آشنایی با ضرب المثل دوباره بسم الله

  جمعه، 19 فروردین 1401   زمان مطالعه 5 دقیقه
آشنایی با ضرب المثل دوباره بسم الله
در این مطلب از ساعدنیوز با داستان و کاربرد ضرب المثل دوباره بسم الله آشنا خواهید شد با ما همراه باشید.

ضرب المثل دوباره بسم الله

ضرب المثل در لغت به معناي مثال زدن است. مردم در گفتگوهايشان براي اينكه منظور خود را بهتر بفهمانند، از ضرب المثل ها استفاده مي كنند. ضرب المثل مي تواند يك بيت شعر يا فقط يك مصراع شعر يا جمله اي معروف باشد.مثلاً وقتي كسي مي گويد:« دو مار از يك سوراخ در نميآيد كه يكيش تركي بخواند يكيش فارسي»، منظورش اينست كه فرزندان يك پدر و مادر برابرند و بر يكديگر برتري ندارند. يا وقتي مي خواهند بگويند كاري خيلي بد بوده و مورد تأييد هيچكس نيست ، مي گويند :« سگ از جاش پا مي شود ، بد مي گويد يا تف و لعنت مي كند.»

بسم الله

داستان ضرب المثل دوباره بسم الله

مردی در بازار شهری حجره داشت و آوازه خساست و تنگ نظری او، ورد زبان مردم شهر بود به طوری که اگر کسی می خواست مردی را به خساست مثال بزند نام او را می آورد. روزی چند نفر از کسبه ی بازار در مورد رفتار عجیب این مرد با هم صحبت می کردند. آنها با یکدیگر شرطی بستند مبنی بر اینکه هرکس بتواند یک وعده غذا خود را میهمان این مرد خسیس کند شرط را برنده شده.

یکی از بازاریان یک روز شاگردش را به دکّان مرد خسیس فرستاد و از او دعوت کرد برای مشورت در مورد یک معامله به دکّان او بیاید. مرد خسیس که حرف معامله را شنید، خیلی خوشحال شد. سریع کارهایش را کرد و خود را به دکّان دوستش رساند. بعد از سلام و احوالپرسی نشست تا با مرد صحبت کند. ولی چون دکان شلوغ و پر رفت و آمد بود مرد دکان دار گفت:در این سروصدا نمی توانیم خوب حرف بزنیم شب شام به منزل من بیا تا آنجا با خیال راحت بنشینیم و حرف بزنیم.

غروب که شد مرد خسیس لباس هایش را پوشید و راهی خانه ی مرد بازاری شد. مرد صاحب خانه به گرمی از او استقبال کرد. سفره ای رنگین چید تا شام بخورند بعد از شام برایش میوه آورد. مرد خسیس که این همه خوشبختی یکجا نصیبش شده بود از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.

بعد از شام مرد صاحب خانه آمد بنشینند و با هم صحبت کنند که صدای جیغ و فغان از آشپزخانه به گوش رسید. مرد خود را به آشپزخانه رساند سپس بازگشت و رو کرد به مرد خسیس و گفت:شرمنده! سینی چای از دست زنم افتاده و روی پایش ریخته، پایش سوخته باید سراغ طبیب بروم و او را به خانه بیاورم تا مداوایش کند. اصل صحبت ما می ماند برای یک شب دیگر حالا یا خانه ی من یا خانه ی شما، مرد خسیس که حرف مرد را در حد تعارفی می دانست گفت:خانه ی ما و شما ندارد، دفعه ی بعد تشریف بیاورید خانه ی ما، خداحافظی کرد و به خانه اش بازگشت.

مرد خسیس که رفت، مرد برگشت و به زنش گفت:عالی بود! خیلی خوب بود. باید ببینیم، او کی من را دعوت می کند تا شرط را ببرم.

چند شبی از شب میهمانی گذشت. مرد خسیس دید خبری از طرف مرد دکان دار نیامد. تصمیم گرفت خودش به دکان او رود و به بهانه ی احوالپرسی از همسر بیمارش ببیند، چه وقت می توانند در مورد معامله صحبت کنند. رفت سلام و احوالپرسی کرد و نشست از احوال همسر مرد پرسید. مرد تاجر گفت رو به بهبودی است ولی فعلاً قادر به حرکت نیست.

باید دوباره شبی بنشینیم و با هم صحبت کنیم. مرد خسیس:تعارف کرد که باشه اگر خواستی شبی به خانه ی من بیا تا با هم صحبت کنیم. مرد گفت:خدا عمرت بدهد، باشه شام میام تا وقت کافی داشته باشیم و با هم صحبت کنیم. مرد خسیس که پشیمان شده بود گفت:نه! تو شام بیایی همسرت در خانه تنها می ماند؟ مرد پاسخ داد:او تنها نیست! خواهرش به خانه ی ما آمده تا مواظبش باشد.

مرد خسیس که دستی دستی خودش را در چاه انداخته بود، فردا با نارضایتی برنج و گوشت و میوه خرید و به خانه برد و از همسرش خواست به اندازه ی غذای دو نفر شام بپزد.

زن مرد خسیس که خیلی دست و دلباز بود و از دست خسیس بازی های شوهرش خسته شده بود، چندین نوع غذا درست کرد تا سفره ای رنگارنگ برای میهمانشان پهن کند.

مرد مغازه دار غروب که شد دکانش را بست به خانه رفت و به همسرش گفت:به همه گفتم من امشب شرط را می برم من یک وعده غذا خانه ی مرد خسیس می خورم. لباسهایش را پوشید و به خانه ی او رفت.

مرد خسیس با دلخوری و به امید بستن یک معامله پرسود از میهمانش پذیرایی کرد و سفره ی رنگارنگی چید آن دو با هم سر سفره نشستند بسم الله گفتند و شروع به خوردن غذا کردند. مرد مغازه دار که آن همه غذای رنگارنگ را دیده بود اشتهایش باز شده بود و تند و تند می خورد. از طرف دیگر مرد خسیس حرص می خورد. با خود فکر کرد که اگر من دست از غذا خوردن بکشم او خجالت می کشد و عقب می رود. مرد خسیس الحمدلله گفت و کنار سفره نشست ولی میهمان خوشحالش فقط غذا می خورد. کمی که گذشت مرد خسیس دید اگر باقیمانده ی غذای در سفره را نخورد همین هم از دستش رفته به ناچار دوباره بسم الله گفت و شروع به خوردن کرد.

مرد مغازه دار رو کرد به دوستش و گفت:پرخوری اصلاً کار خوبی نیست؟ آدمی که از اینقدر غذا نمی گذرد نمی تواند شریک خوبی در سود و زیان یک معامله باشد. تو که الحمدلله گفته بودی چرا دوباره بسم الله...؟

کاربرد ضرب المثل دوباره بسم الله

در مورد افرادی به كار می رود كه هنوز یك كار را تمام نكرده به سراغ كار دیگری می روند.


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
علی دایی: دکترها گفته بودند شاید زیر عمل زنده نمانم+عکس/ همه درآمدم را در ایران سرمایه‌گذاری کردم و یک وجب از خاک وطنم را با هیچ چیز عوض نمی کنم (144 نظر) مهران مدیری: بعد از مراسم خاکسپاری خسرو شکیبایی دیگه توی هیچ مراسمی شرکت نکرده و نخواهم کرد؛ مردم با گاز پیک‌نیکی و مایه کتلت آمده بودن انگار تفریح بود+ویدیو (86 نظر) الهام چرخنده: من که آبرو ندارم خودم را سنجاق کرده ام به اهل بیت (83 نظر) نگرانی همسر رهبر معظم انقلاب از نداشتن شام برای پذیرایی کردن از مهمان آقا/ وقتی آن شب، در سفره غذا چیزی جز سینی نان و پنیر نبود... (79 نظر) نگاهی به مدل مانتو های اعیانی نسرین مقانلو در عین با حجاب بودن/ میشه هم خوشتیپ بود هم با حجاب+عکس (64 نظر) چهره غمزده و کمر خمیده آریا عظیمی نژاد، داور پرانرژی برنامه عصرجدید در مراسم تشییع مادرش/ روحش شاد و یادش گرامی+عکس (59 نظر) نگاهی به ماشین هیوندای هوش پران جعفر غفارنژاد، رقیب مازندرانی هادی چوپان که همه آرزوشو دارن/غول بابلسری سوار بر هواپیمای رویاهایش😍 (53 نظر) عاشقانه های زیبا و دلنشین الهام چرخنده و همسر روحانی‌اش در شهر و حرم امام رضا(ع)/ ایشالا خوشبخت باشین+عکس (45 نظر) نگاهی به حیاط دلباز و شاهانه ویلای میلیاردی علی پروین در منطقه خوش آب و هوای تهران +تصاویر/ برای خودش یک باغه (39 نظر) خلاقیت زیبا و جالب همسر جوان سید احمد خمینی برای تبریک تولد با یک شعر عاشقانه سنگین و رنگین/ در نگاه من بهارانی هنوز...+عکس (38 نظر) نگاهی به گل آفساید گولسیانی به مس رفسنجان از زاویه ای متفاوت +فیلم/ قهرمانی پرسپولیس با اشتباه محرز داوری مسجل شد (38 نظر) نگاهی به ماشین بِنزِ هوش پران حمید لولایی که همه آرزوشو دارن/آقای کمدین سوار بر هواپیمای رویاهایش😍 (36 نظر) مازیار لرستانی: دلم برای شهره لرستانی تنگ شده+ویدئو (35 نظر) خلاقیت خنده دار قصاب شیرازی برای کشاندن مشتری به مغازه حماسه آفرید!/ هنر نزد ایرانیان است و بس +عکس😆 (34 نظر) پنجمین سالگرد ازدواج سوگل طهماسبی با صدای بهنام بانی و این چنین برگزار شد+ویدیو/ خوشبخت بشین و عشقتون مانا😍 (31 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
منتخب روز   
تئاتر دیدن آقای روحانی با تی شرت آبی و بدون عبا و عمامه به همراه دختر و نوه‌اش+عکس واکنش معنادار و عجیب پسر مسعود پزشکیان به استعفای ظریف + عکس یکی از غمگین ترین سکانس های شهرزاد/ مرگ جمشید خان پلاکاردی از محمدرضا شاه در دستان مردم به شکل دراکولا با شاخ های شیطانی+عکس/ نوشتن لقب هایی در شان چهره منفور پهلوی نگاهی به قاب دو نفره چهره‌های سیاسی با مادرشان؛ از حسن روحانی و خاتمی تا هاشمی رفسنجانی و جهانگیری+عکس/ جای خالی تصویر رئیس جمهور شهید با مادرشان با این قاب پر شد! شباهت معنادار و پُرمفهوم درب ورودی خانه رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره)+عکس/ دری آهنی و کوچک با ساده ترین و بدون تجملات ترین حالت ممکن چهره غمزده و عرض تسلیت صمیمی جمشید هاشم پور به شهاب حسینی در مراسم تشییع پدر جوانش/ روحش شاد و یادش گرامی+عکس (فیلم) فیلمبرداری بی‌شرمانه رضا پهلوی از معاشقه دخترش لب دریا! 😳😳😳 / حاشا به غیرتت! احساسی ترین سکانس سریال عاشقانه جیران /ناصر الدین شاه: حکیم ازت میخوام ثمره این عشق رو نجات بدی قشنگترین سکانس سریال شهرزاد / فرهاد: عشق هر ناممکنی رو ممکن میکنه سکانسی فراموش نشدنی از سریال عاشقانه شهرزاد / وقتی شهرزاد و قباد برای اولین بار باهم تفاهم دارن (عکس) تصویری معنادار از تکیه رهبر انقلاب بر اسلحه هنگام سخنرانی / علی به وقت حماسه عصا به دست نمی‌گیرد ...