میشود؛ اما در برخی موارد، فرد ممکن است به خانه سالمندان یا سایر مراکز مراقبتهای طولانی مدت منتقل شود.
وضعیت عصبی ناآگاه و بی پاسخ به معنای مرگ مغزی نیست! ساقه مغز بیمار هنوز فعالیت میکند و وی دارای چرخه خواب و بیداری منظم است؛ اما از محیط اطراف خود بیخبر بوده و نمیتواند با آن تعامل داشته باشد. این حالت عصبی معمولاً بهدنبال کما رخ میدهد. درمان عمدتاً شامل مراقبتهای حمایتی است و بهبودی تا حد زیادی به میزان آسیب وارده به مغز بستگی دارد.