شجاعت در میدان نبرد، شجاعت در مبارزه با نفس اماره، شجاعت در غلبه بر مشکلات زندگی، شجاعت در مبارزه با رذائل اخلاقی و شجاعت عقلی از مراتبی است که برای شجاعت نام برده شده است. از آثار و نشانه های شجاعت در زندگی انسان می توان به صداقت، بردباری، غیرت، مدارا با دوستان و استحکام در دین اشاره کرد. آفت شجاعت را خروج از حد اعتدال و کشیده شدن به افراط و تفریط دانسته اند.در ادامه ساعد نیوز زیباترین متن و شعر ادبی با مضمون شجاعت برای شما عزیزان گرد آوری کرده است امیدوارم لذت ببرید.
سخنان زیبای بزرگان در مورد شجاعت
کسی که هرروز از زندگی بر ترسی غلبه نکرده باشد، از زندگی درس نگرفته است.
رالف والدو امرسون
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
زندگی در مخاطره یعنی از صخره پایین بپری و در میان راه برای خودمان چتری بسازیم.
ری بردبری
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
خطر کن! همه چیز را خطر کن! سخت ترین کارهای روی زمین را به خاطر خودت انجام بده، به خاطر خودت عمل کن با حقیقت مواجه شو.
کاترین منسفیلد
هلن کلر
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
فقط کسانی که جرئت می کنند شکست سخت بخورند می توانند موفقیت بزرگ را کسب کنند.
رابرت اف کندی
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاعت از همه فضیلت ها مهم تر است زیرا بدون شجاعت به هیچ یک از فضیلت ها نمی توانید به طور مستمر عمل کند.
مایا آنجلو.
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
اقبال به نفع شجاعان عمل می کند.
ناشناس
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
باید کارهایی را انجام دهید، که فکر می کنید نمی توانید.
النور روزولت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
در زندگی تجربه ای وجود ندارد که از آن نشود درس گرفت، به هرحال منظور از زندگی، زیستن آن، حداکثر تجربه ها را چشیدن و با اشتیاق و بدون ترس دست به سوی تجارب جدیدتر و قوی تر دراز کردن است.
النا روزولت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کسی که برای اولین بار صدف خورد، آدم شجاعی بود.
جاناتان سویفت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاع باش، شجاع باش و همه جا شجاع باش.
ادموند اسپنسر
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
من از طوفان نمی ترسم، برای اینکه دارم طرز هدایت کشتی ام را یاد می گیرم.
لوئیزا می آلکوت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شهامت یعنی مقاومت در مقابل ترس ، غلبه بر ترس و دوام آوردن جلوی ترس.
مارک تواین
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کار دلخواه من این است که به جاهایی بروم که هرگز نرفته ام.
دایا آربوس
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
روز و ساعتش همین حالاست.
رابرت برنز
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کاری که تاکنون انجام نداده ای، سه بار انجام بده. بار اول برای غلبه بر ترس از انجام آن، بار دوم برای یادگیری نحوه انجام آن و بار سوم برای اینکه بفهمی از انجام آن خوشتان می آید یا نه.
ویرژیل تامسون
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
هراس، تیره بختی است، اما شهامت را نمی توان نیکبختی دانست؛ نهراسیدن سعادت است.
شعر زیبا و مفهومی در مورد شجاعت
وقتی شهامت دوست داشتن او را نداشته باشی
دیر یا زود سر و کله یک فرد شجاع پیدا خواهد شد!
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
اندر سخاوت به جای خورشید
وندر شجاعت به جای بهرام
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از ابلهیست نی شجاعت
گر جاهل از خرد نترسد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
چشم بد دور صورتی دارد
که شجاعت ازو همی بارد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
در قصر شجاعت و سخاوت
از رای رفیع تست بنیاد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بر شجاعت پیشه ننگ است از تهور دم زدن
حرف جوهر برنیاید از زبان شمشیر را
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
لیکن چه توان کرد که قوت نتوان کرد
با گردش ایام به بازوی شجاعت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بی نیاز از ناز تعویذم که مردان را بس است
حرز بازوی شجاعت جوهر شمشیرها
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
مسلم است شجاعت بر آن کسی صائب
که پیش تیر حوادث سپر نخواسته است
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
در شجاعت آدمی هر چند چون رستم بود
می شود چون زال عاجز در نبرد احتیاج
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جلوه گاه دل عاشق ز فلک بیرون است
در صف پیش بود هر که شجاعت دارد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ای بسا رزم که مردی سپر انداختن است
به شجاعت همه جا دست بدر نتوان کرد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آسمان از سپر انداختگان است اینجا
در چنین معرکه ای تیغ شجاعت چه کند؟
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
نمی باید سلاحی تیز دستان شجاعت را
که در سرپنجه خصم است شمشیری که من دارم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کنم گلگونه روی شجاعت شیرمردان را
درین بستانسرا چون تیغ اگر آبی به جو دارم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بی شجاعت کار نگشاید بزرگان را به حلم
در مقام بردباری تیغ در چنگ است کوه
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آن تیغ آبدار شجاعت که حزم او
بر گرد روزگار کشید آهنین حصار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جوهر تیغ شجاعت بود از چین جبین
ذوالفقاری بود عالمسوز روز کارزار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جوهر تیغ شجاعت، ابر دریای کرم
سایه لطف خدا عباس شاه نوجوان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جوهر تیغ شجاعت شاه عباس، آن که هست
نور عالمگیری از سیمای اقبالش عیان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ایا شجاعت را نوک نیزه تو پناه
ایا شریعت را تیغ تیز تو معیار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کفست و نخیزد ازو سخا و کرم
همان دلست نجنبد درو شجاعت ها
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
در هند کمال جود موجود آمد
صد کوکبه شجاعت و جود آمد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بی شجاعت نیست کو صف بشکند
آنکه خود را بشکند نعم الشجاع
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جنونست شجاعت میندیش و درانداز
چو شیران و چو مردان گذر کن ز غری ها
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
عاقبت بینی مکن تا عاقبت بینی شوی
تا چو شیر حق باشی در شجاعت لافتی
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
در زندان جهان را به شجاعت بکنیم
شحنه عشق چو با ماست ز کی پرهیزیم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آری جنون ساعه شرط شجاعت است
با مایه خرد نکند هیچ کس نری
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
خارش همه شجاعت و شاخش همه سخا
رسته به آب رحمت و حکمت برو رطب
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
میمون شجری بود پر از شاخ شجاعت
بیخش به زمین شاخش بر گنبد اخضر
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آن را که چون چراغ بدی پیش آفتاب
از کافران شجاعت پیش شجاعتش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آنکه با علم و شجاعت چو قوی داد عطاش
به رکوع اندر بفزود سوم فضل: سخاش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
همه داده گردن به علم و شجاعت
وضیع و شریف و صغارو کبارش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاعت تو که مرآت نصرت و ظفر است
در او به صورت رستم عیان شود تمثال
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از شجاعت نیست آلودن به خون حیض تیغ
هر که از نامرد رو گردان شود مغلوب نیست
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
خانخانان را به بزم و رزم، صائب دیده ام
در سخا و در شجاعت چون ظفرخان تو نیست
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
نه ای گر تیغ چو بین وز شجاعت جوهری داری
چرا یک ره ز خود ای بیجگر بیرون نمی آیی؟
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ختم شد زان سان که مردی و شجاعت بر علی
ختم خواهد شد بر او مردی ز شاهان زمان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
تو شاخ آن درختی کاندر زمانه بود
برگش همه شجاعت و بارش همه سخا
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
به میدان مکن در شجاعت سبق
به مجلس مکن در سخاوت سرف
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
این چنین قلعه محمود جهاندار گرفت
به دلیری و شجاعت نه به مکر و نیرنگ
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جلالت ابدی با تو چون شجاعت جفت
سعادت ازلی با تو چون سخات عدیل
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
به جود باطل کردی سخاوت حاتم
به تیغ باطل کردی شجاعت رستم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آنکه در مردی شجاعت باشدش زیر رکاب
وانکه در رادی سخاوت باشدش زیر نگین
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از جود تو سخاوت حاتم شده هبا
وز زور تو شجاعت رستم هدر شده
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
هم سخاوت را کمالی هم بزرگی را جمال
هم شجاعت راجلالی هم شریعت را شعار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاعت تو همی بسترد ز دفترها
حدیث رستم دستان و نام سام سوار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
همه مردی آموختی و شجاعت
جهان گشتن و تاختن چون سکندر
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ایا شجاعت را گرد بازوی تو طواف
ایا مروت را گرد مجلس تو مدار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاعت از هنر و بازوی تو گیرد نام
مروت از سیر و همت تو گیرد هنگ
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
وگر شجاعت باید دلش بروز وغا
فزون زدشت فراخست و مه ز کوه کلان
ببزمگه چه نمایه؟ سخاوت واحسان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ای به صلابت سمر وی به سیاست مثل
وی به شجاعت علم وی به مهابت نشان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از علی علم و شجاعت سوی امت ظاهر است
روشن و معروف و پیدا چون نهار، ای ناصبی
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
مزن لاف شجاعت ور زنی آنگه که در میدان
عدم شمشیر دل یابی فنا شبدیز جان بینی
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
داور دین شاه شجاع آن که کرد
روح قدس حلقه امرش به گوش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
Hate is easy,
Love takes courage.
تنفر آسان است،
عشق شجاعت می طلبد.
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد
ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
مظهر لطف ازل روشنی چشم امل
جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
دارای دهر شاه شجاع آفتاب ملک
خاقان کامگار و شهنشاه نوجوان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شهنشاه مظفر فر شجاع ملک و دین منصور
که جود بی دریغش خنده بر ابر بهاران زد
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاع نیست مگر عاشقی که جان بخشد
شود صحیح که گردد بتیغ عشق جریح
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع
همی بدادی تا در ولی نماند فقیر
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاع امشب که وصل دوست داری جان سپردن
به علاج محنت هجران فردا مردن است امشب
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بر شجاعت پیشه ننگ است از تهور دم زدن
حرف جوهر برنیاید از زبان شمشیر را
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
به جود باطل کردی سخاوت حاتم
به تیغ باطل کردی شجاعت رستم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
لیکن چه توان کرد که قوت نتوان کرد
با گردش ایام به بازوی شجاعت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
آنکه در مردی شجاعت باشدش زیر رکاب
وانکه در رادی سخاوت باشدش زیر نگین
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
بی نیاز از ناز تعویذم که مردان را بس است
حرز بازوی شجاعت جوهر شمشیرها
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از جود تو سخاوت حاتم شده هبا
وز زور تو شجاعت رستم هدر شده
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از شجاعت نیست با نامرد گردیدن طرف
روی گردانیدن اینجا حمله مردانه است
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
هم سخاوت را کمالی هم بزرگی را جمال
هم شجاعت راجلالی هم شریعت را شعار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شجاعت تو همی بسترد ز دفترها
حدیث رستم دستان و نام سام سوار
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
نمی باید سلاحی تیز دستان شجاعت را
که در سرپنجه خصم است شمشیری که من دارم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ای به صلابت سمر وی به سیاست مثل
وی به شجاعت علم وی به مهابت نشان
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
کنم گلگونه روی شجاعت شیرمردان را
درین بستانسرا چون تیغ اگر آبی به جو دارم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از علی علم و شجاعت سوی امت ظاهر است
روشن و معروف و پیدا چون نهار، ای ناصبی
جملات زیبا در مورد شجاعت
با من از بازی گرگم به هوا حرف زدی
وقت بازی تو خودِ شیر شدی، حرفی نیست
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
وای اگر کفتار ها رفتار کفتاری کنند
یا که گرگان لحظه ای اندیشه هاری کنند
یا شغالان از سگان قلاده ها را بُگسلند
یا که روباهان دوباره فکر مکاری کنند
با پلنگ و ببر ها هم گر در افتادند، … هیچ
وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
هر روز خورشید طلوع در آفریقا می کند. غزلک بیدار است. غزلک میداند، میفهمد. باید از شیر سریعتر بدود تا که کشته نشود تاکه خورده نشود. هرروز خورشید در آفریقا طلوع می کند. شیر هم بیدار است شیر هم میفهمد باید از آن غزال تیزتر بدود که نمیرد از گرسنگی. این جبری است برای جنگل قانون برای امروز برای هرروز.
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو
آماده ام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کن ای آهو! کمین کافی است.
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
چون گشت شکار شیر جانی
بیزار شد از شکار خرگوش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
روزی سگی نزد شیر آمد گفت: بامن کشتی بگیر، شیر سر باز زد. سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شیر از مقابله با من می هراسد. شیر گفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند که با سگی کشتی گرفته ام…
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
گلـه ی آهـویـی و با چشـم هـای وحشـی ات
در دل ایـن شیـر مستـاصـل شـده رم مـی کنی
غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا میکند
شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
دیـگر برای دلــهره جایی نمــانده است
در بیـشه زار شـــیر نر آمـاده می کنند
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
تلفیق چشم شیر و غزال است چشم تو.
چون با غرور و عشق گلاویز می شود
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شیر را شرمنده ی چشمان آهو ها مخواه
یا نهان کن خویشتن را
یا مرا زنجیر کن
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست
بگذار اعتراف کنم، اعتراف تلخ.
این شیر پیر نیز توان خطر نداشت
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
سلطان جنگل هستم، بره ای که گرگ را دیده، گرگ را مکیده، هر چند بی کرک و پرم، دهانم هنوز بوی شیر می دهد…
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
عیار چشم غزالان شیر مست چه باشد
که چشم شیر درین بیشه، شیشه شیشه شراب است
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~
تا کی بنشینیم و در این حال بمانیم؟
از وضع کنونی بخدا دل نگرانیم
از هر روشی هم شده باشد پس از امروز
باید عطش سینه ی خود را بنشانیم ای مرد ترین مرد! نگهبان دلت باش
وقت است بدانی خودمان نیز بدانیم!
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
هی فکر نکن مردی و ما تازه جوانیم!
ای دزد سر گردنه عشق کجایی
روباهی و ما شیر ژیان سبلانیم!
که خون شیر خورند آهوان شیر شکارش
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
تا چشم تو را دید، دلم بندِ دلت شد، چون شیر که بر چشمه ی آهوی تو بند است …
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از گله رانده اند مرا ای غزال من
شیری که خود به دام بیافتد که شیر نیست
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
انگیزه اش در کار سودا سر به سر باشد! شیری که با آمیختن با آهویی مغموم، مصداق رویا گونه ی شیر و شکر باشد …
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
ز سایه علم شیر پیکرش نه عجب
که لرزه بر تن شیران فتد چو شیر علم
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو، آماده ام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کن ای آهو کمین کافی است …
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
از غضب در دهن شیر مجاور بودم
ترک خشم از دهن شیر برآورد مرا
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
تو غزالی یا شیر، هر چه هستی هر که هستی با طلوع خورشید باید دویدن را آغاز کنی و همین قانون است برای من و تو و برای خورشید …
~~~~~✩✩✩✩✩~~~~~
شیر آهو می دراند شیر ما بس نادرست
نقش آهو را بگیرد در دمد آهو کند