استاد فلسفه‌ دانشگاه: فرزند رهبر انقلاب دانشگاه می‌آمد اما تا مدتی هیچکس نمی‌دانست که ایشان پسر آقا است؛ از بس که عادی می‌آمد و عادی می‌رفت

  دوشنبه، 15 مرداد 1403 ID  کد خبر 401494
استاد فلسفه‌ دانشگاه: فرزند رهبر انقلاب دانشگاه می‌آمد اما تا مدتی هیچکس نمی‌دانست که ایشان پسر آقا است؛ از بس که عادی می‌آمد و عادی می‌رفت
ساعدنیوز: گزیده ای از سخنان عزت شاهی از فعالان مبارزاتی دوران قبل از انقلاب درباره رهبر و فرزندان ایشان را مشاهده بفرمایید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری اقدام به انتشارخاطرات عزت مطهری(عزت شاهی) از فعالان دوران انقلاب درباره فعالیت‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کوران مبارزات انقلاب کرد. یکی از مهم ترین بخش های این گفت و گو را می توانید در ادامه بخوانید:

  • آشنایی من با آقا تقریباً از سال‌های 1342 در مسجد جامع بازار بود. شبستانی بود به نام گرمخانه‌ی مسجد جامع و پیش‌نمازش شخصی بود به نام آقا شیخ غلامحسین جعفری همدانی. در همان سال‌های 41 و 42 که مبارزات اسلامی به رهبری روحانیت علیه رژیم شاهنشاهی شروع شد، در تهران پاتوق و پایگاه اصلی مبارزه، همین مسجد جامع بود که به صورت علنی مبارزه می‌کرد، اما جاهای دیگر در حدّ کار مخفیانه بود. برای یکی‌ دو مرتبه یا یکی‌ دو سال، یکی از منبری‌های مسجد، شخص جناب آقای خامنه‌ای بودند. خوب ایشان آن‌جا بیشتر صحبتشان درباره‌ی همین مسائل مبارزه و تفسیر قرآن بود. سخنرانی ایشان بیشتر در تفسیر آیات قرآن بود. چون آن موقع رسم بر این بود که خیلی مبارزه را به صورت علنی اسم نمی‌آوردند.

  • یکی هم این مسئله‌ است که ایشان تا جایی که من می‌شناسمشان و می‌دانم و فکر هم نمی‌کنم غیر از این باشد، از اول خودشان را آلوده‌ی مسائل اقتصادی نکردند. نه خودشان، نه خانواده‌شان آلوده‌ی مسائل اقتصادی و این چیزها نبودند و تا حالا هم من نشنیده‌ام که کسی پشت سر ایشان- راجع به این که آیا بچه‌های او هم جزء آقازاده‌ها هستند و اِهنّ و تُلپی دارند و پولی و ثروتی دارند، زندگی تشریفاتی دارند و...- حرف بزند. خودم هم ندیدم. چیزی که من کم‌ و بیش می‌دانم در جامعه هم، محبوبیت ایشان و دوست داشتن ایشان توسط مردم، بیشتر به دلیل همین صداقت و سلامت و آلوده نبودنش به مسائل اقتصادی است و این‌که حتی اگر بچه‌هایش هم یک وقت بخواهند کاری انجام دهند، نمی‌گذارد. حتی من یک دوستی داشتم که استاد فلسفه‌ی دانشگاه بود. می‌گفت پسر ایشان می‌آمد دانشگاه اما تا مدتی هیچ‌کس نمی‌دانست که ایشان پسر آقا است؛ از بس که عادی می‌آمد و عادی می‌رفت و زندگی‌شان هم عادی بود.


4 دیدگاه

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
آخرین ویدیو ها