به گزارش سرویس حوزه روانشناسی ساعدنیوز، مردم قطعاً دوست دارند محصولاتی بهتر و با بستهبندی بهتری دریافت کنند. شرکتها نیز بدون شک از فروش و رضایت بیشتر استقبال میکنند.
افراد موفق موانع را شناسایی میکنند، ولی این باعث دلسردی و ناامیدی آنها نمیشود. بلکه آنها تلاش میکنند راههای مقابله با این موانع را نیز پیدا کنند. در مثال قبل، فرد میتوانست تصور کند که در سیستم تولید خوراکی و بستهبندی هیچ شانسی ندارد و امکان ارائه ایدههای خود را پیدا نخواهد کرد، ولی همانطور که دیدیدم، او میتوانست راهی را برای غلبه بر این دشوارها پیدا کند. یادتان باشد، عبور از موانع یک مهارت ضروری برای دستیابی به موفقیت است.
راههای زیادی برای رسیده به خواستههای شما وجود دارد. اینکه باور داشته باشید تمام احتمالات علیه شما هستند، تنها راه و روش دیگری برای بیان جملهی «من نمیخواهم شکست بخورم» است و تنها باعث میشود که حتی تلاش نکنید.
برای مثال، ایدهای برای بستهبندی جدید غذاهای کودک دارید؟ این تصور اشتباه است که باید یک کارخانه و یا خط تولید جدید احداث کنید تا بتوانید این ایده را به کار بگیرید. این تصور به احتمال زیاد باعث منصرف شدن شما خواهد شد و اصلاً تلاش هم نخواهید کرد. در این مثال، شما میتوانید ایده خود را به شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی کودکان برده و کار خود را از این طریق پیش ببرید.
مردم قطعاً دوست دارند محصولاتی بهتر و با بستهبندی بهتری دریافت کنند. شرکتها نیز بدون شک از فروش و رضایت بیشتر استقبال میکنند.
افراد موفق موانع را شناسایی میکنند، ولی این باعث دلسردی و ناامیدی آنها نمیشود. بلکه آنها تلاش میکنند راههای مقابله با این موانع را نیز پیدا کنند. در مثال قبل، فرد میتوانست تصور کند که در سیستم تولید خوراکی و بستهبندی هیچ شانسی ندارد و امکان ارائه ایدههای خود را پیدا نخواهد کرد، ولی همانطور که دیدیدم، او میتوانست راهی را برای غلبه بر این دشوارها پیدا کند. یادتان باشد، عبور از موانع یک مهارت ضروری برای دستیابی به موفقیت است.
برخی فکر میکنند بدون داشتن رابطه و ارتباطات خاصی، امکان انجام کارها و یا موفقیت وجود ندارد. واقعیت این است که امکان برقراری ارتباط با هر سطحی از مردم، در هر صنعت و بخشی وجود دارد. تنها محدودیت، رویکرد خود شما است. سعی کنید چیزی که میخواهید را درخواست کنید و افراد مناسب را نیز برای این کار پیدا و انتخاب کنید.
اگر احساس میکنید که ارتباطات خوبی در اطرافتان ندارید، سعی کنید که آنها را پیدا کنید. خیلی از افراد در این شرایط به خودشان میگویند که «چرا آقای ایکس و یا خانم ایگرگ باید با من صحبت کند؟» این همان بهانهای است که مانع از هرگونه حرکت و پیشرفت در آنها میشود.
هیچ جواب مشخصی برای این سؤال وجود ندارد. شاید آنها فکر کنند که شما هم ممکن است ایده و یا پیشنهاد خوبی برای ارائه کردن داشته باشید. به هرحال، اگر پیشنهاد صحبت و گفتگو با شما را رد کردند، نتیجه میگیرید که فرد مناسبی برای برقراری ارتباط نبوده است. با توجه به منابع و امکانات امروزی، پیدا کردن راه دسترسی به افراد مختلف دیگر کار دشواری محسوب نمیشود.
افراد موفق وقت خودشان را با پیدا کردن دلایل و بهانههایی برای تماس نگرفتن تلف نمیکنند. آنها بلافاصله سعی میکنند به فرد مورد نظر دسترسی پیدا کنند، از دوستان خود کمک بگیرند و به هر طریقی با فرد مورد نظر صحبت کنند.
وقتی فردی را میبینید که شخص موفقی را «خوششانس» خطاب میکند، باید بدانید که هیچ اطلاعی از مسیر پیشرفت او ندارد. موفقیت مستلزم حرکت و پویایی است.
البته منظور ما لزوماً سخت کار کردن هم نیست. بلکه برای موفقیت باید بدانید چه قدمهایی را باید بردارید و اینکه به برنامهریزی خودتان هم باید پایبند باشید.
«شانس» یک عنصر بیرونی نیست. شانس همان دهمین تماسی است که بعد از 9 تماس ناموفق میگیرید. یعنی بعد از 9 تماس ناامید نشدید و همچنان به کار خودتان ادامه میدهید تا اینکه 10مین تماس موفقیتآمیز میشود! برخی ممکن است اسم این را شانس بگذارند، ولی نمیدانند که پیش از این تماس، شما 9 تماس ناموفق دیگر داشتهاید، ولی همچنان برای رسیدن به هدف خود تلاش کردهاید.
افراد موفق میدانند که باور داشتن به شانس یک دروغ متداول است و باید از آن اجتناب کنند. سپردن کارها به شانس و قضاوقدر هیچ نتیجه مثبتی را برای شما به همراه نخواهد داشت.
خیلی از افراد با این تصور که فضا خیلی رقابتی است، دست به انجام هیچ کاری نمیزنند. این تصور باعث میشود که ایدهها و هیجانات خود را سریعاً سرکوب کرده و به آنها اجازهی بروز ندهید.
شما یک نیاز و یا کمبودی را متوجه میشوید. بنابراین در راستای ارائه محصول و یا خدماتی برای پاسخگویی به این نیاز تلاش میکنید. این باور که فضا رقابتی است و شما شانسی نخواهید داشت، یک باور اشتباه است. اگر رقیب شما هم پیشتر متوجه این نیاز و یا کمبود شده بود، حتماً محصولی در آن راستا ارائه میکرد و شما چنین نیازی را احساس نمیکردید.
بنابراین، شاید بهتر باشد خودتان را به عنوان یک بازیکن مهم ببینید که در کنار زمین نشسته و منتظر ورود به زمین و تغییر بازی است! ولی نکته مهم همینجا است. شما تنها یک بازیکن نیستید. بلکه مربی هم هستید. بنابراین، شما خودتان باید تصمیم بگیرید که چه زمانی وارد زمین بازی میشوید.
رقابت تنها یک توهم است! اگر محصول و یا خدماتی منحصر به فرد را ارائه کنید، تمام فعالیت رقبای شما به سودتان خواهد بود. چراکه حضور آنها باعث برجسته شدن نقاط تمایز شما میشود!
زمانی که قهوهفروشی معروف و زنجیرهای استارباکس در کنار یک قهوه فروشی بومی و محلی یک شعبه افتتاح میکند چه اتفاقی میافتد؟ شاید باورش سخت باشد، ولی در بیشتر مواقع، این به نفع فروشگاه محلی هم بوده و فروش بیشتری پیدا میکند. دلیل آن هم مشخص است: «رقابت» با یک برند معروف مثل استارباکس باعث میشود افراد بیشتری به آن توجه کرده و علاقهمند شوند.
افراد موفق به خوبی میدانند که رقابت به آنها کمک میکند تا تلاشهایشان بیشتر دیده شود.
هیچ زمان و یا سن مناسب و ایدئالی وجود ندارد. بر همین اساس، هیچ شرایط اقتصادی و یا منطقه جغرافیایی منحصربهفردی هم وجود ندارد.
این موضوع واقعاً ساده است. در بیشتر مواقع، همان احساس نقدکننده و سرکوبگر داخلی است که میگوید «بله، اما …»
دو حالت بیشتر وجود ندارد. یا شما متعهد به انجام کاری هستید، یا خیر. مادامی که در یک مسیر گام برنداشته و بری رسیدن به آن تلاش نکنید، هرگز متوجه نخواهید شد که آیا شانسی برای موفقیت دارید یا خیر.