آشنایی من با شخصیت و اندیشه های استاد فقید و فرزانه، آیت الله مصباح یزدی، به زمان دانشجویی و شرکت در اولین دوره مبانی اندیشه اسلامی (طرح ولایت) در تابستان 1379 در دانشگاه رازی کرمانشاه، بر می گردد که توسط سازمان بسیج دانشجویی و با همکاری موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) و تحت نظارت مستقیم آیت الله مصباح یزدی برگزار شد. در آن دوره فشرده 40 روزه، برای نخستین بار از نزدیک با دغدغه های فکری، فلسفی، اخلاقی و معنوی این فیلسوف معاصر آشنا شدم.
در این فرصت مغتنم، با تأملی اندک، چند ویژگی برجسته شخصیتی و فسلفی استاد مصباح را با شما دوستداران حکمت و فلسفه، به اشتراک می گذارم.
نخستین صفت فیلسوفانه استاد، "شجاعت" و "شهامتِ" بی نظیر او در بیان حقیقت بود. شاید به خاطر همین روحیه "حق طلبی" و موضع گیریهای "شفاف" و "صریح" در مسائل اعتقادی، سیاسی و ایدئولوژیکی بود که آنقدر مورد بی مهری و اهانت واقع می شد. به هرحال، راستی و صداقت همان اندازه که برای دوستان و موافقان، "امید آفرین" است، برای دشمنان و مخالفان،" بیم آفرین" است.
معمولاً همیشه سازش و موافقت، نشانه درستی و برحق بودن نیست؛ بلکه بین "وِفاق و نِفاق"؛ و بین "موافق و منافق"، فقط یک حرف فاصله است! کسی که با همگان در همه چیز، موافق است و نیز کسی که همگان با او در همه مواضعش، موافق اند، بدون شک، منافق است! به قول مولا علی(ع):«کثرۀُ الوِفاق نِفاقٌ» (غرر الحكم، حدیث7083): یعنی موافقت فراوان، نشانه نفاق است.
بنابراین لازمه و نشانه صداقت، مخالفت است؛ کسی که مخالف دارد، صادقتر از کسی است که فقط موافق دارد؛ و البته کسی که با مواضع دیگران، مخالفت و ناسازگاری دارد، صادقتر از کسی است که همواره موافقت و سازگاری دارد.
بر این اساس، آیت الله مصباح را باید فیلسوفی شجاع و ناسازگار دانست. این شجاعت و ناسازگاری، بیش از هرچیز نشانه آزاداندیشی و صداقت در اندیشه و بیان بود که این دو صفت را در اساتید او -امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی (ره) – نیز سراغ داریم.
ایشان از اندک روحانیونی بود که از همان اوایل تدریس (در دوران قبل و حتی بعد از انقلاب) به ضرورت یادگیری علوم و معارف غربی توجه داشت و طلاب و شاگردان خود را به فراگیری علوم و نظریات غربی ترغیب و تشویق می کرد. این نوع آزاداندیشی و بازبودن به روی اندیشه های نوین غربی، برای اهل حکمت و فلسفه، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ چراکه از رسالتهای اصلی فیلسوف، نقّادی و نقد اندیشه هاست. اما لازمه و مقدمۀ نقد نظریات، فهم و شناخت آنهاست. استاد مصباح به خوبی می دانست که ابزار لازم برای نقادی مبانی غرب و نقد اندیشه های وارداتی، "غرب شناسی" است. برخی از روشنفکران دینی که چندان هم با روش و اندیشه آیت الله مصباح، موافق نبودند و بلکه به شدّت به برخی مواضع ایشان، انتقاد داشتند، نسبت به این روحیه آزاداندیشی استاد، اظهار لطف و علاقه نموده و منصفانه، زبان به مدح گشوده اند. استاد مصطفی ملکیان به مناسبتی گفته اند:«تنها روحانی در حوزه علمیه که دوست داشتند طلاب با فرهنگ غربی آشنایی پیدا کنند، آقای مصباح بودند و من از این جهت بسیار لذت می بردم».
- نکته پایانی اینکه استاد مصباح، غالباً اهل تأمل و دقت در استخدام کلمات بود و بر مکتوبات و ملفوظات خود، نظارت و اهتمام داشت. سخنانش سنجیده و پاسخ هایش از سر اندیشه ورزی و تأنّی بود و همواره به لوازم سخنش پایبند بود. به هرحال از فیلسوف، انتظاری جز این نمی توان داشت. روحش شاد و یادش گرامی
3 سال پیش
3 سال پیش
3 سال پیش