میدانستید مردها هنگامی که قادر به بیان احساسات و عواطفشان نیستند، خود را با برقراری رابطه جنسی اثبات میکنند؟ آیا تا به حال برایتان پیش آمده همسرتان به شما نزدیک شود، اما عشق و صمیمیت زیادی از خود نشان ندهد؟ درواقع خشن و تنشآلود بهنظر آید؟ در اینگونه مواقع دوست دارید قبل از هر چیز با او صحبت کنید اما او جز رابطه زناشویی به هیچ چیز دیگری علاقه نشان نمیدهد.
احساس میکنید حق با شماست و اینکه حتما مشکلی وجود دارد. فکر میکنید دوست ندارد ابراز عشق کند و حتی رابطه جنسی هم نمیخواهد، بلکه تنها میخواهد از شدت احساسات و تنشی که تجربه میکند، خلاص شود. اگر شما هم در سالهای زندگیتان با همسر خود چنین لحظههایی را تجربه کردید، به جای اینکه خود را قربانی احساسات منفی همسرتان ببینید، این مطلب را بخوانید. زنهای بسیاری حس شما را دارند اما اگر آنها هم با دلیل این اتفاق و راههای برطرف کردنش آشنا شوند، رابطه بهتری با همسرشان خواهند داشت و به او در آرام شدن در لحظههای بحرانی زندگیاش کمک بیشتری خواهندکرد.
اغلب هنگامی که مردها احساسات و عواطف ناراحت کنندهای را در خود احساس میکنند، برای رهایی از این تنش، به روابط جنسی رو میآورند. شاید نگران پروژهای که در محل کارشان است، باشند یا مکالمه ناراحتکنندهای که بین آنها و رییسشان اتفاق افتاده است. شاید از پیر شدن و ضعف جسمانی پدر و مادرشان ناراحتند و شاید بهخاطر تلخیهایی که این چند وقت میانتان اتفاق افتاده احساس گناه میکنند.
همانگونه که قبلا گفتهایم به بسیاری ازمردها چنین آموزش داده نشده که نشان دادن احساساتی مانند آسیبپذیری، ترس، رنجش، عجز، ناتوانی، سردرگمی و سرخوردگی بلامانع است، بنابراین همسرتان از ابراز این قبیل احساسات بهگونهای گفتاری (کلامی) سر باز خواهد زد یا اینکه بهدرستی از پس آن بر نخواهد آمد و ناگهان میل زیادی برای رابطه جنسی از خود نشان میدهد. همین نابلدی آقایان در بیان احساساتشان باعث میشود که گاهی چنین سوءتفاهمهایی را ایجاد کرده و شما را سردرگم و حتی گاهی ناامید کنند.
مردها اغلب انرژی جسمانیشان را بهعنوان یک خروجی امن برای تخلیه و ابراز احساسات سرکوب شده خود بهکار میبرند، نه راهی برای نشان دادن خشمشان نسبت به شما. درواقع در این جریان شما هدف خشم همسرتان نیستید، بلکه راهی امن برای خلاص شدن از ناراحتیها، دردها، بغضها و احساسات منفیاش هستید.
ممکن است این حالت برای زنها زیاد قابل درک نباشد؛ چراکه زنها بهگونهای کاملا متفاوت احساس نیاز جنسی میکنند. آنها وقتی از لحاظ احساسی و عاطفی امنیت نداشته باشند، بهراحتی نمیتوانند احساسات جنسی را تجربه کنند. اما مهم این است که زنها این موضوع را درک کنند که مردها از قوای جنسی خود به عنوان زبانی برای بروز بیان احساسات ابراز نشده و انکار شده خود استفاده میکنند. برای بسیاری از مردها این شاید تنها احساسی باشد که مجاز به حس کردن آن هستند. این الگو در مردها مشکلات مختلفی را ایجاد میکند:
همسرتان پس از رابطه جنسی، احساس تخلیه جسمانی میکند، اما تنش احساسی را که از درون تجربه میکند، لزوما حلوفصل نمیشود.
ممکن است از همسرتان به این خاطر که از بدنتان تنها بهعنوان وسیلهای برای تخلیه تنشها، یأسها و سرخوردگیهایش استفاده میکند عصبانی و منزجر شوید.
برخی از زوجها صبر میکنند تا عصبانیتشان فرو بنشیند یا با صحبت درباره احساساتشان ساعتها وقت صرف از بین بردن ناراحتیهای احساسیشان میکنند (در نتیجه اغلب پریشانشان را افزایش میدهند). اما زوجهای زیادی هستند که میدانند روابط جنسی عصبانیت را کاهش میدهد وقتی آنها ناراحت و عصبانی باشند به تخت خواب میروند و آن را با نزدیکی و نوازش جسمانی کاهش میدهند. این زوجها هرگز اجازه نمیدهند که این فشار مانع کسب رضایت جنسیشان شود.
در ازدواج نباید در مورد احساسات بحث کرد. بدیهی است زوجهایی که گله و شکایت خود را با هم در میان میگذارند بهترین کار را میکنند. در واقع زن و شوهر باید آزادانه با هم برخورد کنند و شکایتها و احساساتشان را به یکدیگر بگویند اما در عین حال انتقادهای مداوم موجب میشود زن و شوهر از هم دلسرد شوند و از برقراری رابطه جنسی خودداری کنند.
باور نادرستی که وجود دارد این است که در روابط جنسی باید بی بروبرگرد عشق وجود داشته باشد. در فرهنگ غرب عشق و روابط جنسی طوری به هم مربوط شدهاند که واژه عشق ورزی مترادف با رابطه جنسی محسوب میشود. اما عشق کالایی نیست که بتوان آن را تولید کرد. عشق میتواند از روابط جنسی نیز به وجود آید. وقتی دو نفر یکدیگر را دوست دارند و جذب یکدیگر میشوند و روابط جنسی خوبی نیز با هم دارند، عشق میتوانند میان آنها به وجود آید. و لازم نیست قبل از رابطه عشق به میزان زیادی احساس شود.
باور نامعقول دیگر این است که روابط جنسی بین زن و شوهر باید همیشه خاص و گرم و آتشین باشد تا دو طرف را راضی کند. اگر هر رابطه باید عملکردی 4 ستاره باشد زوجها رابطه جنسی خود انگیخته و نزدیکیهای عادی را که باعث صمیمیت عاطفی و تسکین جسمی میشود از دست میدهند. آنهایی که هیچ چیز جز روابط جنسی عالی نمیخواهند سرانجام ناامید و حریص میشوند. فردی که فقط در رستورانهای 4 ستاره غذا میخورد ممکن است تمام مدت دچار سوء تغذیه شود.
بسیاری از مردم در یافتهاند که با وجود عشق و محبت همسرشان روابط جنسیشان رضایتبخش نیست. پیامهای عشقی و پیامهای جنسی هم معنا نیستند. آنهایی که با تمام وجود عاشق یکدیگر هستند ممکن است آنقدر درگیر مسائل عاطفی شوند که تمایلات جنسیشان پراکنده شود و در نتیجه کمتر تحریک شوند. آنهایی که معتقدند روابط جنسی و عشق باید با هم وجود داشته باشد و بر آن تأکید میکنند و اعتقاد دارند که عصبانیت، آزردگی یا ناراحتی باید قبل از برقراری رابطه از بین برود، مغبون به حساب میآیند.
چند مورد اساسی را اگر رعایت کنیم در هنگام عصبانیت بسیار می تواند در رابطه مان اثربخش باشد و جز لطافت، احساسی محسوب می شود که بسیار می تواند در بروز خشم در روابط اثربخش باشد.این موارد شامل:
وقتی موضوعی برایتان اهمیت دارد درباره اش حرف بزنید: پرواضح است که نباید درباره هر بی انصافی یا رنجشی حرف بزنیم. نادیده گرفتن مسائل کوچک نشانه بلوغ فکری ماست.
تا تنور داغ است خمیر را نچسبانید:بدترین زمان برای حرف زدن موقعی است که احساس عصبانیت می کنیم. اگر در میان گفتگو احساس عصبانیت کردیم می توانیم بگوییم وقت لازم دارم تا افکارم را سر و سامان بدهم.
برای فکر کردن درباره مشکل خود و روشن کردن موضعتان وقت بگذارید: قبل از اینکه درباره موضوعی حرف بزنید از خودتان بپرسید چه چیزی در چه موقعیتی باعث عصبانیتم می شود؟ موضوع اصلی چیست؟ موضوع من چیست؟ می خواهم چه چیزی به دست بیاورم؟ چه کسی مسئول چه چیزی است؟ چه چیزی را می خواهم تغییر بدهم؟ چه کارهایی را می خواهم انجام بدهم و چه چیزهایی را نه؟
از شیوه های غیرمنصفانه استفاده نکنید: یعنی سرزنش، تفسیر، تشخیص، بدنام کردن، تجزیه و تحلیل، نصیحت، درس اخلاق دادن، فرمان دادن، اخطار، بازپرسی، تمسخر و سخنرانی کردن را کنار بگذارید و هیچوقت طرف مقابلتان را تحقیر نکنید.
در حرفهایتان ضمیر اول شخص یعنی من استفاده کنید: یاد بگیرید نه بگویید، فکر می کنم، احساس می کنم، می ترسم که ...
از درخواستهای مهم بپرهیزید:انتظار نداشته باشید دیگران نیازهایتان را حدس بزنند یا کارهایی کنند که از آنها نخواسته اید حتی کسانی که شما را عاشقانه دوست دارند هم نمی توانند فکر شما را بخوانند.
سعی کنید متفاوت بودن دیگران را تحسین کنید:وقتی درک کنیم به تعداد آدم ها، جهان بینی وجود داره، از روابط پرتنش دوری خواهیم کرد.
در جر و بحث های بی فایده شرکت نکنید:سعی نکنید درستی موضعتان را به دیگران بقبولانید. اگر کسی به حرف شما گوش نمی دهد، فقط به او بگویید خب ممکن است این حرفها به نظرت مزخرف بیایند ولی احساس من این است. یا می دانم موافق حرفهای من نیستی، به نظرم دیدگاه هایمان متفاوت است.
این را بدانید که هرکسی مسئول رفتار خودش است: مثلا از همسر جدید پدرتان گله نکنید که اجازه نمی دهد با شما رابطه صمیمی داشته باشد. اگر از فاصله ای که بین شما و پدرتان افتاده عصبانی هستید، مسئولیت شماست که راه جدیدی پیدا کنید و به او نزدیک شوید. پدرتان مسئول رفتار خودش است نه همسرش.
به دیگری نگویید چه احساس یا فکری دارد یا باید داشته باشد: اگر طرف دیگر، از تغییری که ایجاد کرده اید عصبانی است، از احساسات او انتقاد نکنید یا نگویید که حق ندارد عصبانی شود.
از طرف شخص سوم حرف نزنید:اگر از رفتار برادرتان عصبانی هستید نگویید دخترم خیلی ناراحت شد از اینکه وقت نکردی به تماشای مسابقه اش بیایی. این جمله را امتحان کنید از اینکه نیامدی، ناراحت شدم. برایم مهم هستی و واقعا دلم می خواست آنجا باشی
انتظار نداشته باشید که بایک جنگ و گریز تغییری ایجاد شود: تغییر در رابطه های نزدیک به کندی صورت می گیرد. حتی اگر کوچکترین تغییری ایجاد کنید، بارها مورد امتحان قرار می گیرید تا معلوم شود واقعا منظورتان همان بوده. اگر بارها موفق نشدید تئوری را به مرحله عمل برسانید ناامید نشوید. پس حوصله کنید فرصت های زیادی به دست می آورید تا دوباره به روند تغییر بازگردید و دوباره سعی کنید.
زوجهایی که یاد میگیرند از انواع روابط جنسی با یکدیگر لذت ببرند تضادهای کمتر و ازدواج بهتری نسبت به آنهایی که روابطشان را محدود میکنند خواهند داشت. آنهایی که روابط جنسیشان را محدود میکنند سرانجام از هم ناراحت میشوند و خسارات زیادی خواهند دید. آنهایی که از روابط جنسی به عنوان سلاح استفاده میکنند اشتباهی بزرگی مرتکب میشوند. هر کس این روابط را شرایطی پیچیده برای همسرش بکند، خودش را به دردسر بزرگی میاندازد. زندگی با مردم پرتوقع سخت است و باعث ناراحتی و نارضایتی میشود. در مسائل جنسی نیز قوانین و قواعد افراطی میتواند صمیمیت جنسی خوب را از بین ببرد.