به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، رمان چشمهایش اثر نویسنده مشهور ایران استاد بزرگ علوی بدون تردید یکی از جریان سازترین و تاثیر گذارترین رمانهای ایرانی است که نه تنها بر ادبیات بلکه برجامعه ایرانی و حتی تحولات اجتماعی دهه پنجاه موثر بوده است. در خلاصه کردن سعی شده تحلیل های علت و معلولی حوادث رمان حذف و فقط معرفی کوتاهی از رمان و نویسنده آن انجام شود. ذکر چند نکته درباره این رمان ضروری است، رمان چشمهایش در سال 1331 باعث شد که علوی را به یکباره در بین نویسندگان معاصر نامدار و زبانزد شود. بنابر تاریخی که «بزرگ علوی» خود در پایان رمان چشمهایش نوشته است، نگارش این کتاب شش ماه طول کشیده. از همان سطر آغازین رمان نویسنده سعی دارد ما را با فضای سیاسی زمان خود آشنا سازد و به خواننده بفهماند که با رمانی با زمینه های سیاسی طرف است ولی به نظر نمیرسد کاملا سیاسی باشد نکته دیگر نحوه روایت کتاب است. کتاب از ابتدا توسط مردی ناظم نقل می شود و در ادامه ناظم شروع به نقل از زبان زن ناشناسی می نماید که در حقیقت به طور هنرمندانه ای راوی انتقال پیدا می کند و احساساتی که توسط این زن بیان می شود بسیار لطیف و دقیق است و از جانب نویسنده ای مرد اینگونه توصیفات جالب و قابل تحسین می باشد. این رمان از آثار معدود فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
«نقاشی بزرگ استاد ماکان در حالی که 3 سال در تبعید بوده و به صورت مشکوکی می میرد. بعد از آن نمایشگاهی از آثارش ترتیب می دهند و یکی از تابلوهای استاد نامش چشمهایش است. و راز این تابلو مانند یک معما می شود. راوی داستان ناظم مدرسه ماکان است و آثار استاد آنجا به نمایش گذاشته می شود، وی به دنبال حل این معماست در سالروز مرگ استاد ماکان، زنی به دیدن آثار استاد می آید نوکر استاد آن زن را می شناسد و به ناظم می گوید او صاحب چشمای تابلوی استاد است.
ناظم، زن را پیدا نمی کند و پنج سال صبر می کند و سپس بعد از 5 سال زندان دوباره به دیدن نمایشگاه استاد می رود و از اینجای داستان به بعد پرده از این راز برداشته می شود.
رمان چشمهایش، عاشقانه ای تمام عیار به شمار می آید؛ داستانی که در زمان خود، ساختارشکن و تأثیرگذار بود. نام بزرگ علوی با این کتاب، سرزبان ها افتاد و او را میان اهالی قلم، مشهور کرد. نکات جالبی درمورد شیوه ی روایی چشمهایش وجود دارد. هنر بزرگ علوی در پرداخت چشمهایش این است که فضای سیاسی کتاب، بر موضوع داستان سایه نینداخته است. با این حال، فراموش نمی کنید که با رمانی سیاسی طرف هستید. پردازش قوی و فضاسازی گیرای داستان، از چشمهایش اثری پرکشش ساخته است که نه تنها شما را خسته نمی کند، بلکه شیفته ی داستان می شوید. قلم بزرگ علوی در این کتاب، به قدری روان است که ابدا فکر نمی کنید کتاب در سال های منتهی به دهه ی 30 نوشته شده است. باید این کتاب را بخوانید تا بفهمید چرا از بزرگ علوی به عنوان یکی از برجسته ترین نویسندگان ایران یاد می شود.
«سید مجتبی آقابزرگ علوی» نویسنده و فعال اجتماعی در 13 بهمن سال 1282 در تهران در خانواده ای سطح بالا و روشن فکر متولد شد. او در جوانی برای تحصیل به آلمان رفت و رشته ی علوم تربیتی و روانشناسی را دنبال کرد. او از دانشگاه «مونیخ» آلمان فارغ التحصیل شد و نوشتن داستان را به طورجدی از همان دوران آغاز کرد. او با انتشار آثارش فضای داستان های فارسی را متحول کرد و در کنار افرادی همچون «صادق هدایت» و «صادق چوبک» به عنوان پدران داستان نویسی نوین ایرانی قرار گرفت. «بزرگ علوی» همواره در سراسر زندگی اش با نوشتن آثارش وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه را به تصویر می کشید و ازجمله نویسندگانی بود که بارها برای شرکت در جریانات سیاسی به زندان افتاد. او پس از بازگشتش از آلمان، مدتی در تهران و شیراز به تدریس مشغول شد و روزنامه نگاری را دنبال کرد. او در آن روزگار با «صادق هدایت» آشنا شد و با «فرزاد مسعود» و«مجتبی مینوی» گروه ربعه را تشکیل دادند. آن ها در این دوران داستان های فارسی را با سبک جدید و متفاوتی از گذشته می نوشتند که بر ادبیات فارسی معاصر بسیار تأثیرگذار گذاشتند.
«بزرگ علوی» در اردیبهشت سال 1316 به دلیل توجه و پیروی از کمونیسم محاکمه شد و حدود هفت سال را در زندان سپری کرد. او در کنار سایر روشن فکران و افراد متمول جامعه از حقوق افراد ضعیف و زحمتکش جامعه دفاع می کرد و روحیه مبارزه طلبی اش را در داستان هایش منتقل می کرد. او به همراه 52 نفر دیگر در این دوران به زندان افتاد که به تأثیر از آن «علوی» کتاب «پنجاه وسه نفر» و «ورق پاره های زندان» را منتشر کرد. «بزرگ علوی» در «پنجاه وسه نفر» دوره ی حکومت رضاشاه را شرح می دهد با پیوند میان ادبیات و سیاست خفقان آن زمان را روایت می کند. او درباره ی مقصودش از نوشتن «پنجاه وسه نفر» گفته است: «من می خواهم پیچ و مهره اجتماع دوره سیاه را به طور بارز به خوانندگان خود نشان دهم. محاکمه پنجاه وسه نفر با این وضع افتضاح آور که یکی از آثار ننگین تاریخ ایران به شمار می رود، محصول اوضاع و احوالیست که دوره سیاه را پابرجا کرده بودند؛در محاکمه پنجاه وسه نفر و در گرفتاری و آزادی آن ها تمام طبقات اجتماع ایران شریک بودند، بنابراین اگر من موفق شوم که حادثه 53 نفر را به طوری که در حقیقت بوده، و وقایعی را که اطراف آن رخ داده، چنانکه شاید و باید، شرح دهم، گمان می کنم توانسته ام اوضاع اجتماع ایران را در این بیست ساله اخیر تشریح کنم.»
«ورق پاره های زندان» نیز شرح حال دوران زندان این نویسنده و وضعیت اجتماعی و سیاسی آن روزگار است که آن ها را نویسنده روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و پاکت های میوه و شیرینی می نوشت. این نویسنده ی تأثیرگذار از نخستین تحصیل کرده های خارج از ایران آن زمان بود و بر زبان آلمانی تسلط داشت. او علاوه بر نوشتن آثار تأثیرگذار و ماندگارش چند اثر بین المللی را نیز به فارسی ترجمه کرد. او «دوشیزه ی اورلئان» نوشته ی «شیلر» و «کسب وکار خانم وارن» نوشته ی «جرج برنارد شاو» را به فارسی ترجمه کرد و خوانندگان آن زمان را با ادبیات آلمان آشنا کرد.
«بزرگ علوی» پس از رهایی از زندان بار دیگر به اروپا سفر کرد و تا انقلاب اسلامی در آن جا سکونت داشت. او در این دوران علاوه بر نوشتن داستان در دانشگاه «هومبولدت» آلمان مشغول به تدریس شد. او در دهه ی پنجاه به ایران بازگشت و پس از مدتی بار دیگر به آلمان رفت و در 28 بهمن سال 1375 به علت سکته ی قلبی در «برلین» درگذشت. «بزرگ علوی» سرآغاز جریانی جدید در داستان نویسی ادبیات فارسی معاصر بود و شخصیت برجسته و آثار ماندگارش پس از چند دهه همچنان قابل مطالعه و بررسی است.
تو و امثال تو نمی توانید این دستگاه را به هم بزنید. مگر این دستگاه به روی پای خودش ایستاده که شماها بتوانید واژگونش کنید؟ آن هایی که نگهش میدارند،از قایم موشک بازی های شما هراسی ندارند. این دیو احتیاج به قربانی های زیاد دارد. اما من کسی را مرد میدان نمی بینم. می ترسم عوض اینکه او را ضعیف تر کنید، از خونخواری پروارتر بشود و بی پروا به شما بتازد.
درباره گذشته قضاوت کردن کار آسانیست. اما وقتی خودتان در جریان طوفان می افتید و سیل غران زندگی شما را از صخره ای در دهان امواج مخوف پرتاب می کند، آنجا اگر توانستید همت به خرج دهید، آنجا اگر ایستادگی کردید، اگر از خطر واهمه ای به خود راه ندادید، بله، آن وقت در دوران آرامش، لذت هستی را می چشید.
برای بالا رفتن از نردبان بلند هنر، سر نترس و پشتکار لازم بود که من در خود سراغ نداشتم. نمی توانستم ساعت ها، ماه ها، سال ها بنشینم و سر چیزی که مایل بودم با رنگ و خط به صورت انسان فهم درآورم، کار کنم. این حوصله به من داده نشده بود. من همیشه راه سهل تر را انتخاب می کردم. دیگران با ثبات بودند و من این را می فهمیدم. به خودم صدمه می رساندم، کار هم می کردم، اما بلاخره ناتمام میماند. تفریح و سرگرمی بر من غلبه داشت و مرا به عالم دمدمی می انداخت.
نویسنده: بزرگ علوی
ناشر: نگاه
تعداد صفحات: 271
اگر از آشنایی با کتابهای چمهایش اثر بزرگ علوی لذت بردهاید و مایلید که با کتابهای بیشتری آشنا شوید، در بخش نظرات حتما با ما به اشتراک بگذارید.
2 ماه پیش