به گزارش سرویس سیاسی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، در میان خاطرات فراوانی که از دوران جنگ تحمیلی و سرداران بزرگ آن دوران بر جای مانده است، هیچکدام به اندازه ویژگیها و رفتارهای سردار حاجقاسم سلیمانی در دل تاریخ نمیدرخشد. سرداری که نهتنها در میدان نبرد بلکه در دلهای مردم جایگاه ویژهای داشت. شخصیت حاجقاسم، برخلاف بسیاری از شخصیتهای دیگر، در عین سادگی، درخششی داشت که فراتر از مرزهای جغرافیایی و ملیتها بود. او فرماندهای بود که با شجاعت و دلیری در خطوط مقدم حضور مییافت و در عین حال، هیچگاه از مردم و همرزمانش فاصله نمیگرفت. اینها نکتههایی است که اصغر نقی زاده، بازیگر سیما و تلویزیون از تجربه همزیستی کوتاه خود از سردار میگوید. در ادامه بخشهایی از صحبتهای او در گفت و گو با خبرنگار همشهری را مرور میکنیم.
نقی زاده معلم آموزش و پرورش بوده و عاشق عکاسی. از طرف آموزش و پرورش مامور شده و در جبهه عکاس لشکر بوده. به همین واسطه خاطراتی از حضور سردار سلیمانی در جبههها دارد. خودش دراین باره میگوید: «یکی از بزرگترین ویژگیهای حاجقاسم سلیمانی، حضور بیوقفهاش در میدانهای نبرد بود. او نهتنها فرماندهای بود که با پای خود به میدان میآمد، بلکه همیشه پیشگام در جبههها بود و در خط مقدم جنگ قرار میگرفت. او در سختترین و تلخترین روزهای جنگ، با پشتکار و ارادهای مثالزدنی، تنها به فکر نجات سربازان خود و پیشبرد اهداف نظامی نبود، بلکه در دل هر کدام از رزمندگان و مردم، جایگاه ویژهای داشت. این فرمانده عظیمالشأن که از ابتدا تا انتها در میدان جنگ حضور مییافت، بهراستی نمونهای از فداکاری و ایثار بود. یکی از نکات شایان توجه در این میان، یادآوری لحظات خاصی است که در آن سردار سلیمانی، همچون یک سرباز وطنپرست، در سختترین شرایط در کنار همرزمان خود قرار میگرفت. در شبهای تاریک جنگ، هنگامی که گردانها از هم میپاشیدند و رزمندگان در عمق باتلاقهای جنگ فرورفته بودند، حاجقاسم و لشکر 41 ثارالله، به یاری آمدند و پیشروی کردند. در چنین شرایطی بود که بیوقفه و بدون هیچگونه منتی، به مردم و همرزمان خود کمک میکرد و هیچگاه خود را از دیگران جدا نمیدانست.»
این بازیگر سینما و تلویزیون در ادامه میافزاید: «سردار سلیمانی در هر لحظه از جنگ، نهتنها بهعنوان یک فرمانده، بلکه بهعنوان یک انسان ساده و بیادعا، به یاری همرزمانش میشتافت. او هیچگاه در پی دستاوردهای شخصی نبود و همیشه خود را فدای اهداف بلندتر و بزرگتر میکرد. او همانطور که در میدان نبرد شجاعانه میایستاد، در کنار مردم نیز همچون پدری دلسوز و مهربان قرار میگرفت.»
نقی زاده به اولین آشنایی خود با سردار اشاره کرده و میگوید: «اولین آشنایی من با حاج قاسم مربوط به اسفند سال 1362 و عملیات خیبر است. این اولین باری بود که حاج قاسم را دیدم. من به عنوان عکاس در منطقه حضور داشتم. سردار آن زمان یک جوان بسیجی ساده بود اما امروز آوازه جهانی دارد. آن زمان من در قرارگاه تاکتیکی لشکر 27 در 500 متری خط مقدم در جزیره مجنون بودم. بین ما و بچههای عقب عراقیها آب انداخته بودند و ما نمیتوانستیم به عقب برگردیم. سختیهای زیادی کشیدیم. خیلیها شهید شدند از جمله فرمانده شهید ابراهیم همت. حاج عباس کریمی بعد از شهادت حاج همت، فرمانده لشکر شد. 22روز در جزیره مجنون کار ما با عراقیها بده بستان بود. ما شب جزیره را از عراقیها می گرفتیم و آنها صبح از ما پس میگرفتند. حجم آتش آنها بالا و پشت سر ما باتلاق بود. همه ناامید شده بودیم. میخواستیم بکشیم عقب که در این حال لشکر 41ثارالله 2گردان آورد. فرمانده لشکر که ناجی شد کسی جز «حاج قاسم سلیمانی» نبود. آن زمان هر استان یک لشکر درست کرده بودند که میگفتند مثلا لشکر 41ثارالله استان کرمان. آن شب 22 اسفند سال 62 بود که گردان حاج قاسم با تمام توانشان زدند به خط. این در حالی بود که گردان ما کاملا از هم پاشیده بود. همه ما خدا خدا میکردیم که حاج قاسم و همرزمانشان پیشروی کنند.»
او از حسرت عکاسی از سردار سلیمانی در جبهه میگوید: «اولین بار وقتی حاج قاسم را دیدم جوان خوش چهرهای بود با موهای فرفری مشکی. از دوستان پرسیدم این جوان کیست؟ گفتند قاسم سلیمانی. گفتم کاش زودتر میگفتید عکس میگرفتم. وقتی لشکر 41ثارالله به خطر زد، عراقیها نا امید شده و دیگر بده بستان 22روزه ما با عراقیها متوقف شد. آن شب که حاج قاسم در حالی به ما ملحق شده بود که تقریبا همه کاملا خسته شده و از رمق افتاده بودیم. حاج قاسم و لشکر 41ثارالله آمده بودند که محور را از ما تحویل بگیرد.»
این هنرمند در پایان به نکته مهمی اشاره کرده و میگوید: «درباره شعار امسال هم باید عرض کنم اردشیر زاهدی، وزیر خارجه دوره پهلوی در گفتوگو با بیبیسی گفت که قاسم سلیمانی سرباز وطنپرست شرافتمندی بود، من به او افتخار کرده، افتخار میکنم و در آینده نیز به او افتخار خواهم کرد.»
برای پیگیری اخبار حوزه سیاست کلیک کنید.