متن آهنگ 175 از علیرضا طلیسچی
یه ماهی داشت میخواست آزاد باشه میخواست دریا بره شاد باشه میونشون یکم دوری فقط بود ولی دریام یکم بی معرفت بود دنباله ماهیه تا دریا رسیده اما دریا هم ازش قطع امیده هرکی برگشته نشونیش و نداره یکی میگفت دیدتش بیقراره بیقراره مادری که جز خدا راهی نداره احتیاجی به شناسایی نداره چون قراره تویه انتظار بمیره بایدم عشقش و اشتباه بگیره ♫♫♫ بوش و حس میکنه تو همین حوالی گریه میکنه واسه یه تنگه خالی میسپاره پیداش کنن میشینه هرجا خونش و میبره تا نزدیک دریا بی هوا براش میخواد غذا بریزه هرکسی شبیهشه خیلی عزیزه بس که تو دلش پر از غصه و درده درد زانوهاش و هیچوقت حس نکرده مادری که جز خدا راهی نداره احتیاجی به شناسایی نداره چون قراره تویه انتظار بمیره بایدم عشقش و اشتباه بگیره
3 سال پیش
3 سال پیش