متهم که پس از درگیری خودش را به مأموران معرفی کرده بود در اعترافاتش گفت: برادرم از بدو تولد ناتوانی ذهنی داشت و همیشه با رفتارهایش ما را اذیت می کرد. روز حادثه هم برادرم اول به من و بعد به پسرم حمله کرد و می خواست پسرم را بکشد که تصمیم گرفتم او را بزنم البته قصدم کشتن او نبود. من نمی خواستم برادرم بمیرد فقط می خواستم پسرم را نجات بدهم.
با اعترافات متهم و بازسازی صحنه، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی اعلام گذشت کردند و گفتند از پسر بزرگشان هیچ شکایتی ندارند. سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت: ما 8 خواهر و برادر بودیم و پدرمان با سختی زندگی مان را اداره می کرد. برادرم هنگام تولد دچار عارضه مغزی شده و مشکلات روحی و روانی زیادی داشت. به همین خاطر بیمار بود و همیشه برای ما مشکلاتی ایجاد می کرد.
وی ادامه داد: من به خاطر مشکلات خانوادگی به دام اعتیاد افتادم و معتاد شدم. اما بعد از چند سال ترک کردم و برای تأمین هزینه زندگی ام با تاکسی کار می کردم.
متهم درباره جزئیات درگیری خونین با برادرش گفت: خانه پدری ام در منطقه جنوبی شهر بود و پشت خانه مان محوطه ای بود که افراد ناباب و خلافکار به آنجا رفت و آمد می کردند بعد از مدتی متوجه شدم برادرم نیز به آن مکان رفت و آمد می کند و آبرویمان را در محل برده بود. بارها به او تذکر داده بودم اما حرفم را گوش نمی داد.
آخرین بار برادرم به خانه آمد و سر موضوعی با هم درگیر شدیم. برادرم گردنم را گرفت و می خواست مرا خفه کند که همان موقع پسرم و دوستش به هواخواهی از من وارد دعوا شدند که برادرم پسرم را به سمت پارکینگ خانه برد و با او درگیر شد و گلویش را گرفته بود و می خواست او را خفه کند که برای دفاع از پسرم وارد دعوا شدم و سه ضربه چاقو به برادرم زدم.متهم افزود: من قصد کشتن برادرم را نداشتم. فقط می گویم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم. من زن و بچه دارم و باید خرجی آنها را بدهم و از قضات درخواست دارم نسبت به مجازاتی که برای من در نظر می گیرند تخفیف قائل شوند.پس از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.