افریدگار جهان هستی را چنان زیبا آفریده که هیچ یک از کلمات گنجایش توصیف این همه شگفتی را ندارد در ادامه ساعد نیوز برای شما عزیزان مجموعه ای از مطالب مربوط به گندم زار را گرد آوری کرده است امیدوارم از خواندن این مطالب لذت ببرید و با دوستان خود در انواع شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید. با ما همراه باشید.
زیباترین متن های احساسی با مضمون گندم و گندم زار
می چرخم و می رقصم
در بین گندم زاری زیبا
می چرخم و می رقصم
مو هایم در هوا آزادانه درپروازند
دست هایم رها در زمان
چشم هایم خیره به آسمان
می چرخم و می رقصم
آزادم و رها
پاها در تکاپو
به این سو و آن سو
صدای برخورد نسیم را با تک تک تارهای گیسوانم می شنوم
و صدای فریاد گندم هایی را که زیر پاهایم له می شوند نیز
می چرخم و می رقصم
دستانم ، به بالا ، پایین
گاهی در چرخش ، گاهی بدون حرکتند
چشمانم ، بسته
می بویم
بوی شادی می آید
بوی ...
💫💫💫💫💫💫💫
بوی نان از لا به لای گندم زار به گوش می رسد
و جوان در خاطرات
تکیه زده به همرا همیشگی خود
در جوب همیشه در گذر دهکده
رودی از پاکی را
گندم زار هدیه می کند
بوی نان همچنان جاریست.....
💫💫💫💫💫💫💫
محبوب من
باد خودش
نزده مي رقصد
من خودم
تمام دست هاي جهان را
قرض مي گيرم ،
تا گندم زار موهايت را
شانه بزنم ...
💫💫💫💫💫💫💫
گندم زار سوخته بود این شب
پرواز شور دُرنایی
بر تن آسمان
نشست
نسیمکی وزید
دختری در حجم آن
به طرف خاکستر شکوفه زد ...
💫💫💫💫💫💫💫
شاعر افسانه بشیری
گندم زار را می مانم به فصل درو
طلایی، مواج، عطرآگین، مترنم
گندم زار را می مانم به فصل درو
غمگین، ترسیده، بی دفاع در برابر برق نگاه داسها
💫💫💫💫💫💫💫
از آسمان می افتم
سقوط تکه ابریست
که دست بر پیراهنم می ساید
ترس قطره اشکی ست
که نمی ریزد
قصه ی گندم به تکرار نان می رسد
قصه ی آدم به پایان مرگ…
💫💫💫💫💫💫💫
با من از دست هایت
از پیشانی ات
و از آفتاب تندی که بر آن می تابد
از پیراهنت بگو
که باد
به سینه ات می چسباند آن را
وقتی در میان خوشه های گندم ایستاده ای
و فکر زمستان پیش رو
که به گرمای آغوش من می کشاندش.
💫💫💫💫💫💫💫
من
صدای نفست را
سلامی می دانم
که آفتاب
اولین بار
به دانه ی گندم داد….
💫💫💫💫💫💫💫
وقتی که با تو به رقص برمی خیزم
پاهایم سنبله های گندم می شوند
و گیسوانم
طولانی ترین رودخانه ی جهان!
💫💫💫💫💫💫💫
مرا یارای آن نیست که بی طرف بمانم
نه دربرابر زنی که شیفته ام می کند
نه در برابر شعری که حیرتزده ام می کند
نه در برابر عطری که به لرزه ام می افکند…
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده… و دانه ی گندم!
💫💫💫💫💫💫💫
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد
و غریو پیروزمند قحط؛
💫💫💫💫💫💫💫
بوی گندم مال من،
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من،
هر چی می کارم مال تو
💫💫💫💫💫💫💫
زمین ادامه دستی است
که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است
که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
💫💫💫💫💫💫💫
بهشتی شد مرا نظاره آن روی گندم گون
اگر گندم برون انداخت از فردوس آدم را
ندارد حاصلی سامان عشرت در کهنسالی
که نتواند نشاط عید برد از ماه نو خم را
💫💫💫💫💫💫💫
ابنای زمان مثال گندم
وین دور فلک چو آسیابست
سعدی تو نه مرد وصل اویی
تا لاف زنی و قرب جویی
💫💫💫💫💫💫💫
با سینه چاک همچو گندم
گرد تو روان چو آسیاییم
بر در زده ای چو حلقه ما را
ما رقص کنان که در سراییم
💫💫💫💫💫💫💫
بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد
دیده ما در بهشت از روی گندم گون فتاد
خون زسیما می چکد شمشیر زهرآلود را
الحذر از چهره سبزی که ته گلگون فتاد
💫💫💫💫💫💫💫
ما همچو خرمن ریخته گندم به کاه آمیخته
هین از نسیم باد جان که را ز گندم کن جدا
تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود
تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما
💫💫💫💫💫💫💫
اولین بار
به دانه ی گندم داد….
وقتی که با تو به رقص برمی خیزم
پاهایم سنبله های گندم می شوند
و گیسوانم
طولانی ترین رودخانه ی جهان!
💫💫💫💫💫💫💫
مرا یارای آن نیست که بی طرف بماند
نه دربرابر زنی که شیفته ام می کند
نه در برابر شعری که حیرتزده ام می کند
نه در برابر عطری که به لرزه ام می افکند…
بی طرفی هرگز وجود ندارد
بین پرنده… و دانه ی گندم!
💫💫💫💫💫💫💫
تو نیستی و هنوز مورچه ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما در شب دیده می شود
عزیزم
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می گیرد
از ریل خارج نمی شود.
💫💫💫💫💫💫💫
سکوت آب
می تواند خشکی باشد و فریاد عطش؛
سکوت گندم
می تواند گرسنه گی باشد
و غریو پیروزمند قحط؛
💫💫💫💫💫💫💫
بوی گندم مال من،
هر چی که دارم مال تو
یه وجب خاک مال من،
هر چی می کارم مال تو
💫💫💫💫💫💫
زمین ادامه دستی است
که به گندم می رسد
زمین ادامه یک عشق است
که سرخ ترین پیراهن را بر تن دارد .
💫💫💫💫💫💫💫
بهشتی شد مرا نظاره آن روی گندم گون
اگر گندم برون انداخت از فردوس آدم را
ندارد حاصلی سامان عشرت در کهنسالی
که نتواند نشاط عید برد از ماه نو خم را
💫💫💫💫💫💫💫
ابنای زمان مثال گندم
وین دور فلک چو آسیابست
سعدی تو نه مرد وصل اویی
تا لاف زنی و قرب جویی
💫💫💫💫💫💫💫
با سینه چاک همچو گندم
گرد تو روان چو آسیاییم
بر در زده ای چو حلقه ما را
ما رقص کنان که در سراییم
بهر گندم از بهشت آدم اگر بیرون فتاد
دیده ما در بهشت از روی گندم گون فتاد
خون زسیما می چکد شمشیر زهرآلود را
الحذر از چهره سبزی که ته گلگون فتاد
💫💫💫💫💫💫💫
ما همچو خرمن ریخته گندم به کاه آمیخته
هین از نسیم باد جان که را ز گندم کن جدا
تا غم به سوی غم رود خرم سوی خرم رود
تا گل به سوی گل رود تا دل برآید بر سما
💫💫💫💫💫💫💫
پرواز مفهوم پریدن نیست
شعر بلند سینه سرخان است
مفهوم رفتن از غزل تا اوج
از بیقراری های انسان است
💫💫💫💫💫💫💫
سبز نگاهت را تغزل کن
احساس را آئینه ی بودن
مثل کبوتر بال را واکن
تا حس کنی در خویش فرسودن
💫💫💫💫💫💫💫
پا از گلیم عاشقی بردار
حتا فراتر در خودت گم شو
بیرون بریز از خویش دردت را
بیزار از تحریک گندم شو
💫💫💫💫💫💫💫
از سرزمین آرزو رد کن
یک شب قطار آرزوها را
دیوانه کن با هر غزلخوانی
با موج هایت نظم موها را
💫💫💫💫💫💫💫
ققنوس باش و پای خاکستر
آتش بزن در رقص گندمزار
مثل نسیم از سایه ها رد شو
تکرار کن پرواز را تکرار
💫💫💫💫💫💫💫
طعم " پرستش " می دهد رویت
موهای تو گرداب هر موج است
پرواز یعنی اینکه احساست
همواره در تکرار در اوج است
💫💫💫💫💫💫💫
رقص گندمزار شوری تازه داشت
آفتاب عشق نوری تازه داشت
جاده های سخت فرسنگی هنوز
عاقبت پیوسته دوری تازه داشت
چشمهای خیره اینجا بی فروغ
شاید اینجا عشق کوری تازه داشت
در پس احساسها گم گشته بود
مرد یک حس صبوری تازه داشت
او برای صید ماهیهای پیر
با دل مغرور توری تازه داشت
مرگ خود را در دلش می پر وراند
در خودش انگار گوری تازه داشت
امیدوارم تمام لحظات زندگی تان به زیبایی گندم و به طراوت گندم زار باشد. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سرگرمی (اس ام اس)ساعدنیوز مراجعه نمایید.