جوک های خنده دار
در این بخش با سری جدید جوک های بانمک و بامزه در خدمت شما هستیم. جوک ها همیشه فضایی شاد و مفرح را برای ما و عزیزانمان فراهم میکند. مفتخریم اگر در شادی شما و عزیزانتان سهیم باشیم. با ما همراه باشید
يك سال، يك ماه از محرم گذشته بوده ولي هنوز تو شهر صداي سينه زني ميومده. مردم ميرن پي ماجرا، ميبينن دسته خنگولها تو كوچه بن بست گير كرده!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله زنگ ميزنه خونه دوست دخترش، باباي دختره گوشي رو ور ميداره. خنگوله ميگه: ببخشيد غزال خونست؟! باباهه هم شاكي ميشه فحش خوار مادر رو ميكشه به خنگوله! چند روز بعد دختره خنگوله رو تو خيابون ميبينه، ميگه: بابا چرا ضايع بازي در مياري؟! وقتي بابام ور ميداره، يه چيزِ بي ربط سر هم كن بگو. خنگوله هم ميگه باشه. دفعه بعد كه زنگ ميزنه، باز باباهه گوشي رو ور ميداره. خنگوله هول ميشه، ميگه: ببخشيد اونجا ميدون انقلابه؟! يارو ميگه: آره چي كار داشتي؟! ميگه: ببخشيد، غزال خانم هستن؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله توي اتوبوسِ تهران-خنگولستان نشسته بوده، ميره به راننده ميگه: آقاي راننده واسه كي داري رانندگي مي كني؟! اينا همه خوابن!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن يك معما بگو، ميگه اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم ميكنه تابستونا بالاي درختو؟! يارو هرچي فكر ميكنه جوابشو پيدا نميكنه، ميگه: نميدونم، حالا بگو چيه؟ خنگوله ميگه بخاري! يارو كف مي كنه، ميگه: باباجان بخاري زمستونا خونه رو گرم ميكنه ولي تابستونا چه جوري بالاي درختو گرم مي كنه؟ خنگوله ميگه: بخاريِ خودمه دوست دارم بگذارمش بالاي درخت!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله يه تيكه يَخو گرفته بوده بالا، داشته خيلي متفكرانه بهش نگاه مي كرده. رفيقش ازش ميپرسه: چيرو نگاه ميكني؟ خنگوله ميگه: راستش ازش آب ميچيكه ولي معلوم نيست كجاش سوراخه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله داشته راديو پيام گوش ميداده، گزارشگره ميگفته: راه بهارستان به امام حسين بسته است، راه انقلاب هم به امام حسين بسته است... خنگوله ميگه: باشه بابا بستس كه بستس، ديگه چرا هي به امام حسين قسم ميخوري؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ز خنگوله ميپرسن بنفش چه رنگيه؟ ميگه: قرمز ديدي؟! آبيش!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله خودشو ميزنه به كوچة علي چپ، گم ميشه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
باباي خنگوله ميميره، مجلس ختمش رفيقاي خنگوله همه ميان بهش تسليت ميگن. خنگوله خيلي احساساتي ميشه، ميگه: به خدا خيلي زحمت كشيدين تشريف آوردين، شرمنده كردين... ايشالله ختم پدرتون جبران مي كنم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميپرسن تعطيلات كجا رفتي؟ ميگه واللا امام رضا طلبيد رفتيم شمال!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
زنِ خنگوله دو قلو ميزاد، خنگوله ميره صورت حساب بيمارستان رو حساب كنه، به يارو ميگه: حاج آقا ارزون حساب كن هردوشو ببرم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره پيتزا فروشي، ميگه: ببخشيد پيتزا بزرگ چنده؟ يارو ميگه: 2000 تومن. خنگوله يكم بالا پايين ميكنه، ميگه: پيتزا متوسط چنده؟ يارو ميگه: 1000 تومن. باز خنگوله يوخده با پولاي جيبش ور ميره، ميگه: پيتزا كوچيك چنده؟ يارو ميگه: 700 تومن. خنگوله دست ميكنه تو جيبش يك صد تومني درمياره، ميگه: قربون دستت داداش، يك جعبه اضافه به ما بده!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميپرسن: ببخشيد ساعت چنده؟ ميگه: والله تقريباٌ سه و خورده اي. ميپرسن: ببخشيد، دقيقاٌ چنده؟ ميگه: دقيقاٌ هفت و سي و يك دقيقه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله با كايت ميكوبه به ساختمون بانك كشاورزي، 730 نفر كشته ميشن!.
. البته از خنده!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله سرش ميخوره به ميلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتي كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتن، ميگه: ولش كنين ببينم چي ميگه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله پسرشو ميگذاره دانشكده افسري، رفيقاش بهش ميگن: بابا اينكه درسش خوب بود، ميگذاشتي دكتري، مهندسي چيزي ميشد، خنگوله ميگه: آخه ميخوام وقتي درسش تموم شد باهم كلانتري باز كنيم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله خودكارش تموم ميشه، ترك تحصيل ميكنه!
خنگوله ميره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشي ميپوشه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله دنبال دزد ميكنه، از دزده جلو ميزنه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره خواستگاري، اسم دختره پروانه بوده ولي خنگوله قاط زده بوده، يك بند بهش ميگفته آهو خانوم! خلاصه وقتي دختره مياد چايي تعارف كنه، خنگوله ميگه: دست شما درد نكنه آهو خانوم! دختره شاكي ميشه، ميگه: بابا اسمه من پروانه ست نه آهو.خنگوله ميگه: اي بابا فرقي نداره... حيوون حيوونه ديگه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله بيهوا مياد تو اتاق، خفه ميشه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن يه معما بگو، ميگه: اون چيه كه درازه، زرده، موزه؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ادعاي بيغمبري ميكرده،رفيقاش بهش ميگن: بابا همينجوري كه نميشه! بايد بري چهل روز بشيني تو غار، تا از خدا برات وحي بياد. خلاصه خنگوله ميره، دو روز بعد با دست و پاي شكسته و خوني مالي برميگرده! رفيقاش ميپرسن: چي شده؟! خنگوله ميگه: راستش ما رفتيم تو غار، يهو جبرئيل با قطار اومد!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله كارت تلفن ميخره، عجالتاً اول ميده پرسش كنن!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره قنادي، ميگه: ببخشيد كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو ميگه: نخير نداريم. فردا دوباره خنگوله مياد، ميپرسه: شرمنده، كيك هفتاد طبقه داريد؟ باز قناده ميگه: نخير نداريم. خلاصه يك هفته تمام هر روز كار خنگوله اين بوده كه بياد سراغ كيك هفتاد طبقه بگيره و قناده هم هرروز جواب ميداده كه نداريم. آخر هفته قناده با خودش ميگه: اين بابا كه مشتري پايس... بگذار يك كيك هفتاد طبقه براش بپزيم، يك پول خوبي هم شب جمعه اي بزنيم به جيب. خلاصه بدبخت قناد تمام پنج شنبه-جمعه رو ميگذاره يك كيك خوشگل هفتاد طبقه رديف ميكنه. شنبه اول صبح خنگوله مياد، ميپرسه: ببخشيد، كيك هفتاد طبقه داريد؟! يارو با لبخند بر لب ميگه: بعله كه داريم، خوبشم داريم! خنگوله ميگه: قربون دستت، 500 گرم از طبقة بيست چهارمش به ما بده!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميافته تو چاه، فاميلاش سند ميگذارن درش ميارن!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ماشين خنگوله رو تو روز روشن، جلو چشماش ميدزدن، رفيقاش ميدون دنبال ماشينه و داد ميزنن: آاااي دزد! بگـــيـــرينش! يهو خنگوله داد ميزنه: هيچ خودشو ناراحت نكنيد.. هيچ غلطي نميتونه بكنه! رفيقاش واميستن، ميپرسن: چرا؟ خنگوله ميگه: ايلده من شمارشو برداشتم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميخواسته تو يك ادارة دولتي استخدام شه، ميبرنش گزينش. اونجا يارو ازش ميپرسه: شما وقتي ميخواين وارد مستراح شيد، با پاي راست وارد ميشيد يا با پاي چپ؟! خنگوله هول ميشه، ميگه: ايلده شما منو استخدام كنيد، من با سر وارد ميشم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت صحنه بهش ميرسونن كه: جواب خياره، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، خنگوله ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. خنگوله ميگه: بابا اين عجب خيار گنده ايه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره مسابقه بيست سوالي، رفقاش از پشت صحنه بهش ميرسونن كه: جواب برج ايفله، فقط تو زود نگو كه ضايع شه. خلاصه مسابقه شروع ميشه، خنگوله ميپرسه: تو جيب جا ميگيره؟ ميگن: نه. خنگوله ميگه: …ها! پس حتماٌ برج ايفله!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميپرسن چندتا بچه داري؟ انگشت كوچيكشو نشون ميده، ميگه: هفت تا! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اين كه فقط يكيه! ميگه: آخه دادم mp3 اش كردن!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله كليدش رو تو ماشين جا ميگذاره، تا بره كليد ساز بياره زن و بچش دو ساعت تو ماشين گير ميكنن!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن: كجا داري ميري؟ ميگه: دارم برميگردم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
ميخواستن خنگوله رو شكنجه روحي بدن، ميفرستنش تو يك اتاق گرد، ميگن برو يك گوشه بشين!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله داروخونه داشته، يك روز جلو در مغازه بزرگ مينويسه: سوسك كش جديد رسيد! خلاصه بعد يك مدت يك بابايي مياد تو ميگه: ببخشيد، جريان اين سوسك كش جديد چيه؟ اين خونة ما رو سوسك سر گرفته. خنگوله ميگه: اين دارو خيلي جديده و بازدهيش هم تضمينيه. شما اين دارو رو ميريزيد تو يك قطره چكون، بعد كشيك ميكشيد تا سوسكها رو بگيريد. هر سوسك رو كه گرفتيد، در روز سه نوبت (صبح و ظهر و شب) تو هر چشمش دو قطره ازين دارو ميچكونيد، بعد از يك مدت سوسكها كور ميشن و خودشون از گشنگي ميميرن! يارو كف ميكنه، ميگه: خوب آخه اگه سوسكها رو بگيريم كه همونجا درجا مي كشيمشون! خنگوله ميره تو فكر، بعد يك مدت ميگه: آره خوب، ازون راهم مِشِه!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره توالت،آروق ميزنه،ميگه: اااه….بازم برعكس نشستم!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميپرسن: به نظر شما اگه آمريكا افغانستان و عربستان رو بگيره، به كره و چين هم حمله كنه تكليف ايران چي ميشه؟ خنگوله ميگه: ايلده چي ميشه نداره كه، ايران ميره جام جهاني!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله سوار آسانسور ميشه، ميبينه نوشته : ظرفيت 12 نفر. باخودش ميگه: عجب بدبختيه ها! حالا 11 نفر ديگه از كجا بيارم؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله رفته بوده تماشاي مسابقه دو و ميداني، وسط مسابقه از بغليش ميپرسه: ببخشيد، اينا واسه چي دارن ميدون؟! يارو ميگه: براي اينكه به نفر اول جايزه ميدن. خنگوله يوخده فكر ميكنه، ميپرسه: پس بقيشون واسه چي دارن ميدون؟!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله پرتقال خوني ميخوره، ايدز ميگيره!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله به رفيقش ميگه: ميخوام دختر شاه رو بگيرم! رفيقش ميگه: چرت نگو مومن! مگه كشكيه؟! خنگوله ميگه: بابا من كه راضيم، ننم هم كه راضيه، فقط مونده شاه و دخترش!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
يه خنگوله و يه آمريكاييه و يه انگليسيه داشتن تو يه كنفرانس علمي در باره پيشرفتهاي علمي كشورشون صحبت ميكردن. آمريكاييه ميگه: ما يه موشك ساختيم كه دقيقا وسط ماه فرود مياد. ميگن: دقيقا وسط ماه؟! ميگه: نه، حدوداً يه وجب اينورتر. بعد انگليسيه مياد ميگه: ما يه سفينه فرستاديم وسط مريخ. ميپرسن: درست وسطش؟ ميگه: نه، تقريباً يه وجب اينورتر. نوبت خنگوله ميرسه، هر چي فكر ميكنه چيزي به نظرش نميرسه، آخرسر ميگه: ما تو كشورمون با چشمامون غذا ميخوريم! همه ملت كف مي كنن، ميگن يعني چي، مگه ميشه؟ يعني واقعا با چشماتون غذا ميخورين؟! خنگوله ميگه: نه، حدوداً يه وجب پايين تر!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله داشته خاطره تعريف ميكرده، ميگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، البته سال چهل و نه دو نفر خيلي بود!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
دو تا خنگوله دو تا گاو ميخرن، اولي به دومي ميگه: حالا چي كار كنيم كه گاوامون با هم اشتباه نشن؟ دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن، من يه گوش گاومو ميكنم. بعد از چند وقت، گاو اولي هم گوشش گير ميكنه به يه جايي كنده ميشه. ايندفعه دومي ميگه: تو دست به گاوت نزن من دم گاومو ميكنم. از قضا بعد از چند وقت دم اون يكي گاوه هم كنده ميشه. خلاصه هي اولي ميزنه يه جاي گاوشو ناقص ميكنه، اون يكي گاوه هم همون بلا سرش مياد. آخر سر اولي شاكي ميشه به دومي ميگه: اصلاً سفيده مال من سياهه مال تو!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله از رو جوب ميپره، شلوارش پاره ميشه. ميگه: خوب شد شلوار پام بود، اگه نه ی جای دیگم پاره ميشد!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله تو مانور شركت ميكنه، اسير ميشه!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره راهپيمايي، مي بينه شلوغه برميگرده!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله كفترشو گم ميكنه ، تو روزنامه آگهي ميده: بيوه بيو!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله رستوران ميزنه، رو درش مينويسه: وقت نهار و نماز تعطيل است!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميخواسته بره بهشت زهرا، گل گيرش نمياد كمپوت مي بره!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله با كُت وزير شلواري تو خونشون نشسته بوده. ازش مي پرسند: واسه چي تو خونه كت پوشيدي؟ ميگه: آخه شايد مهمون بياد! ميپرسن: پس چرا ديگه زير شلواري پوشيدي؟! ميگه: خوب شايد هم نياد!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
سه تا خنگوله رفته بودن ايستگاه راه آهن، تا ميرسن تو يهو قطار حركت ميكنه، اينها هم ميگذارن دنبال قطار حالا ندو كي بدو! خلاصه بعد از هزار بدبختي، يكيشون ميرسه به قطار و ميپره بالا و دستشو دراز ميكنه دومي رو هم سوار ميكنه، ولي سومي بندة خدا هرچي ميدوه نميرسه. خلاصه خسته و كوفته برميگرده تو ايستگاه، يك بابايي بهش ميگه: آقاجان چرا اينقدر خودتونو خسته كرديد؟ قطار بعدي نيم ساعت ديگه حركت ميكنه، واميستاديد با اون ميرفتيد. خنگوله نفس زنان ميگه: ايلده منم نميدونم! والله من فقط قرار بود برم، اون دوتا رفيقام اومده بودن بدرقم!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله سربازيش تموم ميشه، وقتي كارت پايان خدمتشو بهش ميدن، نگاه ميكنه ميگه: اي بابا، من كه ازينا چهارتا دارم!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن خيلي آقايي. ميگه: ما بيشتر!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن: ميدوني امام حسين كجا دفن شده؟ ميگه: نه. ميگن: كربلا. ميگه: اي خوشا به سعادتش!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله صبح از در خونه مياد بيرون، ميبينه سر كوچه يك پوست موز افتاده، با خودش ميگه: اي داد بيداد، باز 1امروز قراره يك زميني بخوريم!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره واسه تلفن همراه ثبت نام ميكنه، بهش ميگن: تا سه ماه ديگه بهت تحويل ميديم. خنگوله هم رو كمربندش مينويسه: به زودي دراين مكان يك موبايل نصب خواهد شد!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره زير ماشين، رفقاش با دمپايي ميزنن درش ميارن!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميرسن: اسمت چيه؟ ميگه: حمزه، ولي توخونه شيش كوچولو صدام ميكنن!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله بچش بعد از عيد فطر به دنيا مياد، اسمشو ميگذاره: پسفطرت!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله تو يك شب برف و بوراني داشته از سر زمين برميگشته خونه، يهو ميبينه يكجا كوه ريزش كرده، يك قطار هم داره ازون دور مياد! خلاصه جنگي لباساشو درمياره و آتيش ميزنه، ميره اون جلو واميسته. رانندة قطاره هم كه آتيشو ميبينه ميزنه رو ترمز و قطار وا ميسته. همچين كه قطار واستاد، خنگوله يك نارنجك درمياره، ميندازه زير قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار ميشن! خلاصه خنگوله رو ميگيرن ميبيرن بازجويي، اونجا بازجوه بهش ميتوپه كه: مرتيكة خر! نه به اون لباس آتيش زدنت، نه به اون نارنجك انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! خنگوله ميزنه زير گريه، ميگه: جناب سروان به خدا من از بچگي اين دهقان فداكار و حسين فهميده رو قاطي ميكردم!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
دو تا خنگوله ميرن سوراخ لاية اوزن رو بدوزن، خودشون ميمونن اونور!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از خنگوله ميپرسن: چند تا بچه داري؟ 4 تا از انگشتاشو نشون ميده، ميگه: 3 تا!! ملت كف ميكنن، ميگن: بابا اينا كه 4تاست؟ خنگوله انگشت 1كوچيكشو نشون ميده، ميگه: اين بچة همسايمونه، ولي هميشه خونة ماست!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
به خنگوله ميگن: چند تا حيوون نام ببر كه پرواز كنه. ميگه: كبوتر، كلاغ، خر! بهش ميگن: بابا خر كه پرواز نميكنه! ميگه: بابا خره ديگه، يهو ديدي پرواز كرد!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله مهم ميشه زيرش خط ميكشن، تو امتحان مياد!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله داشته با رفيقش رو بوسي ميكرده، رفيقش بهش ميگه، خنگول چرا گردنت بو ميده؟! خنگوله ميگه: آخه چند روزه هر كي ميگوزه ميندازه گردن ما!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ميره لباس فروشي، ميگه: ببخشيد شلوار نخي داريد؟ يارو ميگه: بعله. خنگوله ميگه: بي زحمت دونخ بدين!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله از طبقه صدم يه ساختمون مي پره پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگهخب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!!!
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
خنگوله ساندويچ فروشي داشته، يك روز يك بابايي مياد ميگه: قربون يك ككتل بده، فقط بي زحمت توش گوجه نگذار. خنگوله ميگه: آقا امروز گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!!