انتخاب نام کیمیا برای کودک

  دوشنبه، 19 مهر 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
انتخاب نام کیمیا برای کودک
از زیباترین نام های دخترانه که ریشه فارسی دارد کیمیا می باشد. معنی این نام فارسی ماده ای فرضی که به گمان قدیمی ها فلزاتی مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبدیل می کند، اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون، مکر و حیله، انسان کامل که می تواند سالکان را تربیت کند و به مقامات عرفانی برساند، گفته شده است.

یکی از نام های زیبایی که می توان برای دختران خود انتخاب کرد کیمیا می باشد. معنی اسم کیمیا در زبان فارسی به معنی علمی است که به وسیله آن می توانند مس را به طلا تبدیل کنند، بیان شده است. شما عزیزان همراه در ادامه می توانید با دیگر معانی، فراوانی و اسم های مشابه این نام اصیل دخترانه آشنا شوید پس تا پایان همراه ما باشید.

مشخصات اسم کیمیا

  • جنسیت: دختر
  • افراد دارای این نام:69913
  • ابجد کبیر:81
  • ابجد صغیر:9
  • ریشه نام:فارسی
  • نام به انگلیسی:kimya
  • تلفظ به فارسی:کیمیا
  • تلفظ نام به انگلیسی:/kim(i)yā/

معنی اسم کیمیا در ثبت احوال

۱- ماده اي فرضي كه به گمان قدما فلزاتي مانند مس و قلع را به طلا و نقره تبديل مي كند، اكسير. ۲- (به مجاز) هر چيز ناياب و دست نيافتني. ۳- (در قديم) (به مجاز) افسون، مكر و حيله. ۴- (در تصوف) (به مجاز) انسان كامل مكمل كه مي تواند سالكان را تربيت كند و به مقامات عرفاني برساند.

معنی اسم کیمیا در لغت نامه دهخدا،فرهنگ معین،فرهنگ فارسی و عمید

  • لغت نامه دهخدا:کیمیا. ( معرب ، اِ ) کیمیاء. عملی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس ، اجساد ناقصه را ...
  • فرهنگ معین:[ یو. ] ۱ - ( اِ. ) ماده ای که به عقیدة قدما می توانست مس را تبدیل به طلا کند. ۲ - مکر و حیله . ۳ - ( ...
  • فرهنگ فارسی:( اسم ) ۱ - یکی از علوم خفیه که از علوم خمس. محتجب. قدما بود و آن صنعتی است که معتقد بودند بوسیل. آن ...
  • فرهنگ عمید:۱. در باور قدما، ماده ای فرضی که به وسیلۀ آن می توان هر فلز پَست مانندِ مس را تبدیل به زر کرد، اکسیر ...

نام های هم آوا با کیمیا

یرمیا،کیهان،پارسیا،سایا،بصیرا،منیبا

شعر با اسم کیمیا

عاشقا در وصف زلفش اعتدالی پیشه کن

عقل سالم کی پسندد شیوه اغراق را

فتنه ها دیدیم و بیرحمی از او بسیار هم

مهربانی کیمیا شد شهره آفاق را


اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است

دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است


دست از مس وجود چو مردان ره بشوی

تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی

خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد

آن گه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد

بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی


دردی دارم ،

درمان تویی

کیمیا باش

شفابخشم تویی ،

بامن هم صدا باش


تو خانقاه و خرابات در میانه مبین

خدا گواه که هر جا که هست با اویم

غبار راه طلب کیمیای بهروزیست

غلام دولت آن خاک عنبرین بویم


غلام همت آن رند عافیت سوزم

که در گداصفتی کیمیاگری داند

وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی

وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند


تو که کیمیافروشی نظری به قلب ما کن

که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود

نه به نامه ای پیامی نه به خامه ای سلامی

اگر این شراب خام است اگر آن حریف پخته


به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی

ز رهم میفکن ای شیخ به دانه های تسبیح

که چو مرغ زیرک افتد نفتد به هیچ دامی


عشق

کودتایی ست

در کیمیای تن

و شورشی ست شجاع

بر نظم اشیاء

و شوق تو

عادت خطرناکی ست

که نمی دانم چگونه از دست آن

نجات پیدا کنم


قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت

منظری از چمن نزهت درویشان است

آن چه زر می شود از پرتو آن قلب سیاه

کیمیاییست که در صحبت درویشان است


مقام امن و می بی غش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم

که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق

به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت

که در کمینگه عمرند قاطعان طریق


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها