به گزارش سایت خبری ساعد نیوز و به نقل از سلام دنیا،اسطوره شناسی یونان با داستانهای بیشماری از قدرت، عشق، شهوت، ویرانی، فتح و پیروزی همراه است و همچنین شامل داستان های نسبتاً مضحکی است. اما این اساطیر بزگ و گرانقدر، با این که داستان های روزمره هستند، یک نشانه مهم در تاریخ بشر باقی می گذارند. اجازه بدهید برایتان داستانش را بگویم: نارکیسوس، پسر خدای رودخانه سفیسوس بود. اختلال خودشیفته انسان از آنجا آغاز شد. او جوانی جذاب و خوش قیافه بود. هرکسی او را می دید، عاشقش می شد. این داستان به طور خلاصه به جایی می رسد که نارکیسوس تصویر خود را در آب دید و بدون اینکه متوجه بشود این شخص خودش است، عاشق آن شد. هر چند که این داستان با مرگ او پایان غم انگیزی پیدا کرد، اما یک درس مهم برای روانشناسی انسان داشت.
احساس تحسین و ستایش همه را خوشحال می کند. اهمیت و توجه دیگران به ما باعث می شود که احساس خوبی داشته باشیم. اما وقتی این موضوع در فکر ما جای می گیرد، مشکل شروع می شود. حدود 1% از آن، احساس "خود بزرگ بینی" در ذات خود است که کاملاً توهم میباشد. افراد در این مرحله، احساس حق داشتن روی کنترل همه چیز را دارند و نیاز به تحسین مداوم دارند. نارکیسوس به محققان روانشناسی کمک کرد تا آن را اختلال شخصیت نارسیستیک یا خودشیفتگی (NPD) بنامند. کسانی که از NPD رنج می برند، در حد افراط و تفریط احساس ارزشمندی می کنند. مرز بین خودبینی و خودشیفتگی کمرنگ است، هرچند اختلال شخصیت خودشیفته چیزی بیش از خودبینی محض است. امروز در مورد خصوصیات این اختلال شخصیتی صحبت می کنیم.
خصوصیات و علائم اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟
10 ویژگی اختلال شخصیت نارسیستیک
1. خود بزرگ بینی مفرط
هرکسی که اختلال شخصیت خودشیفته داشته باشد، دچار خود بزرگ بینی زیادی می شود. این افراد فکر می کنند که جهان حول آنها می چرخد. و حتی اگر به اندازه کافی عاقل باشند که بدانند ممکن نیست جهان به دور آنها بچرخد، خودشان را به عنوان بخش مهمی از آن می دانند زیرا احساس می کنند هرگز اشتباه نمی کنند و بنابراین احتمال ندارد متوجه بشوند که از این اختلال رنج می برند.
2. مشروعیت واهی
هر کسی که دچار این اختلال باشد، نیاز به خودستایی زیادی دارد. آنها اعتقاد دارد که محق بهترین رفتار هستند. این افراد بهترین را می خواهند. علاوه بر این، چنین شخصیت هایی نمی خواند در صف بایستند یا حتی کاری را طبق شیوه عادلانه و درست آن انجام دهند. آنها فکر می کنند به دلیل اهمیت فوق العاده ای که دارند، حق دارند قبل از دیگران در جهان و به روشی بسیار بهتر به کار خود بپردازند. اگر کارها طبق خواسته آنها پیش نرود، ممکن است دچار مشکلات شدید استرس شوند و امکان ندارد که خودشان را با جامعه وفق بدهند و با هنجارهای آنها سازگار شوند. همه چیز برای آنها سرازیر خواهد شد. آنها ممکن است به خاطر عدم دریافت رفتار شایسته و درخوری که فکر می کنند سزاوار آن هستند، با دیگران درگیر شوند.
3. دستاوردهای غرور انگیز
آنها خودشان را به دلیل استعدادهایی که ممکن است داشته باشند و دستاوردهایی که با تلاش به آن رسیده اند، در درجه بالایی از مقام قرار می دهند. علاوه بر این، غالباً این استعدادها و دستیابی ها مبالغه می شوند زیرا آنها اعتقاد دارند که لایق بهترین ها هستند و با تلاش خود بهترین نتیجه را بدست آورده اند. از این گذشته، این دستاوردها و استعدادها ممکن است این توهم را بوجود آورد که آنها سزاوار همه چیز هستند و حق این را دارند که همه جا به رسمیت شناخته شوند.
4. تمایل دائمی برای به رسمیت شناخته شدن
افرادی که دچار اختلال شخصیت خودشیفته هستند، با توجه به احساس اهمیت فوق العاده ای که دارند و به خاطر توانایی ها و دستیابی هایی که اعتقاد دارند کسب کرده اند، همیشه تشنه توجه و قدردانی هستند. آنها می خواهند برای چیزی که حتی نمی توانند اعتبار آن را تضمین کنند، همه جا مورد تقدیر باشند. این مسئله اغلب منجر به مشکلات شخصی زیادی با اجتماع و جامعه ای می شود که در آن زندگی می کند. علاوه بر این، ممکن است بخاطر نرسیدن به چیزی که فکر می کنند لیاقتش را دارند، دچار احساس افسردگی یا خشم بشوند.
5. توهم برتری
فردی که از اختلال شخصیت خودشیفته رنج می برد، در زندگی واقعی دچار توهم برتری است. آنها خودشان را برتر از دیگران می دانند و اغلب ممکن است بقیه را تحقیر کنند یا به آنها توهین کنند. چنین فردی با خشم رفتار می کند یا حتی به طور کلی فرد دیگر را نادیده می گیرد تا برتری خیالی خود را در مقابل سایر افراد به وجود آورد. عاقبت این رفتار اغلب منجر به تنهایی می شود، زیرا هیچ کس نمی خواهد با فردی باشد که چنین خصوصیاتی دارد. مشکل در این حقیقت نهفته است که هیچ یک از این دو، یعنی فرد متوهم و طرف مقابل، متوجه این اختلال که در ذهن او جای گرفته است، نمی شوند.
6. ذات حکم فرما
شخصیت های خودشیفته معمولاً می خواهند بر دیگران تسلط داشته باشند. آنها بر مکالمات، روحیات و هر چیز دیگری که بتوانند تحت کنترل درآورند، غلبه می کنند. آنها فکر می کنند هر چیزی که می گویند درست است و افراد دیگر باید از دستوراتشان پیروی کنند. این افراد ممکن است به سایرین توهین کنند، بدون اینکه متوجه آسیب عاطفی ای شوند که به آنها می زنند. علاوه بر این، چنین شخصیت هایی اغلب انتظار دارند دیگران رفتار اعتراضی نشان ندهند. افراد خودشیفته توقع دارند بهترین چیزها برای آنها باشد و خود را شایسته آن می دانند.
7. غرور و تکبر
هر کسی که در مراوده با شخصی که دچار خودشیفتگی است قرار میگیرد، غرور و تکبر او را احساس می کند. ذات حاکم بر آنها، موجب انحصار طلبی و تمایل برای کنترل هر چیزی می شود که می توانند در دست داشته باشند. با استعدادها و دستاوردهایی که دارند، بدون شک با لاف درباره آن صحبت می کنند. تکبری که دارند موجب می شود مردم آنها را ترک کنند. آنها همیشه در توهم هستند که تقدیر بر این است که بهترین ها را بدست بیاورند؛ چه در مورد شریک زندگی باشد یا یک حرفه موفق. واقعیت برای آنها سخت نیست زیرا توهمات ذهن آنها را تسخیر کرده است.
8. فریب و تقلب
بخاطر خیالات افراطی از موفقیت، آنها اغلب به تقلب متوسل می شوند و از روش های فریب آمیز برای انجام کارهای خود استفاده می کنند. آنها انتظار لطف های بی دریغ را دارند و وقتی آن را بدست نمی آورند عصبانی می شوند. آنها می دانند بخاطر داستان های موفقیتشان و نمایش غیر واقعی، حقیقت وجودیشان پنهان خواهند ماند. نحوه تقلب و فریب آنها در انجام کار، اغلب منجر به بروز مشکل برای اطرافیان می شود. همچنین ممکن است باعث شود آنها با احساسات خود مشکل داشته باشند.
9. بی تفاوتی ذاتی
بی تفاوتی به معنی عدم علاقه و اشتیاق. آنها اغلب اعتقاد دارند که آنچه احساس می کنند بهترین است، زیرا درگیر خشم یا خیالات موفقیت های توهمی خود هستند. شدت احساسات خود خواهانه آنها اغلب منجر به بی حس بودن آنها می شود. این افراد ممکن است به دیگران حسادت کنند. مثل همیشه، مردم آنها را ترک می کنند زیرا چنین اشخاصی هیچ نگرانی برای افراد دیگر نشان نمی دهد. به همین ترتیب بدون همدلی، این فرد قادر نخواهد بود به سایرین کمک کند یا حتی هنگام مشکلات، کسی را آرام کند.
10. نا امنی عمیق
"خودشیفتگی" که چنین افرادی آن را دارند، موجب احساس نا امنی عمیق می شود. آنها از کودکی به آن مبتلا هستند و مشکل، ناشی از کمبود توجه است. رفتار توهین آمیز یا پرخاشگرانه والدین یا ذات افراط گرای آنها ممکن است موجب ایجاد احساس نا امنی در این افراد شود. به علاوه، آنها سعی می کنند با توسل به خود بزرگ بینی این احساس نا امنی را پنهان کنند. آنها از دستاوردها و استعدادهای وهمی خود استفاده می کنند تا درباره بی ثباتی که باعث به هم ریختن آنها شده است، ناله کنند. افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی، اغلب به دیگران احساس حسادت دارند و این باعث می شود حس عدم امنیت آنها بیشتر شود. تلاش برای رسیدن به کمال در ذات، منجر به افسردگی آنها می شود زیرا نقایصی در انسان وجود دارد. البته این ممکن است ژنتیکی باشد، اما اغلب محیط نیز عامل مهمی است.
مانند هر مشکلی روانی دیگر، اختلال شخصیت خودشیفتگی نیز مشکلی است که ممکن است درمان قطعی نداشته باشد. اگرچه، مکالمات مناسب در درمان بی تاثیر نیست. اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است باعث شود فرد رفتار ناعادلانه ای با خودش داشته باشد. ممکن است منجر به خودکشی شود. صحبت با یک روانشناس، همیشه بهتر از آن است که بخاطر تکبر و رفتار توهین آمیز، ارتباطتان با دیگران را از دست بدهید.